برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
کتاب گرانسنگ منتخب التواريخ، تألیف محمد
امام حسین علیه السلام شب عاشورا وقتی بیعت گرفتن از اصحاب و همه گفتن می مانیم,فرمودند هرکس زن و بچه همراهش هست آنها را ببرد بیرون کربلا مثلا ببرد قبیله ی بنی اسد/علی بن مُظاهر آمد در خیمه به هخمسرش گفت وسایلت را جمع کن میخواهم تو را ببرم,گفت من را کجا میبری؟شخص گفت اباعبدالله علیه السلام فرموده اند اگر زن همراهتان هست ببرید قبیله ی بنی اسد بگذارید و بیایید,همسرش گفت برای چه؟گفت من از آقا سوال کردم ایشان فرمودند فردا که من به شهادت برسم زن و بچه ی من اسیر میشوند,نمیخواهم زن و بچه ی شما اسیر بشوند.../این زن یک تازه عروس بود,بلند شد وسط خیمه و شروع کرد به گریه کردن ,اگر کس دیگه ای بود و تعهدی نداشت میگفت امام فرموده اند ما هم که تا الان بوده ایم پس برویم...اما تعهدش را ببینید/گفت امام حسین علیه السلام زن و بچه های خودش و حضرت زینب سلام الله علیها را هم میبرد؟گفت نه آنها می مانند و فردا اسیر میشوند.../زن گفت: یابن مُظاهر انصاف را رعایت نکرده ای اگر این کار را بکنی و خودت برگردی و فردا شهید بشویی ,روز قیامت مقابل پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بِایستی و بگویی من از حسین علیه السلام دفاع کرده ام ,اما من فردای قیامت در مقابل زهرای مرضیه سلام الله علیها رو سیاه باشم؟بگوییم من رفتم و زینب کبری سلام الله علیها ماند و اسیر شد؟من جواب حضرت زهرا سلام الله علیها را نمی توانم بدهم...به امام حسین علیه السلام عرض کن همسرم نمی رود , اگر زینب سلام الله علیه رفت من هم میروم/چقدر فرق تعهد است...آمد به امام حسین علیه السلام عرض کرد و آقا گریه فرمودند و برایشان دعا کردند و فرمودند: خداوند به شما خیر بدهد
برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
کتاب گرانسنگ منتخب التواريخ، تألیف محمد
جشن میلاد امیرالمؤمنین علی علیه السلام،سخنران : استاد بندانی نیشابوری،با نوای : کربلایی احمد
ادامه خبر...معاونت پژوهش حوزههای علمیه با همکاری واحدهای پژوهشی حوزوی برگزار می کند: نمایشگاه کتاب و
ادامه خبر...
|