آخرین ضربه بر پیکر انصار

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

 گفتگوی عمر بن خطاب و حباب بن منذر هر چند به خشونت و برخورد انجامید ، چند فایده داشت که کارگردانان صحنه می توانستند برای رسیدن به مقصود خود از آن سود جویند. آن مشاجره افزون بر این که بر پیکر حریف ، ضربه روانی وارد کرد و روحیه آنان را در هم فرو ریخت ،آخرین استدلال های آنها را کشف کرد و چون استدلال با خشم و ضعف روانی ارائه گردد نه تنها نتیجه نمی دهد زمینه را برای پذیرش استدلال حریف فراهم تر می سازد.
از طرفی ، در پایان هر گفتگوی خشونت بار ، پیوسته هر دو گروه در انتظار فرد بی طرفی هستند که به آرامی نزاع ها را به پایان ببرد. واقعیت آن است که ابوبکر این همه را به خوبی می دانست و اگر لحظاتی در سکوت به سر برد علت این بود که منتظر فرصت برای فرود آوردن آخرین ضربه بود. بنابراین با چند جمله ، حریف را به تسلیم واداشت. به همین منظور بی درنگ گروه به ظاهر متحد انصار را به یاد اختلاف دیرینه آنان انداخت و گفت:
خوب به هوش باشید اگر خزرج به خلافت رسد ، اوس آرام نخواهد نشست. زیرا ایشان نیز همان شایستگی را دارایند. و اگر خلافت نصیب اوس شود ، خزرج آرام نخواهد آسود. زیرا در میان این دو قبیله سال ها کشتاری بوده است که هیچ زمان فراموش نشود و زخم هایی وجود داشته که التیام نیافته است. فان نعق منکم تاعق ،فقد جلس بین لحیتی اسد یضغمه المهاجری و یجرحه الانصاری اگر کسی از شما ادعایی کند تا به زمامداری رسد خود را در میان دو فک شیر قرار داده است. مهاجر او را زیر دندان های خود پاره می کند و انصار نیز او را می درد. هر دو او را از پای در می آورند. (151)
تا پیش از این گفته ، انصار کم و بیش سعد بن عباده انصاری خزرجی را به خلافت پذیرفته بودند اما این گفتار ابوبکر که دو قبیله انصار به یک میزان شایسته خلافت اند و زمامداری هر یک خطر آفرین است. بار دیگر هر دو را در مقابل هم قرار داد و وحدت ظاهری و زودگذر آنان را به هم زد. در این میان اوسیان ترس بیشتری داشتند. زیرا آنها بودند که با پیشدستی بر مهاجران ، می خواستند به زمامداری رئیس گروه رقیب خود خزرج رای دهند. به همین علیت همینان بودند که در بیعت با ابوبکر زودتر از خزرج شتاب کردند و بیمناکی خود را از به حکومت رسیدن خزرجیان به صراحت اعلام نمودند. (152)
پس از این تزلزل در گروه انصار ، زمان حمله ای دیگر فرا رسیده بود. از این رو ، فرد سوم مهاجر ، ابوعبیده جراح ، رشته کار ابوبکر و عمر بن خطاب را به دست گرفت و دلسوزانه به انصار گفت :
انصار ! شما اولین گروهی بودید که پیامبرخدا صلی الله علیه و آله را یاری نمودید. حال آغازگر تغییر و تبدیل در دین نباشید. (153)
او نیز تیر در کمانش را خوب به هدف زد. به انصار وانمود که گویا در موضوع خلافت مهاجران ، تردیدی نیست و هر گونه مخالفت با زمامداری ایشان نوعی بدعت در دین است. حال زمان برای بیعت با فردی از مهاجران فرا رسیده بود .ولی او که بود ؟ آیا علی ؟ سیاست گذاران سقیفه چنین وانمودند که وی از این مسئولیت کناره گرفته است. (154)
بنابراین ابوبکر گام پیش نهاد تا با یکی از دو دوست دیرین خود بیعت کند. (155)
اما کسی از او و از خود نپرسید که صلاحیت آن انتخاب بزرگ چگونه و از سوی چه کسی به ابوبکر واگذار شده است ! آیا در میان مهاجران جز عمر بن خطاب و ابوعبیده جراح ،شخص دیگری صلاحیت رهبری مردم را نداشت ؟ ابوعبیده که سال ها گورکن اهل مکه بوده است. (156)
در کجا و نزد چه کسی اصول رهبری امت را فرا گرفته و چه امتیازاتی داشته است که ابوبکر به وی پیشنهاد بیعت می کند ؟! پس از اظهار تعارف عمر او و ابوعبیده ، آن دو بی درنگ و همزمان رو به ابوبکر کرده ، گفتند : نه ! به خدا سوگند ،تو از همه مهاجران برتری.تو همراه پیامبر در غار بودی (157)
و پیامبر خدا تو را در نماز جایگزین خود نمود (158)
و نماز بالاترین احکام الهی است. بنابراین چه کسی سزاوار است بر تو مقدم شود. دست خود را پیش آور تا با تو بیعت کنیم. (159)
عمر گفت : هیچ کس تو را از مقامی که رسول خدا به تو داده است ، کنار نخواهد زد. (160)
عمر بن خطاب خوب می دانست که با توجه به امتیازات علی بن ابیطالب علیه السلام عباس و... و زرنگی های ابوبکر ، جایی برای او نیست.از همین رو ابوبکر را که سرشناس تر بود پیش انداخت و اطمینان داشت که وی دیر یا زود پاداش او را خواهد داد.
برخی می نویسند : در این حال پیش از همه بشیر بن سعد به جانب ابوبکر شتافت تا با وی بیعت کند. (161)
در آن صورت دیگر هیچ زمینه ای برای حباب بن منذر در جانبداری از سعد بن عباده فراهم نمی شد و کار به نفع مهاجران به پایان می رسید. بشیر سال ها با عموزاده خود سعد بن عباده رقابت و حسادت داشت. (162)
چنان که پس از آن بیعت ،حباب به وی گفت :تو فقط به موجب رقابت با عموزاده ات چنین کردی.(163)
و بشیر سوگند خورد که این طور نیست بلکه فقط بیمناک آن بوده که در حقی که خداوند به این گروه واگذار نموده با ایشان ستیزه جوید. (164)
آیا بشیر راست می گفت ؟ به واقع خداوند امر زمامداری را به مهاجران واگذار کرده بود ؟ آیا جز این سع تن ، فردی شایسته تر وجود نداشت ؟صحنه سازی و هماهنگی آن سه تن ابوبکر ، عمر و ابوعبیده ،تا بدانجا دقیق و زیرکانه و تاثیر گذار بود که به گفته ابن ابی الحدید :اگر این سخن عمر نبود که در هنگام مرگ گفت اگر بدون وصیت از دنیا روم به شیوه رسول خدا صلی الله علیه و آله عمل کرده ام. باور نمی شد که پیامبر خلافت را به آنان واگذار ننموده است. (165)
جز آن که در آن مناظره این موضوع چنان زیرکانه و اندیشیده مطرح شد که نتیجه ای جز این به بار نیاورد.
در آن نشست ،طرز مهار مجلس و نکاتی که بیان می شد طوری بود که انصار در محاصره قرار گرفتند. از هر گوشه یکی از آن سه دوست ، دنبال سخن دیگری را می گرفت تا تفکر جمع به دلخواه پیش رود. موقعیت انصار همانند محکومی بود که در میان چند بازپرس مورد بازخواست قرار گرفته است. چون یک بازپرس محکوم را با پرسشی متحیر و متزلزل می سازد ، بازپرس دوم ضربه دیگری بر او وارد می کند ،... تا آن جا که وی درمانده شده ، آن چه بازپرسان بخواهند اعتراف می کند.
اقدام بشیر ، جنجالی در قبیله اوس به وجود آورد. اوسیان احساس کردند توطئه ای از سوی خزرجیان برای به حکومت رسیدن مهاجران صورت پذیرفته و به زودی خزرج نیز در حکومت سهمی خواهد داشت. پس بهترین حرکت سیاسی آن است که اینان نیز خیلی فوری حکومت جدید و زمامداری ابوبکر را با بیعت به رسمیت بشناسند تا از خزرجیان عقب تر نمانند. به همین علت اسید بن حضیر (166)
رئیس اوس فریاد بر آورد:
ای اوسیان ! برخیزید با ابوبکر بیعت کنید که اگر خزرج یک بار حکومت را به دست گیرد همیشه برتری خود را بر شما ثابت نگاه خواهند داشت و شما بهره ای از حکومت به دست نخواهید آورد.
با این بانگ ، اوسیان با ابوبکر بیعت نمودند. (167)
و خزرجیان اغلب خشمگین صحنه را ترک کردند. (168)

151) البیان و التبیین ،ج 3 ، ص 181.
152) تاریخ الامم و الملوک ، ج 2 ، ص 246.
153) الکامل فی التاریخ ،ج 2 ، ص 330.
154) در این باره که چه عواملی سبب شد مردم از روی آوردن به علی بن ابیطالب علیه السلام باز ایستند ، در بخش ویژه ای نکاتی ارائه خواهیم کرد.
155) الکامل فی التاریخ ،ج 2 ، ص 330.
156) مدارک موجود در این باره را در الغدیر ،ج 5 ، ص 367 بیابید.
157) عبد الفتاح عبد المقصود می نویسد : من باور ندارم که عمر از آن سبب ابن ابی قحافه را برای عهده داری چنین مقامی شایسته دید که همراه و رفیق پیغمبر در غار بوده است. آیا وی را شایسته تر و مستحق تر از جوانمردی می دانست که به جای رسول اکرم (ص) در میان بسترش خفت که پیرامونش را دم شمشیرها و سر نیزه ها گرفته بود ! علی در بستری خفته که دهان قبر از هر چه بدان نزدیک تر و روزنه نجات به او دورتر بود. الامام علی بن ابی طالب علیه السلام ،ج 1 ، ص 273.
158) اگر به واقع امامت جماعت در نزد خلفا و مردمان معتقد به آنان ، چنین منزلتی داشته است پس باید در فقه اهل سنت نشانی از آن وجود داشته باشد ، حال آن که بنا به مذهب اهل سنت ، عدالت در امام جماعت پیشنماز شرط نیست و هر فرد فاسقی - اگر چه فسق وی به انجام گناه کبیره باشد - می تواند پیشنماز مسلمانان شود. شرح العقائد النسفی ، ص 110 ،چاپ و نشر قریمی یوسف ضیا. کتاب الفقه علی المذاهب الابعة ، عبدالرحمن جریرء ج 1 ت ص 409 - 414. در دوره خلفا نیز بیشتر ،اگر نگوییم همه افرادی که به امامت جماعت قیام می نمودند ، عادل نبودند.
159) الکامل فی التاریخ ، ج 2 ، ص 330.
160) العقد الفرید ، ج 4 ، ص 258.
161) تاریخ الامم و الملوک ، ج 2 ، ص 243. ابن اثیر می نویسد : او حتی زودتر ار عمر و ابوعبیده با ابوبکر بیعت نمود. الکامل فی التاریخ ، ج 2 ، ص 330.
162) شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج 6 ، ص 9.
163) تاریخ الامم و الملوک ، ج 2 ،ص 243.
164) همان.
165) شرح نهج البلاغه ،ج 12 ، ص 86
166) اسید بن حضیر یکی از شجاعان اوس در پیکارها بود. در سال سیزده بعثت در مدینه به کوشش مصعب بن عمیر ایمان آورد. در پیمان عقبه دوم و نبردهای زمان پیامبر(ص) حضور داشت. ابوبکر را بسیار بزرگ می داشت و هیچ کس را برتر از او نمی دانست. اسدالغابه ، ج 1 ، ص 92 ، وی در سال بیستم هجری وفات کرد ودر بقیع دفن شد. امام شناسی ،ج 10 ، ص 283. می نویسند : عمر در تشییع او در جلو جنازه اش راه می رفت. الاستیعاب ،ج 1 ، ص 31. الاصابة ، ج 1 ، ص 64.
167) شرح نهج البلاغه ،ابن ابی الحدید ، ج 2 ، ص 39 ، این محقق می گوید : بشیر بن سعد از قبیله خزرج و اسید بن حضیر از قبیله اوس بود. این که هر یک اولین بیعت را به گروه دیگر نسبت می دهد ، به خاطر سعد بن عباده است. زیرا هر کدام از این دو قبیله دوست ندارند خود را عامل شکست سعد بن عباده به شمار آورند. به نظر من اولین بیعت کننده ، عمر ، پس از او بشیر ، و بعد از او اسید ، و سپس ابوعبیده جراح و بعد سالم مولا ابی حذیفه است.
168) برخی محققان گویند : مردم نیز جز عده ای از انصار و خویشاوندان پیامبر ، در آن مجلس ، بیعت با ابوبکر را پذیرفتند و او رسما به خلافت رسید. تاریخ تحلیلی اسلام ، جعفر شهیدی ،ص 107 ، ولی حقیقت آن است که در آن جا مردم حضور نداشتند. تنی چند از خزرجیان و اوسیان بودند. نظر دقیق تر آن است که از میان انصار نیز طرفداران سعد بن عباده خزرجیان با ابوبکر بیعت نکردند. به علاوه رسمیت خلافت ابوبکر در فردای روز سقیفه در مسجد صورت گرفت. ر. ک : الغدیر ، ج 7.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page