مسأله منع کتابت حدیث توسط خلفا از مسلمات تاریخی است که علمای اهل سنت بر آن تصریح کرده اند و قابل انکار نمی باشد .
ما به برخی مدارک از کتب اهل سنت اشاره می کنیم؛
1- ذهبی از بزرگان اهل سنت روایت می کند که ابوبکر پس از وفات پیامبر مردم را فرا خواند و گفت:
«شما خود سخنانی را از رسول خدا نقل کرده و درباره آن اختلاف می کنید و مردم بعد از شما بیش از شما اختلاف می کنند پس چیزی از رسول خدا نقل نکنید و اگر کسی چیزی از شما پرسید بگویید کتاب خدا در میان ماست ، حلالش را حلال و حرامش را حرام بدانید»
تذکره الحفاظ ، شرح حال ابوبکر ، ج1 ص2 و3
2- ابن سعد می نویسد:
«احادیث رسول خدا در زمان عمر بن خطاب گسترش یافت و از مردم خواست تا همه را نزد وی بیاورند و چون آوردند فرمان داد تا آن ها را بسوزانند»
طبقات ابن سعد ج5 ص140 شرح حال قاسم بن محمد بن ابی بکر
3- قرظه بن کعب می گوید:
«هنگامی که عمر ما را به عراق فرستاد خود او تا منطقه صرار ما را همراهی کرد و سپس گفت می دانید که چرا شما را بدرقه کردم . گفتیم می خواستی ما را دلگرم و گرامی بداری . گفت علاوه بر آن خواسته دیگری هم دارم شما نزد مردانی می روید که صدای قرآنشان همچون صدای زنبور عسل بلند است پس آنها را با احادیث رسول خدا از این کار باز مدارید که من مراقب شما هستم . قرظه گفت من پس از آن هیچ حدیث و سخنی را از رسول خدا روایت نکردم .
در روایت دیگر گوید هنگامی که قرظه بن کعب وارد شد گفتند برای ما از سخنان پیامبر بگو گفت عمر ما را نهی کرده است.
جامع بیان العلم ، ابن عبدالبر ، ج2 ص147
شرف اصحاب الحدیث ، خطیب بغدادی ، ص88
تذکره الحفاظ ، ذهبی ، ج1 ص4 و5
طبقات ابن سعد ج9 ص7
کنزالعمال ج10 ص393
4- طبری می نویسد:
«هر موقع عمر کسی را برای اداره امور به نقطه ای اعزام می کرد سفارش می کرد که از محمد کمتر سخن نقل کنید و من همکار شما هستم»
تاریخ طبری ج3 ص273
5- ابوذر و عبدالله بن مسعود و ابو درداء سرگرم نقل حدیث از پیامبر بودند عمر آنان را مورد مواخذه قرار داد و گفت این چیست که پیوسته از محمد حدیث پخش می کنید»
کنزالعمال ج1 ص292
ذهبی نقل می کند عمر آنان را حبس کرد و گفت شما بیش از حد سخنان محمد را روایت کرده اید.
تذکره الحفاظ ج1 ص7
6- ابن کثیر نقل می کند که عمر پیوسته می گفت:
«روایت رسول خدا در احکام عملی را کاهش دهید»
تاریخ ابن کثیر ج7 ص107
7- عثمان نیز پیوسته بر فراز منبر می گفت:
« هیچ کس نباید حدیثی را که در زمان ابوبکر و عمر شنیده نشده روایت کند»
منتخب کنزالعمال در حاشیه مسند احمد ج4 ص64
این منع حدیث در حالی است که قرآن سخنان پیامبر را بیان گر مجمل قرآن و مقید و مخصص مطلقات و عمومات آن می داند و می فرماید:
« قرآن را برای تو فرو فرستادیم تا آنچه را برای مردم نازل شده تبیین کنی و شاید آنان بیندیشند»
نحل44
ومی فرماید:
«آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید و آنچه را از آن نهی کرده خود داری نمایید»
حشر7
ومی فرماید:
«او از روی هوای نفس سخن نمی گوید .بلکه وحی است که بر او فرو فرستاده می شود»
نجم3 و 4
لذا پیامبر گرامی فرمود:
«خدا چهره آن کس را زیبا کند که سخن مرا بشنود و آن را بفهمد و حفظ کند و به دیگران برساند»
سنن ترمذی ج5 ص34
وفرمود:
«خلفاء من کسانی هستند که پس از من می آیند و حدیث و سنت مرا برای دیگران نقل می کنند»
کنزالعمال ج10 ص221
وفرمود:
«حدیث من را بنویسید و حفظ کنید»
مسند احمد ج2 ص215
سنن ترمذی ج5 ص39
به نظر ما انگیزه منع تدوین و نقل حدیث پیامبر با انگیزه منع وصیت پیامبر در آخرین لحظات زندگیش یکی بود . در هر دو مساله هدف ممانعت از آگاهی مردم نسبت به خلافت و وصایت اهل بیت بوده است . هدف ممانعت کردن از نقل فضائل اهل بیت و وصایت آن ها بود وصایتی که با خلافت شورایی ناسازگار بود . از سوی دیگر در میان اصحاب پیامبر حضرت علی ملتزم به ضبط احادیث پیامبر بود .او نخستین کسی بود که امالی پیامبر را ضبط کرد و نامه های او را تدوین می کرد و به دلیل همین احاطه به سخنان پیامبر او مرجع بزرگ در حل مشکلات پس از پیامبر بود .منع از تدوین حدیث پیامبر یک نوع بی اعتنایی به علی و نوشته های آن بزرگوار محسوب می شد تا زمینه انزوای او بیش از پیش فراهم شود.
الملل و النحل ، آیت الله سبحانی ، ج1 ص99
آیا می دانید احادیث پیامبر(صلی الله علیه و آله) توسط خلفا به آتش کشیده شد؟
- بازدید: 1065