«مادر، با من حرف بزن» - حجت الاسلام محمد حسین یوسفی

1,292

طبق بعضی از روایات, امشب بین نماز مغرب و عشا حضرت زهرا سلام الله علیها به شهادت رسیدند.
اسماء میگوید مثل امشب که شد دیدم حضرت زهرا سلام الله علیها من را صدا میزند,اسماء برو سهم کافور بهشتی من را بیاور.
میگوید آوردم و کنار بستر بی بی گذاشتم, ایشان وضو گرفتند و آماده ی نماز شدند به زحمت نماز مغرب را خواندند,بعد فرمودند اسماء من ساعتی میخوابم خسته ام,اگر خوابیدم و بعد آمدی من را صدا زدی و جوابت را دادم که دادم,ولی اگر جواب ندادم بدان که من به پدرم ملحق شده ام.
اسماء میگوید یک ساعتی گذشت و من مؤدب آمدم کنار بستر حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها نشستم , صدا زدم یا بنت محمد المصطفی (صلوات الله علیهما)...
به چند نام حضرت زهرا سلام الله علیها را صدا زد و جوابی نشنید,ملافه را کنار زد و دید زهرای اطهر  سلام الله علیها روح از جسم منورش رفته به عرش اعلی ,خودش را انداخت روی بدن حضرت زهرا سلام الله علیها و شروع به گریه کرد.
و میگفت فاطمه جان(سلام الله علیها) وقتی خدمت پدرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رسیدی سلام من را به ایشان برسان.
اسماء خیلی منقلب بود و در روایتی هست که گریبان پاره کرد و به سرو صورت خود میزد و دیگر نتوانست کنار پیکر مطهر حضرت زهرا سلام الله علیها بنشیند,از حجره بیرون زد؛ دید حَسَنین علیهما السلام دارند می آیند ,تا چشمشان به آن رنگ پریده و حال منقلب و چشمان اشکبار اسماء افتاد سوال کردند - أینَ اُمُنا - مادر ما کجاست؟
اسماء نتوانست حرفی بزند ,سرش را پایین انداخت و رفت حَسَنین علیهما السلام آمدند وارد حجره شدند دیدند  مادر پاهایش را رو به قبله کرده است و هیچ حس و حرکتی ندارد,امام حسن علیه السلام بالای سر مادر و امام حسین علیه السلام پایین پای مادر.
امام مجتبی علیه السلام خودش را انداخت روی بدن مادر وداد میزدند - یا اماه کلمینی - مادر با من حرف بزن قبل از آنکه روح از بدنم جدا شود, امام حسین علیه السلام خودش را روی پاهای مادر انداخته بود و هی کف پای ایشان را میبوسید و صدا میزد- یا اماه کلمینی - مادر با من حرف بزن قبل از آنکه قلبم پاره شود.
اسماء برگشت دید حَسَنین علیهما السلام آنچنان گریان هستند که اگر آنها را به حال خود واگذارد ممکن است قالب تهی کنند , آنها را نوازش کرد و گفت بروید پدرتان امیرالمؤمنین علیه السلام را خبر کنید.
نازدانه ها دوان دوان و گریان میرفتند و فریاد می زدند -وا اماه -اصحاب تا وضعیت بچه ها را دیدند دور ایشان را گرفتند و گفتند چه شده است حَسَنین علیهما السلام گفتند به پدرمان امیرالمؤمنین علیه السلام بگویید مادرمان شهید شد.
تا خبر شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را به امیرالمؤمنین علی علیه السلام دادند ایشان غش کردند و با صورت در محراب عبادت افتادند.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page