استحکام پایه های حکومت

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

 فرجام همایش سقیفه به پیروزی مهاجران انجامید ، اما تا تثبیت موقعیت گروه پیروز ، فاصله زیاد بود. بدین منظور کارگر دانان ماهر آن رخداد ،باید با توسل به برخی شگردها و ابزارها ، از استحکام اطمینان یابند. بر این اساس سه هدف دنبال شد:
1. کوشش برای اجبار افراد به پذیرفتن خلافت ابوبکر به هر وسیله ممکن.
2. مددگیری از نیروی خارجی.
3. انجام مراسم رسمی بیعت.
عمر بن خطاب در پی هدف اول از همان سقیفه کار را شروع کرد. به اشاره او گروهی حباب بن منذر را به زیر لگد گرفتند و دهانش را پر از خاک نمودند (169)
و بینی او را خرد کردند. (170)
زمانی بعدتر ، گروهی مقداد را زدند.(171)
در همانجا سعد بن عباده نیز نزدیک بود از مشت و لگد جان ببازد. (172)
آن روز هر که فریادی بر می آورد دهانش را پر از خاک می کردند. (173)
جمله ای که همواره شنیده می شد این بود: اقتلوا فلانا،(174)
قاتلوهم ، نضرب عنقک و... (175) فلانی را بکشید ، آنها را به هلاکت رسانید ، گردنت را خواهیم زد...!
عمر در آن روز هر که را با ابوبکر بیعت می کرد بی درنگ روانه سویی می ساخت تا کار برای هر بیعت کننده ، تمام شده فرض شود. سپس ابوبکر و هواداران رسمی خویش وارد کوچه های شهر شدند و به هر کس بر می خوردند وی را به اختیار یا اجبار ،کشان کشان نزد ابوبکر می آورند و دستش را به دست ابوبکر می مالیدند و آن گاه رهایش می کردند. (176)
در این میان حباب بن منذر با شمشیر به سوی آنان شتافت تا از این کارشان باز دارد ، ولی عمر بن خطاب به شگرد خاصی او را شکسصت داد. عمر بر وی شمشیر نکشید ، تنها شمشیر او را بر زمین انداخت و با حرکت دادن گوشه پیراهن ، افراد را پراکنده کرد (177)
و چنین به حباب و حاضران وانمود که تصمیم مردم به نتیجه رسیده است و دیگر جای شمشیر نیست.
در پیگیری هدف دوم مدد گرفتن از نیروی خارجی پیشتر طرحی دنبال شده بود و آن بهره جویی از ورود قبیله اسلم به مدینه بود. اینان در جنگ تبوک از کمترین کمک مالی و فردی به پیامبر دریغ ورزیدند و آیات سوره تحریم که در نکوهش منافقان و تخلف کنندگان از جنگ است ، در پی رسواسازی آنان نازل شده بود. (178)
شیخ مفید رحمه الله می نویسد:
عمر بن خطاب به اسلمیان پیام فرستاد تا پیش او آیند. به آنها گفت : در قبال بیعت با خلیفه رسول خدا آنچه بخواهید به شما آذوقه می دهیم. شما مردم را به بیعت بخوانید و هر کس خودداری کرد بر سر و پیشانی اش بزنید. آن بادیه نشینان کمرهای خود را محکم بستند و چماق به دست به جان مردم افتادند و آنان را به زور به بیعت پیش می کشیدند. (179)
از این گفته و نیز اظهار خرسندی عمر از ورود آنان به مدینه ، چنین فهمیده می شود که جمعیت آنان ،انبوه و رفتار آنان بسیار خشونت آمیز بوده است. عمر در این باره می گوید : زمانی به پیروزی اطمینان یافتم که اسلمیان وارد مدینه شدند. (180)
آنها وابسته مهاجران بودند که جمعیت سواره و پیاده شان چنان زیاد بود که راه کوچه ها برای عبور آنها تنگ بود. اسلمیان خود با ابوبکر بیعت کردند. (181)
و دیگران را هم بدین کار مجبور نمودند.(182)
در آن هنگامه، دیگر جای هیچ حرکت مخالفت جویانه نتیجه بخش ،وجود نداشت ،کمترین مخالفت با شدیدترین پاسخ روبه رو می شد.
هیچ یک از مورخان نامی ،ننوشته اند که برگزار کنندگان سقیفه در آن روز، پس از برگزاری آن همایش ،بی درنگ برای شرکت در امر تجهیز و تشییع پیکر مطهر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به خانه آن حضرت بازگشته باشند. آن روز سراسر به جمع آوری آرا و جلب نظر عمومی و تهدید مخالفان گذاشت . اما این بیعت کافی نبود. لازم بود فردا در اولین فرصت ،کار تحکیم بیعت و تشکیل حکومت با بیعت مجدد دنبال شود تا خطر شورش و سرپیچی به طور کامل دفع گردد و کسانی چون سعدبن عباده و حباب بن منذر در اندیشه تصمیمی نباشند.بدین منظور در روز سه شنبه از مسجد بانگ برخاست که فرزند خطاب می خواهد درباره سخنان دیروز خود پیرامون انکار رحلت پیامبر خدا مطلبی توضیح دهد.
اجتماع بزرگی تشکیل گردید و ابوبکر بر فراز منبر نشست و عمر پیش از سخنرانی او گفت:
من دیروز سخنی گفتم که از اندیشه خودم نشأت گرفته بود و آن را در کتاب خداوند ندیده واز سوی رسول خدا نیز در این باره سخنی نشنیده بودم . چنین می پنداشتم که رسول خدا آخرین فرد از میان ماست که از دنیا می رود. او اینک کتاب خدا را که به وسیله آن ،مردم را هدایت می کرد،در میان شما گذارد... پروردگار... امور شما را به وسیله ابوبکر سامان داد. او بهترین فرد شماست که پیوسته همدم رسول خدا و به هنگام هجرت، همراه او در غار بود. پس برخیزید و با او بیعت کنید.
در این موقع حاضران برخاستند و به طور رسمی با ابوبکر بیعت کردند.(183)
آن گاه ابوبکر روبه مردم کرد و گفت :
مردم !...من اگر چه زمام امور شما را در دست گرفتم، از شما برتر نیستم .(184)
ان لی شیطانا یعترینی فاذا رأیتمونی غضبت فاجتنبونی .
پیوسته شیطانی مرا به لغزش و وسوسه وا می دارد. هرگاه مرا خشمگین دیدید یا نزد من آمدید.از من اجتناب کنید. (185)
تعجب آن که در آن مجلس کسی از ابوبکر نپرسد که چرا این سخن را در پیش بیان نکردی ! شاید هم کسی به وی اعتراض کرده و خبر آن به ما نرسیده باشد. در روز گذشته چون عده ای با او بیعت نکردند،به آنها گفت: چه چیز شما رااز بیعت با من باز می دارد!الست احقکم بهذا الامر؟ألست اول من اسلم ؟...آیا من از همه شما سزاوارتر نیستم ؟آیا پیش از تمامی شما ایمان نیاورد؟ (186)
ابن ابی الحدید می نویسد:
این که ابوبکر گفت من از شما بهتر نیستم ... کلامی راست بود.او به چیزی اعتراف کرد که انکار نمی شد. زیرا علی بن ابی طالب از همه آنان بهتر بود.(187)
جز این که در آن روز مردم از کسی مانند علی که در فضیلت ،جهاد،دانش ،سیاست و شرافت همانندی نداشته و ندارد،به بیعت کسی رو کردند که مثل علی نبود ولی او نیز با تقوا و عادل بود. پس بر ابوبکر اشکالی نیست ،مردم بودند که وی را برگزیدند... به اصحاب نیز باید نظر خوب داشت و کار ایشان را به نحو صحیح توجیه کرد.در حقیقت آنها برای حفظ مصلحت اسلام و ترس از ایجاد اختلاف و آشوب... از فرد افضل ،اشرف و سزاوارتر ، به شخص فاضل و شریف ،عدول کردند.(188)
حلبی شافعی می نویسد:
ابوبکر بر این عقیده بود که جایز است شخص غیر برتر بر کسی که از او برتر و بهتر است و لایت و فرمانروایی کند.در نزد اهل سنت هم نظر درست همین است. زیرا گاه فرد غیر برتر، در عهده داری آنچه مصالح دین در آن است از شحص برتر از خود، توانایی بیشتری داشته باشد و در تدابیر امور و کارهایی که حال زیر دستان به آن انتظام و سامان می یابد،بینا و آگاه باشد. به همین علت بود که وی عمر و ابوعبیده را پیش انداخت تا مردم اگر خواستند با آنها بیعت کنند.(189)
درباره گفتار ابن ابی الحدید و حلبی شافعی طرح چند پرسش ،بی مناسبت نیست:
1.این نظر چگونه با فرموده رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله هماهنگی دارد که فرمود: هرگاه از میان امتی کسی پیشوای آنان شود که در میان ایشان از او برتر یافت شود امور آن امت روز به روز به سراشیب رود!(190)
2.اگر به اعتراف ابن ابی الحدید ،علی ابن ابی طالب علیه السلام در فضیلت ،جهاد،دانش ،سیاست و شرافت همانندی نداشته و ندارد،دیگری چه فضیلتی در امور کشورداری بیش از علی داشت که به گفته حلبی شافعی او می دانست بدان ویژگی بر فرد افضل از خود مقدم شود؟ مغالطه در کلام حلبی شافعی نمایان است. زیرا هیچ کس انکار نمی کند که گاه فردی زیردست در انجام کار خاصی ،بیشتر از بالا دست خود دانش یا هنر داشته باشد، مثلا شاگرد نجار در هنر تیراندازی بهتر از استاد خود باشد.اما در اینجا با فرض کلی نمی گویند فردی غیر برتر، به کارها می پردازد،بلکه در هر مقایسه باید پرسید برتر در چه چیز؟
3.پیشوایی نوعی کسب نسبت که فقط به یک مهارت نیازمند باشد و با آن مهارت بتوان از دیگری برتر شد.تا مجموعه ای از فضیلت ها در فرد یافت نشود هیچ گاه به دارا بودن یک وبژگی ،او را پیشوای برتر نمی شناسند.حال علی ابن ابی طالب جز سن کمتر - که نقص نیست
-از ابوبکر چه کمتر داشت تا بتوان ابوبکر را بر وی ترجیح داد؟علاوه براین که ابوبکر در اعتراف خود نصریح نمود که وی زمامدار خویشتن دار نیست و گاه شیطان بر قلب او چیره می شود و او را به بیراهه می کشاند.آیا خوشتن داری شرط لازم مقام پیشوایی نیست؟ کسی که نتواند زمام خود را به دست گیرد چگونه می تواند زمام امتی را دردست گیرد؟!گذشته از همه اینها، برتری ابوبکر در امر زمامداری نسبت به علی علیه السلام از سوی چه کسی و در کدام میدان ارزیابی ،به اثابت رسیده بود؟
ابن ابی الحدید ضمن پذیرش این اشکال ،آن جمله ابوبکر(ان لی شیطانا...) را نشانی از ضعف او یاد می کند.(191)
ابوبکر،زمانی این مطلب را با جرأت در جمع مردم اظهار کرد که بیعت دوم مردم نیز انجام گرفته و تا حدودی پایه حکومت وی استحکام یافته بود.بعد از آن بیعت گیری رسمی ،زمان اظهار صلابت و قدرت است. از این پس مخالفان باید تهدید شوند.گمان نکنند نرم خویی همیشگی خلیفه پیوسته موجبی برای تحمل اعتراض و ایراد به حکومت است.هرگز!مردم باید هوشیار باشند که گاه ممکن است شیطان ،شکیبایی و نرم خویی خلیفه را از وی دور سازد واو را به خشم و استبداد وادارد.در آن صورت بهتر که از خلیفه دوری جویند واو را به حال خود واگذارند تا آنچه مصلحت می بیند به انجام رساند.

169) تاریخ الامم و الملوک ،ج 3 ، ص 210 ، شرح نهج البلاغه ،ابن ابی الحدید ،ج 6 ، ص 40.
170) شرح نهج البلاغه ،ابن ابی الحدید ، ج 1 ، ص 174.
171) همان.
172) همان ، ج 1 ، ص 174 و ج 6 ، ص 40 ، تاریخ الامم و الملوک ، ج 3 ، ص 210، تاریخ الخمیس ، ج 2 ، ص 187 و 188 ، مسند احمد ، ج 1 ، ص 56 ، السیرة الحلبیة ، ج 3 ، ص 396.
173) شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج 6 ، ص 40 ، الغدیر ،ج 7 ، ص 75 و 76.
174) مسند احمد ،ج 1 ، ص 56. تاریخ الامم و الملوک ،ج 3 ، ص 210 ،الامامة و السیاسة ، ج 1 ، ص 10 ، السیرة الحلبیة ، ج 3 ، ص 396 ، الریاض النضرة ، ج 1 ، ص 214 ، انساب الاشراف ، ج 1 ، ص 582. العقد الفریدج 2 ، ص 253 ، شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ،ج 1 ، ص 174 ، الغدیر ، ج 7 ، ص 67.

175) الامامة و السیاسة ،ج 1 ، ص 13 ،العقد الفرید ، ج 2 ، ص 253 ،تاریخ ابی الفدا ، ج 1 ، ص 156 ، الغدیر ، ج 7 ، ص 76 و 78.
176) شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ،ج 1 ،ص 219 ،الامام علی بن ابی طالب ،ج 1 ،ص 238 و 239.
177) تاریخ الامم و الملوک ،ج 2 ، ص 24.
178) السیرة النبویة ،ج 4 ، وقایع جنگ تبوک.
179) سقیفه واقعه پس از پیامبر ، ص 28 و 29 ، به نقل از نبرد جمل ، ص 66.
180) تاریخ الامم و الملوک ، ترجمه ، ج 4 ، ص 1348.
181) تاریخ الامم و الملوک ، ج 3 ، ص 205 ، نهایة الارب ، ج 4 ، ص 35.
182) شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج 1 ، ص 219 و 221.
183) همان ،ج 6،ص 20،تاریخ الاموم و الملوک ،ج 2،ص 237،البدایة و النهایة،ج 5،ص 248،بیروت ،دارالمعارف ،السیرةالنبویة،ج 3،ص 433،الطیقات الکبری ،ج 3،ص 182،الکامل فی التاریخ ،ج 2،ص 22،
184) السیرة الحلبیة،ج 3،ص 359،داراحیاء التراث العربی ،بیروت. الکامل فی التاریخ ،ج 2،ص 331،الامامة و السیاسة،ج 1،ص 16.
185) تاریخ الخلفاء سیوطی ،ص 71،تاریخ الامم و الملوک ،ج 2،ص 245،ج 3،ص 223،الطبقات الکبری ،ج 3،ص 212.
186) شرح نهج البلاغه ،ابن ابی الحدید،ج 17،ص 158.
187) همان
188) همان ،ج 1،ص 157.
189) السیرة الحلبیة،ج 3،ص 386.نیز، ر. ک : انساب الاشراف ،ج 5،ص 419.
190) حلیته الابرار،ج 2،ص 77،بحارالانور، ج 10،ص 143.امام علی علیه السلام فرموده است : من این سخن را بارها از رسول خدا(ص) شنیده ام.(امام شناسی ،ج 8،ص 114،به نقل از کتاب سلیم بن قیس ،ص 148.)
191) شرح نهج البلاغه ،ج 17،ص 158- 162.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page