کلمه نظام، اشاره به سازمان و تشکیلاتی دارد که با محیط، در کنش و واکنش متقابل است؛ یعنی هم بر آن اثر گذاشته و هم از آن تأثیر می پذیرد، ضمن این که در درون خود اجزای متعددی دارد که با هم در تعاملند. آن چه این مجموعه را به صورت یک واحد در آورده است نظم آن است. پس هر نظامی برای حفظ و بقای خود، نیازمند ثبات این نظم درونی و بیرونی است که از عوامل مهم این ثبات، وجود امنیت، در ابعاد مختلف آن جامعه است و به تبع، فقدان امنیت، بیش ترین مشکل را برای حفظ و بقای این نظم و در نتیجه، برای نظام سیاسی، به وجود می آورد. دیدگاه ساختاری - کارکردی، مجموعه کار ویژه های سیستمی (جامعه پذیری سیاسی، ارتباطگری سیاسی و گزینش کارگزاران سیاسی) را تعیین کننده تغییر یا حفظ نظم می داند.
برخی با تشبیه جامعه، به بدن یک انسان، که ضرورتاً انسجام را برای حفظ حیات خود لازم دارد، حفظ نظم و هم گونگی را به معنای استقرار وابستگی متقابل میان اجزا و اعضای یک جامعه می دانند(60) و تأکید می کنند که هم گونگی، فرآیند متحد کردن یک جامعه است، فرآیندی که می کوشد تا جامعه را هماهنگ سازد و بر نظمی استوار کند که توسط اعضای آن جامعه، حس شده باشد.(61) جالب این که این دیدگاه(62) سهم قدرت متشکل (دولت در جامعه کل) در این فرآیند را به عنوان هم گونگی سیاسی مطرح می کند و در نتیجه، به دو جنبه هم گونگی اشاره دارد: امحای تعارض ها و گسترش هم بستگی ها.
بدیهی است که با محدودیت پیکارها و برقراری سازش ها، تعارض ها و به تعبیری ناامنی ها، محو می شود و زمینه برای گسترش هم بستگی ها، که مولد نظم و امنیت است، فراهم می گردد. در فصل ششم، بیان خواهد شد که این هم گونگی سیاسی، ابزار و وسایلی نیاز دارد که در اختیار قدرت متشکل، یعنی دولت و حکومت است.
60) موریس دورژه، جامعه شناسی سیاسی، ترجمه ابوالفضل قاضی، ص 293 و 294.
61) همان، ص 358.
62) همان، ص 373.