نگاه جمع و بینش کامل دین و پیشوایان دینی به گستره هستی و آفریدههای آفرینش، امتیازی چشمگیر در آیین اسلام محسوب میشود و نشان از برتری پایدار و جوابگویی جاودان به تمامی پرسشهای امروز، فردا و فرداها خواهد داشت.
«انسان» که والاترین آفریده خداوند است، جایگاه ویژه ای داشته و از موقعیت ممتازی در عرصه هستی برخوردار است. از اینرو، چون از زوایای مختلفی به ابعاد شخصیتی او نگریسته میشود، دانشهای گوناگونی به روشنگری و پاسخگویی میپردازند؛ آنجا که جلوه های ظاهری رفتار، گفتار و پندار او بررسی میشود، «علم فقه» بدان پرداخته و عهده دار این مهم میشود. و آنگاه که در باده خردورزی، اندیشمندی و نیروی عقل سخن به میان میآید، «علم عقاید» با توانمندی خاص خود مطرح میشود. و چون در باره عشق، عاطفه، و قلب، آموزه هایی انسان ساز و حیاتبخش می یابیم، «علم اخلاق»(1) را میبینیم که با سلسله سخنان و موعظه های بنیادین خود ما را به حکمت، عفت، عدالت و شجاعت فرا میخواند تا «انسان کامل» شویم و چون گوهری گرانبها در آغوش آفرینش قرار یابیم.(2)
چنین نگرش همه سویه اسلام به جلوه ها و چهره های زندگی، موجب گردیده که مجموعه پندارها، رفتارها و گفتارهای ما در «ایمان»، «اعمال» و «اخلاق» دیده شود و هر یک خصوصیات ویژه ای یافته و از سوی دیگر در دو ضلع دیگر شخصیت افراد، تأثیر گذارد.
در این میان «اخلاق پسندیده و آسمانی» ـ که مجموعه ای از حالات مثبت و به دور از غبارهای تیرگی بخش شیطانی است ـ سرآمد شمرده شده و سکاندار وجود پرتلاطم ما، در صحنه های پرحادثه و فراز و فرودهای توانفرسا معرفی شده است. به گونه ای که تهذیب و تکمیل این بُعد نقشی ژرف در پایداری ایمان و جاودانگی اعمال داشته، مددکار مطمئنی در حفظ، ترمیم و بالندگی باورهای دینی و شیوه های عرشی زندگی خواهد بود. بدین خاطر «بهترین سرمایه انسان» اخلاق پسندیده دانسته شده و فلسفه بعثت رسول اکرم، صلی اللّه علیه و آله و سلم اتمام مکارم اخلاق بیان گردیده است.(3)
آثار و انواع اخلاق
رهآورد اخلاق شایسته، فردوس الهی دانسته شده و پروردگار متعال پس از بیان صفات چنین انسانهای پاک نهادی میفرماید:
«اولئک فی جَنّاتٍ مُکْرَمُون»(4)
«آنها هستند که در باغهایی (از بهشت) گرامی و عزیز خواهند بود».
آنگاه که انواع اخلاق در کلام خداوند مطرح میشود، به برخورد جالب، مهربان و مشفقانه رسولان الهی در عرصه اجتماع اشاره شده که همراه با عشق به وظیفه و صفا و صمیمیت پیامبرانه در جواب کافران، خود را فرستاده ای ناصح و دلسوز از سوی خداوند معرفی کرده که نقشی جز خیرخواهی و بیان پیامهای الهی برای آنان نخواهند داشت.(5)
اخلاق اسلامی گنجینه ای گرانبها از گوهرهای فکری، اقتصادی، عبادی در باره خود، خداوند و خلق معرفی شده است.(6) روابط عاطفی و منطقی انبیا با مردم و نقش کیمیاگون حسن خلق و احسان رسولان و رهبران فکری فرهنگی در جلوه «اخلاق انبیا» مطرح شده است(7) و نورانیت و روشنی بخشی اخلاق شعیب در قرآن به طور جامع بدان اشاره شده است. بدان حد که اهل مَدْیَن با اعتراف به این بُعد اخلاقی تربیتی، وی را صاحب رشد و اخلاقی والا می دانستند.(8) آنگاه که به شیوه های موفقیت رسول اکرم(ص) پرداخته میشود؛ اخلاق پسندیده و احسان والای وی سرآمد(9) تمامی صفات معرفی شده به گونه ای که خداوند، خود این ویژگی آسمانی حضرت محمد(ص) را ستوده و با صراحت از آن نام میبرد که: «و اِنَّک لَعَلی خُلُقِ عَظیم».(10)
و به راستی که صاحب اخلاقی والا و برجسته ای هستی.(11)
یاس یاسین و سیره و سخن آسمانی
یاس بوی مهربانی میدهد
عطر دوران جوانی میدهد
یاس ما را رو به پاکی میبرد
رو به عشق اشتراکی میبرد
یاس مثل عطر پاک نیت است
یاس استنشاق معصومیتست
یاس را آیینه ها رو کردهاند
یاس را پیغمبران بو کردهاند
یاس بوی حوض کوثر میدهد
عطر اخلاق پیمبر میدهد(12)
فاطمه زهرا(س) بانویی آگاه به مبانی اسلام و آشنا به اصول اخلاقی بود. او که با آیات قرآن و حلاوت آن در تلاوت، تفکر و تأمل خویش مأنوس بود و از سیره و سخن رسول اللّه نسبت به اخلاق الهی و پسندیده آگاهی داشت، از آغاز طفولیت نمونه ای کامل و اسوه ای برجسته برای همگان بود. اطلاعات بیکران آن پاکبانو نسبت به ارزش های اصیل اخلاق و آداب(13) و شناخت ژرف اخلاقیات به عنوان بخش عظیمی از معارف دین در چهره ها و نمودهای گوناگون(14)، نگاهی همه سویه و پر وسعت در این باره به وی بخشیده بود، به گونه ای که در سیره و سخن او، ده ها نکته درس آموز و معرفت آفرین دیده میشود که برای شیفتگان تهذیب و تربیت ره توشه هایی ارزشمند و جاودان خواهد بود. با هم برخی از این گلواژه های معرفت را مینگریم:
1. اخلاق اجتماعی
گستره پروسعت جامعه گرچه همانند اقیانوسی بیکران می نماید و از ابهتی چشمگیر و خیره کننده برخوردار است اما مناسبات اجتماعی و نیازهای افراد به همدیگر، این اقیانوس را به صورت دریاها، نهرها، جویبارها و برکه ها میسازد و ضرورت نشست و برخاستها و رفت و آمد انسانها را بیشتر و بیشتر میسازد. آنچه تراکم بسیار این شیوه را با نسیم سلامت و شیرینی و حلاوت همراه میسازد؛ اخلاق اجتماعی است. بیشک این اخلاق چون از بارش آسمان عصمت فرو بارد و در آغوش جان انسانها نشیند، تأثیری بسیار والا ـ و حتی مقدس ـ بر جای خواهد گذارد.
سیمای منبسط یا چهره گشاده که «خوشرویی» نام دارد، کیمیایی بس گرانبهاست که در صحنه های گوناگون زندگی و در بین انسانهای مختلف ـ با هر سلیقه و مذهب و مکتب ـ کارآمدی فراوان دارد و در سخنان معصومان ـ درود خداوندی بر آنان باد ـ به طور پی در پی بدان تأکید شده است.
دخت آفتاب، فاطمه زهرا(س) در سخنی کوتاه، بلندای این حقیقت را این گونه ترسیم نموده است که: «بِشر فی وجه المؤمن یوجبُ لِصاحبه الجنّة و بشرٌ فی وجه المعاند المعادی یقی صاحبه عذاب النار»؛(15)
پاداش خوشرویی در برابر مؤمن بهشت است و خوشرویی با دشمن انسانهای ستیزه جو انسان را از عذاب آتش باز میدارد.
بیان معیار بنیادین در گشادگی چهره ـ و گاه لبخند زیبا ـ به هنگام روبه رو شدن با افراد در سخن آن بانو، نشانگر هدفمند بودن گفتگوها و دید و بازدیدهای انسانهای دین باور است. از این رو به کارگیری این شیوه برای گروهی پاداشی چون بهشت به دنبال دارد و برای پارهای آتش دوزخ فراهم میسازد. بی شک چنین ملاک ـ که در اصول مکتب و ارزش های مذهب برای خداجویان ترسیم شده است ـ ما را از واژگونی اهداف که ثمری جز خوش بودن و شاد گشتن ـ با هر کس و به هر صورت ـ میرهاند و احترام و بزرگداشت افراد را در چارچوب پایبندی آنان به مذهب ارایه میدهد.
2. اخلاق زناشویی و خانوادگی
زندگی، کانونی است که با فرازها و نشیب های بسیاری همراه است و شادی ها و شیون ها در کنار هم دیده میشود. نوع نگاه و بینش زن و شوهر و اهداف آن دو، سختی ها را سهل و ناهمواری ها را هموار می سازد، به گونه ای که هر یک به استقبال حوادث میروند و با تمام تلاش در پی آرامش، صفا، صمیمیت و مهربانی در زندگانی خواهند بود. به یقین آنچه به جلوه های تلخ و شیرین زندگی رنگ دیگری می بخشد و ظرفیت فراوان نسبت به رفاه و غنا و شکیبایی لازم در فقر و اندوه به ما میدهد ـ به گونه ای که با روحیه ای سرشار و به دور از یأس و نومیدی و یا بی هویتی و از خودباختگی به حیات خود ادامه میدهیم ـ ارزشهای اخلاقی و صفات روحی روانی است؛
روابط عاطفی و منطقی انبیا با مردم و نقش کیمیاگون حسن خلق و احسان رسولان و رهبران فکری فرهنگی در جلوه «اخلاق انبیا» مطرح شده است.
که فاطمه زهرا(ع) اسوه ای تمام عیار در این میدان است.
او از اوان طفولیت با سختیها و مشکلات همزاد بود. دشواری های سه ساله در شعب ابوطالب و سنگلاخ های مبارزه با سران کفر و نفاق، مردان مرد را از پای در می آورد اما نیروی ایمان و عشق چنان توانی به این نوجوان و جوان بخشیده بود که با نهادی پاک و روانی شفاف یکایک ناهمواری ها را پشت سر میگذاشت. و آن هنگام که به خانه همسر پای گذارد، آغازی دیگر با مرحله ای نو در ستیز با سختیها بود و در این هنگامه های طاقت سوز «اخلاق زناشویی و خانوادگی» او پدیدار میشد نه آنکه تنها در رفاه، شادی و فراوانی امکانات، اظهار رضایت از همسر و زندگی خویش نماید!! روزی که امام(ع) غذایی از همسر عزیز خود خواست تا بدان گرسنگی خود را برطرف سازد، فاطمه(ع) در جواب گفت: سوگند به خدایی که پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزید، دو روز است که در منزل غذای کافی نداریم، آنچه بود به شما و فرزندانم ؛ حسن و حسین دادم و خود از غذای اندک موجود استفاده نکردم. حضرت با تأسف بسیار فرمود: فاطمه جان! چرا مرا آگاه نکردی تا به دنبال تهیه غذا بروم؟ و آن بانو در جواب عرض کرد:
«ای اباالحسن! من از پرودگار خود حیا میکنم چیزی را که تو بر آن توان و قدرت نداری درخواست نمایم.»(16) و در زمانی دیگر که فاطمه(س) سؤال از غذای روزشان مطرح کرد و پس از آن از انفاق درآمد همسر خود در راه خدا آگاه شد، با اندوه بسیار ـ از سؤال خود ـ فرمود:
فَاِنّی اَسْتَغْفِرُ اللّه و لا اَعودُ اَبَدا؛(17)
من از خدا آمرزش میطلبم و دیگر مرتکب این رفتار نخواهم شد!
3. اخلاق سیاسی
اخلاق سیاسی زهرای مرضیه(س) را میتوان در فصل هایی چون «دفاع از امام و حجت خدا»؛ «پیروی کامل از امامت و رهبری علی(ع)»؛ «صحنه های مختلف مبارزه برای فدک» و «حضور مشتاقانه و دلسوزانه در عرصه های تدارک جنگ و جهاد» نگریست. که سرانجام صحیفه آخرین این دفتر با سرخی خون آن بانوی شهیده رنگین گشت و مُهر شهادت، نشانِ همیشه از شجاعت و شهامت فاطمه(ع) در این میدان گردید. نخست با گفتگو درخواست حق غصب شده خود را کرد و با استدلال به آیات مختلف قرآن به محاجه پرداخت و سرانجام خلیفه اول را وادار به استرداد فدک نمود.(18)
آنجا که از امام زمان خود، علی(ع) سخن میگفت، ژرفای نگاه و بینش او، تمامی حیله ها را نظاره میکرد و نقش دشمن را در
صحنه های مختلف به صورت پیدا و پنهان می نگریست. از این رو به خوبی جایگاه امامت را در صحنه های سیاسی جامعه ترسیم میکرد و به روشنگری کوته نظران و ساده لوحان می پرداخت. ابتدا امامت اهلبیت(ع) را «عامل وحدت و ایمنی از تفرقه»(19) ترسیم کرد، سپس حضرت علی(ع) را «بزرگ امامان» لقب داد.(20) در سخنی سیاسی در برابر غاصبان خلافت فرمود:
«برخلاف حکم خدا در قرآن و سنت و سفارش پیامبر اسلام در تأویل و تفسیر قرآن، حق امامت او را غصب کرده و به دیگران سپردند.»(21)
زهرای مرضیه(س) با اندوهی مشفقانه و مصلحانه، «دوری از عذاب جاویدان» و «فراهم سازی نعمت های همیشگی خداوندی را»(22) ارمغان رهبری امیر مؤمنان(ع) برای مردم معرفی میکند و با یادآوری غدیرخم همگان را به پایبندی عهد و پیمان خویش با رسول اللّه(ص) ـ در باره رهبری علی(ع) ـ فرا میخواند.(23) او با درک شرایط حکومت اسلامی و ضرورت دفاع از جامعه، در
هنگامه های جنگ و جهاد، نبردی بابصیرت و شناخت در این عرصه مینمود، گاه در میدان جنگ به یاری آسیب دیدگان میشتافت و با فعالیتهای فراوان مجروحان را امداد مینمود و گاهی در پشت جبهه، نیازهای رزمندگان و جنگجویان را تأمین میکرد. «جهاد» در نگاه او «عزت اسلام و مسلمانان»(24) تفسیر گردید و از جمله کارهای آن بانو ـ در پشتیبانی جبهه های جنگ ـ پخت نان و بردن آن برای مجاهدان بود.(25)
4. اخلاق اقتصادی
فقر و غنا، بخشش و ایثار، حالات و مراحل مختلف امتحانات و فراز و فرودهای زندگی مشترک است که گاه از آغاز زندگی با ما همراهند و زمانی در برهه های مختلف مایه سنجش ایمان و باورهای مذهبی ما میگردند. «اخلاق اقتصادیِ» زن و شوهر بهترین ابزار پیروزی در سنگلاخهای زندگی خواهد بود، به گونهای که «دارایی و ناداری» هیچ گونه تغییری در گفتار و رفتار آنان ایجاد نکرده و آنان را همچنان پاک و پیراسته در صحنه های گوناگون نگه میدارد.
بخشش پیراهن زیبا و نو در شب عروسی ـ به هنگام توانمندی ـ و ایثار دردمندان، مستمندان و در راه ماندگان ـ در سالهای فقر و تنگدستی ـ نمونه هایی اندک از بیکران صفات و اخلاق اقتصادی فاطمه زهرا(ع) است که هر یک برای ما الگوی شایسته در سالهای بهرهمندی از نعمتها و یا تنگدستی خواهد بود.
رسول اکرم(ص) روزی وارد منزل فاطمه(ع) شد، فرمود:
دخترم! در چه حالی هستی؟ و چگونه زندگی میکنی؟
و او جواب داد: «درد گرسنگی بیتابم کرده و هر لحظه رو به فزونی است و غذایی ندارم تا رفع گرسنگی کنم.»(26)
فاطمه زهرا(س): پاداش خوشرویی در برابر مؤمن بهشت است و خوشرویی با دشمن انسانهای ستیزه جو انسان را از عذاب آتش باز میدارد.
روزی دیگر رو به پدر کرده گفت:
«ای رسول خدا! سوگند به پرودگار، در خانه علی(ع) پنج روز است که صبح کردم بدون غذا و هرگز غذایی را در دهان نگذاشته ایم؛ نه گوسفندی داریم و نه شتری و نه غذایی و نه آبی.»(27)
گاه در این شرایط دشوار که اندک غذایی برای کودکان داشتند و خود گرسنه بودند، به آنان میهمان میرسید و چون علی(ع) در باره پذیرایی از فاطمه(س) پرسش میکرد، آن پاک بانوی آسمانی میگفت:
«در خانه ما غذایی نیست مگر به اندازه خوراک دختربچه، اما امشب ایثار کرده، گرسنگی را تحمل میکنیم و همین مقدار غذا را به میهمان میبخشیم.»(28)
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
چه گویمت که به میخانه دوش مست شراب
سروش عالم غیبم چه مژدهها دادست
که ای بلندنظر شاهباز سدرهنشین
نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست
تو را ز کنگره عرش میزنند صفیر
ندانمت که درین دامگه چه افتادست.(29)
5. اخلاص
اخلاص؛ صاف کردن عمل از هر ناخالصی(30) و پالایش کارها از هر آلایشی است. به گونه ای که برای غیر خدا هیچ نصیبی در آن نباشد(31) و پاداشی در سرای دنیا و آخرت برای آن طلب نشود.(32)
به دیگر سخن؛ آزادی انسان از ستایش دیگران و شفافیت عمل از غبار هواها و هوسها اخلاص است.(33) همان که ظاهر و باطن و درون و برون را همسان و یکسان میکند و گویی هیچ بینندهای، نظاره گر اعمال ما نبوده و تنها و تنها خداوند مهربان شاهد سخن و رفتارمان بوده و بس.
اخلاص گاه در عمل نگریسته میشود ـ که دوری آن از خوب و بد و حق و باطل خواهد بود ، گاهی در نیت تفسیر میشود ـ که از خوف جهنم و عشق به بهشت به مرحله ای بالاتر که رضایت الهی است گام برداشتن ـ و زمانی اخلاص در دین دانسته میشود که بیزاری از التقاطی گری در آیین و ایمان به تمامی احکام و قوانین خواهد بود.(34) (مخلصین له الدین و لو کره المشرکون)
در ضمیر ما نمیگنجد به غیر دوست کس
هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس
زهرای مرضیه(س) در اوج قله اخلاص بود و این ویژگی ممتاز آن حضرت، ریشه در اعتقادات بنیادین و عشق دیرین وی نسبت به باورهای دینی و عبودیت فراوان وی داشت. او چون خود را در محضر پروردگار میدید، نیازی به دیدن دیگران و تعریف افراد نمیدید چرا که خورشید خلقت، بینایان را از چراغ های کم نور و خاموش بی نیاز میکند. بدین خاطر در مراحل مختلف زندگی با گفتار و رفتار خود بر این نکته تأکید میکرد که خداوند را ـ نه برای ترس از دوزخ و یا عشق به بهشت بلکه ـ تنها به خاطر خداوندیاش دوست دارم و هیچ آرزویی غیر از خود او در سر ندارم.
روزی رسول خدا رو به زهرا(س) کرده فرمود: «دخترم! اکنون جبرئیل نزد من است و از سوی پروردگارم پیام آورده که هر چه بخواهی تحقق مییابد؛ چه میخواهی؟»
فاطمه(ع) پاسخ داد: «شَغَلَنی عَنْ مَسأَلته لَذَّة خِدْمَته، لا حاجَة لی غیر النَّظر اِلی وَجْهِهِ الْکَریم»؛(35)
لذتی که از خدمت حضرت حق میبرم مرا از هر خواهشی بازداشته است؛ حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.(36)
چنین بینش روشن و شفافی موجب گردید در سخنی کوتاه، بلندای معرفت خویش را در باره اخلاص بیان کند که:
«مَنْ اَصْعَدَ اِلی اللّه خالِصَ عِبادَتِه اَهْبَطَ اللّهُ عزَّ و جلّ اِلَیْهِ اَفْضَلَ مَصْلِحَتِه»؛(37)
حضرت فاطمه(س): لذتی که از خدمت حضرت حق میبرم مرا از هر خواهشی بازداشته است؛ حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.
کسی که عبادت خالصانه خود را به سوی خداوند فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت او را به سوی او خواهد فرستاد.
و در گفتهای دیگر با اشاره ای به عبادات، «روزه را مایه تثبیت و فرود اخلاص در سرای دل» بیان میکند.(38) او نخستین کس بود که به سخنان خود عمل میکرد و در مراحل مختلف زندگی اندوخته های اخروی بسیاری از این طریق برای خود فراهم مینمود. سائلی که از مسجد با دستی تهی برگشته و در کوچه ها امدادگری نمییابد، چون به در خانه دخت رسول اللّه(ص) میرسد، یگانه فریادرس مستمندان را او میبیند، از اینرو از وی کمک میطلبد. و زهرای عزیز که سه روز خود و فرزندانش گرسنه بودند، چون با استمداد مستمند روبه رو میشود و از سوی دیگر شیوه همیشه او کمک به نیازمندان بوده است ـ پیراهن خود را نزد یک یهودی گرو میگذارد تا قدری نان و خرما گرفته به سائل ایثار کند. هنگامی که سلمان اصرار میکند که اندکی از نان و خرما برداشته، برای رفع گرسنگی خود و فرزندان استفاده کند، فاطمه میگوید:
«سلمان! این کار را فقط برای خدا انجام دادم، از این رو هیچ از آن برنخواهم داشت!»(39)
حسین بنروح ـ از نایبان امام عصر(عج) ـ در پاسخ پرسش شخصی که رسول خدا(ص) چند دختر داشت فرمود: چهار دختر و چون او سؤال میکند: کدام یک از همه بافضیلت ترند؟ جواب داد: فاطمه. وی با تعجب بسیاری باز میگوید: حضرت زهرا(س) از همه فرزندان پیامبر(ص) کوچکتر بوده و از سوی دیگر کمتر مصاحبت رسول اللّه(ص) را درک کرده است، چگونه او بافضیلت تر است؟!
حسین بن روح فرمود: فاطمه(ع) دارای دو ویژگی برجسته بود: نخست آنکه وارث رسول خدا(ص) بود و دیگر اینکه نسل پیامبر خاتم(ص) از ذریه او است. و خداوند متعال این صفات را به او ارزانی نداشت مگر به خاطر «اخلاص در نیت زهرای مرضیه(س)».(40)
ادامه دارد....
احمد لقمانی
________________________________________
1 ـ اربعین حدیث، امام خمینی، ص385 تا 395 (با تلخیص و گزینش).
2 ـ تفسیر المیزان، (ترجمه)، علامه طباطبایی، ج1، ص500 و 509؛ رک: تفسیر الکاشف، ج3، ص79 و ج5، ص41 و ج2، ص93.
3 ـ چهل حدیث حج، حسین انصاریان، ص71؛ رک: تفسیر ابنکثیر، ج4، ص629؛ تفسیر التبیان، ج10، ص268؛ تفسیر التحریر، ج24، ص292 و ج 29، ص63؛ تفسیر فتح القدیر، ج5، ص270.
4 ـ معارج، 35، نک: تفسیر نمونه، ج7، ص64 و ج 14، ص76؛ تفسیر المیزان، ج11، ص155.
5 ـ اعراف، 66، و 67 و 68؛ رک: تفسیر المیزان، ج11، ص155؛ تفسیر مجمع البیان، ج10، ص500.
6 ـ بقره، 177؛ معارج، 14؛ نک: تفسیر المراغی، ج5، ص83 و ج 9، ص148.
7 ـ آلعمران، 159؛ فصلت، 34؛ رک: تفسیر ملاصدرا، ج4، ص170 و ج1، ص712.
8 ـ هود، 87، نک: تفسیر المیزان، ج1، ص370 و 373 و 375 و ج 2، ص235 و ج 4، ص111 و 181 و ج 6، ص166 و 257.
9 ـ آلعمران، 159؛ مؤمنون، 96؛ قلم، 4. نک: تفسیر الکبیر فخر، ج9، ص61 و 64، تفسیر کشفالاسرار، ج2، ص286 و ج8، ص519 و ج10، ص188، تفسیر مجمعالبیان، ج2، ص870 و ج10، ص500، تفسیر المراغی، ج6، ص149 و ج 29، ص28.
10 ـ قلم، 4، رک: تفسیر المنیر، ذیل آیه 4 سوره قلم، تفسیر نمونه، ج24، ص377، ذیل آیه 7، سوره قلم.
11 ـ برای پژوهش بیشتر در باره اخلاق پیامبرانی چون نوح به سوره اعراف آیه 60 و 63 و هود به سوره اعراف، آیه 66 و 69 مراجعه کنید.
12 ـ کفشهای مکاشفه، احمد عزیزی، ص373 و 374 (با گزینش).
13 ـ سوره نور، 27 و 28.
14 ـ بقره، 77 و مریم 27 و 28.
15 ـ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج72، ص401 و ج75، ص401؛ کتاب عوالم، ج11، ص628؛ المستدرک، ج2، ص375، ح3.
16 ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج2، ص26؛ کتاب عوالم، ج11، ص158؛ ریاحین الشریعه، ج1، ص193.
17 ـ بحارالانوار، ج41، ص46؛ امالی صدوق، ص280؛ مناقب ابن شهر آشوب، ص79.
18 ـ نک: نهجالحیاة، ص239 تا 267.
19 ـ تفسیر الامام العسکری، ص330؛ تفسیر البرهان، ج3، ص245؛ بحارالانوار، ج23، ص259.
20 ـ امالی صدوق، ص475؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص340؛ اختصاص مفید، ص31.
21 ـ کتاب عوالم، ج11، ص478 و 605؛ ریاحین الشریعه، ج2، ص40.
22 ـ بحارالانوار، ج23، ص259؛ تفسیر البرهان، ج3، ص245.
23 ـ احقاق الحق، ج21، ص26 و 27؛ عوالم المعارف، ج11، ص228 و 444.
24 ـ نهجالحیاة، ح57، ص102.
25 ـ ینابیع الموده، ص199؛ احقاق الحق، ج10، ص285؛ بحارالانوار، ج20، ص245.
26 ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص323؛ حلیة الاولیاء ابونعیم اصفهانی، ج2، ص42.
27 ـ دلائل الامامه، ص3 و 4؛ مناقب ابن مغازلی، ص380؛ احقاق الحق، ج17، ص23.
28 ـ تفسیر البرهان، ج4، ص317؛ امالی طوسی، ج1، ص190؛ وسائل الشیعه، ج6، ص323.
29 ـ دیوان حافظ؛ رک: پالایش نفس، ص110، (با تلخیص).
30 ـ رک: منازل السائلین، ص31، (باب اخلاق)؛ تفسیر الکبیر، ج16، ص127، ج19، ص146 و ج23، ص318 و 319 و 320.
31 ـ اربعین حدیث شیخ بهایی، ص159، ح37.
32 ـ رک: اربعین حدیث امام خمینی(ره)، ح20، ص321 تا 333.
33 ـ میزان الحکمه، ج3، (باب اخلاص)، نک: تفسیر کشف الاسرار، ج1، ص388 و 327 و ج 2، ص722 و ج 8، ص386 و ج 10، ص574.
34 ـ چشمه در بستر، ص202؛ رک: تفسیر الکبیر فخر، ج11، ص42؛ ج26، ص239 و ج 32، ص45.
35 ـ اربعین حدیث امام خمینی(ره)، ص333، نک: تفسیر الکشاف، ج2، ص751؛ تفسیر کشف الکرار؛ ج1، ص322 و 327.
36 ـ ریاحین الشریعه، ج1، ص105؛ نهجالحیاة، ص99، نک: تفسیر مجمع البیان، ج1، ص409 و ج 2، ص650.
37 ـ عوالم، ج11، ص623؛ بحارالانوار، ج67، ص249 و ج 70، ص249 و ج 71، ص184.
38 ـ رک: خطبه فاطمه زهرا(ع) در مسجدالنبی(ص)، رک: تفسیر المنیر، ج8، ص126 و ج 11، ص283 و ج 16، ص45 و ج 30، ص346.
39 ـ بحارالانوار، ج43، ص73؛ رک: تفسیر المیزان، ج2، ص390 و ج 11، ص83 و 160 و ج 15، ص30 و ج 16، ص25.
40 ـ همان، ص37، نک: تفسیر نمونه، ج9، ص377 و ج 12، ص578 و ج 25، ص354 و 356 و ج 27، ص214.