روزی منصور دوانیقی کسی را به سراغ امام صادق علیه السلام فرستاد و چون آن حضرت نزد وی آمد دستور داد در پهلوی خودش توشکی گستردند امام علیه السلام را در کنار خود نشاند آنگاه چند بار صدا زد محمد (محمد نام پسر منصور و لقبش مهدی بود) را نزد من آرید. مهدی را پیش من آرید و هم چنین پشت سر هم تکرار می کرد بدو گفتند هم اکنون می آید و چون آمد منصور رو به امام صادق علیه السلام کرده گفت آن حدیثی که درباره صله رحم نقل کردی تکرار کن تا مهدی هم بشنود. امام علیه السلام فرمود آری پدرم از پدرش از جدش امیرالمؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرد که آن حضرت فرمود ان الرجل لیصل رحمه و قد بقی من عمره ثلاث سنین فیصبرها الله عزوجل ثلاثین سنة و یقطعها و قد بقی من عمره ثلاثون سنة فیصبرها الله ثلاث سنین براستی که مرد صله رحم می کند و از عمرش سه سال بیش نمانده ولی خدا بواسطه همان صله رحم عمر سه سال را سی سال می کند و از عمرش سی سال ماند ولی خدا(به همان واسطه) عمر سی سال را سه سال می کند منصور گفت این حدیث نیکو است ولی منظورم این حدیث نیست. امام علیه السلام فرمود آری پدرم از پدرش از جدش از امیرالمؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرد که فرمود صلة الرحم تعمر الدیار و تزید فی الاعمار و ان کان اهلها غیر اخیار صله رحم خانه ها را آباد گرداند و بر عمرها بیفزاید و گرچه انجام دهندگان آن مردمان خوبی نباشند. منصور گفت این هم نیکو حدیثی است ولی منظور من این حدیث هم نیست. امام علیه السلام فرمود آری پدرم از پدرش از جدش از امیرالمؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرد که آن حضرت فرمود ان الرجل صلة الرحم تهون الحساب و تقی میتة السوء صله رحم حساب ها را در روز قیامت آسان و از مرگ بد حفظ کند. منصور گفت آری منظور من همین حدیث بود**کیفر گناه، ج 2، ص 33، به نقل از سفینة، ج 1، ص 516. ***.
امام صادق علیه السلام با منصور دوانیقی
- بازدید: 1022