برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
کتاب گرانسنگ منتخب التواريخ، تألیف محمد
غارت بود و آتیش، خیمه دود و آتیش
من هم تنها بودم
همراهم آهَم بود،دورَم نا محرم بود
من هم تنها بودم
بهارم میرفت، تو که میرفتی
قرارم میرفت
تو رو از من گرفتن و، اَزَت مونده ی پیرهن و
کاش همون شب، با رقیه،میبردی با خودت منو
ای تکیه گاهِ من،چشمایِ تو روشن
من بی مَحمِل رفتم
با جامهی پاره، گوشِ بی گوشواره
منزل منزل رفتم
نبودی ای یار، ببینی ما رو،میونِ بازار
ندیدی سیلی خوردن و، کجاها ما رو بُردنو
کاش همون شب، با رقیه، میبردی با خودت منو
تو رو از من گرفتن و، ازت مونده ی پیرهن و
کاش همون شب با رغیه میبردی با خودت منو
یک سال ونیمِ با، این روضه ها تنها ،روزامو شب کردم
از شهرِ شام ای داد، هر وقت یادم افتاد، از غُصه تب کردم
لَبِت چوب میخورد، همونجا ای کاش، که زینب میمرد
همه اشکام و دیدن و، نگم از مِی کشیدن و
کاش همون شب با رقیه میبردی با خودت منو
برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
کتاب گرانسنگ منتخب التواريخ، تألیف محمد
جشن میلاد امیرالمؤمنین علی علیه السلام،سخنران : استاد بندانی نیشابوری،با نوای : کربلایی احمد
ادامه خبر...معاونت پژوهش حوزههای علمیه با همکاری واحدهای پژوهشی حوزوی برگزار می کند: نمایشگاه کتاب و
ادامه خبر...
|