شخصی بنام ابدالرحمن بن زید گوید: سالی به حج رفتم، در میان طواف در کنار رکن یمانی، در حال طواف دو نفر زن را دیدم که با هم گفتگو می کردند.
یکی به دیگری می گفت: به حق کسی که برای وصیت انتخاب شده (یعنی به حق کسی که وصی حضرت خاتم الانبیاء است) و شوهر فاطمه رضیه مرضیه است که مطلب آن گونه که تو می گویی نیست.
من سؤال کردم: منظور تو از این شخص که به حق او قسم یاد می کنی کیست؟
گفت: امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، قسمت کننده بهشت و دوزخ، گفتم: آیا او را می شناسی؟ گفت: چگونه او را نشناسم در حالی که پدرم همراه او در جنگ صفین کشته شد (یعنی در جنگ با معاویه) و آن حضرت بعد از مراجعت از صفین به خانه مادرم آمد و به او گفت: ای مادر یتیمان، حالت چطور است؟
جواب داد: به خیر و خوبی.
سپس مادرم، من و خواهرم را خدمت آن سرور آورد و من در آن وقت به واسطه آبله ای که به آن مبتلا شده بودم نور چشمم رفته بود، وقتی نگاه حضرت به من افتاد، آهی کشید و شعری چند به این مضمون خداوند که دل علی را هیچ جیز مانند دیدن بچه های یتیم که در کودکی پدرشان را که متفکل آنها در حوادث روزگار بود از دست داده اند نمی سوزاند.
آنگاه دست مبارک بر صورت من کشید و در همان لحظه چشم باز شد و اکنون به خدا سوگند به برکت آن حضرت در شب تاریک شتر فراری را می بینم!(1)
**************************************
1) مدینة المعاجز: معجزه 280، از ثاقب المناقب، الخرائج: ج 2، ص 543، بحار: ج:33، ص 49.
شفای چشم دختر یتیم توسط حضرت علی (علیه السلام)
- بازدید: 413