اصل سوم

(زمان خواندن: 7 - 14 دقیقه)

این که مرجع و منبع اصلی در تمام احکام و مسائل فقهی اعم از عبادات، معاملات، احکام قضایی، شخصی و یا اجتماعی قرآن بوده و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان (علیه السلام) در همه ابواب به قرآن استناد جسته و معارف بلند دینی را از این کتاب مقدس استخراج می کردند. دامنه این استناد به اندازه ای گسترده است که امام باقر (علیه السلام) فرمود:
اذا حدثتکم بشی ء فاسألونی من کتاب الله؛(1)
هرگاه چیزی به شما گفتم دلیل آن از کتاب خدا از من بخواهید.
امام صادق (علیه السلام) نیز می فرماید:
ما من أمر یختلف فیه اثنان الا له أصل فی کتاب الله عزوجل ولکن لاتبلغه عقول الرجال؛(2)
هیچ امری نیست که دو نفر درباره آن اختلاف کنند، مگر این که برای آن، اصلی در کتاب خدا وجود دارد ولکن عقول مردان به آن نمی رسد.
بنابراین معصومان (علیه السلام) به عنوان مفسران واقعی کتاب خدا، سخنان بسیاری در مورد آن گفته و همه آیات از جمله آیات مربوط به احکام را - که فعلاً مورد بحث ماست - توضیح داده و تبیین کرده اند.
و پرواضح است که بدون مراجعه به سخنان آن بزرگواران فهم درست این دسته آیات برای ما مشکل بلکه ناممکن می نماید، چرا که در قرآن بسیاری از جزئیات احکام بیان نشده و فقط به صورت کلی تشریع صورت پذیرفته است، از این رو برای تبیین درست آیات الاحکام و استخراج وظایف دینی بندگان و تنظیم برنامه ای طبق آیات الهی که دستورالعمل و آیین نامه بندگی به حساب آید، راهی جز مراجعه به اقوال این بزرگان برای ما وجود ندارد. از همین رو این مورد یکی از مهم ترین موارد کاربرد و نقش آفرینی احادیث تفسیری است و با نادیده گرفتن این گونه احادیث قطعاً آگاهی به جزئیات احکام و تکالیف قرآنی برای ما حاصل نخواهد شد.
همان گونه که گفته شد حجیت این دسته از روایات تفسیری را که مربوط به آیات الاحکام اند همه قائلان به حجیت خبر واحد پذیرفته اند. بنابراین در صحت استناد به این گونه احادیث - البته با احراز شرایط حجیت - اختلافی نیست. و این خود لزوم پرداختن و توجه و اهتمام دو چندان به این گونه احادیث را مبرهن می سازد، چرا که در میان احادیث امامان (علیه السلام) روایات فراوانی یافت می شود که در آنها از ناحیه آن بزرگواران به قرآن ارجاع داده شده و منشأ و منبع حکم را قرآن معرفی کرده اند، البته اگر چه این ارجاعات در همه عرصه ها اعم از اعتقادی، تاریخی، فقهی و... وجود داشته است، ولی در زمینه احکام فقهی احکام فقهی جای گاه ویژه ای دارد.
قبل از این که در چهار بخش موارد کاربرد روایات در این زمینه را ارائه دهیم به عنوان نمونه جهت نشان دادن اهمیت این گونه احادیث و نشان دادن نقش کاربردی آنها در توضیح و تفسیر آیات قرآنی و نیز با هدف تأکید بر این مطلب که فقه معصومان (علیه السلام) به تمام معنا قرآنی و برگرفته از آن است، به چند مورد اشاره می کنیم:
1. عن محمد بن مسلم قال: سألت اباعبدالله (علیه السلام) عن الرجل و المرأه یذهب بصره فیأتیه الاطباء فیقولون: نداویک شهراً أو أربعین لیله مستلقیاً کذلک یصلی، فرخص فی ذلک، و قال فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فلا اثم علیه؛(3)
محمد بن مسلم می گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره زن و مردی که بینایی شان از دست داده و پزشکان به او گویند برای مداوا یک ماه یا چهل [شب و] روز دراز کشیده و باید به پشت بخوابد، پرسیدم که آیا نماز را خوابیده، بخواند، امام اجازه داده و فرمود: کسی که ناچار شود در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد بر او گناهی نیست.
2. و فی روایه محمد بن عمرو بن سعید، رفعه أن امرأه أتت عمر فقالت: یا أمیرالمؤمنین، انی فجرت فأنم فی حدالله عزوجل، فأمر برجمها و کان علی أمیرالمؤنین (علیه السلام) حاضراً فقال: سلها کیف فجرت؟ فسألها فقالت: کنت فی فلاه من الارض فأصابنی عطش شدید فرفعت لی خیمه فاتیتها فأصبت فیها رجلاً أعرابیاً فسألته ماء فأبی یسقینی الا أن أمکنه من نفسی فولیت عنه هاربه فاشتد بی العطش حتی غارت عینای و ذهب لسانی، فلما بلغ منی العطش أتیته فسقانی، و وقع علی فقال علی (علیه السلام) هذه التی قال الله عزوجل فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فلا اثم علیه(4) هذه غیر باغیه ولاعادیه، فخل سبیلها فقال عمر؛ لولا علی لهلک عمر؛(5)
زنی نزد عمر آمد و گفت: من مرتکب عمل زشتی شده ام، حد خدایی را درباره ام اقامه کن عمر دستور به رجم او داد، امیرمؤمنان علی (علیه السلام) که در آن جا حاضر بود به عمر گفت: از او بپرس که چگونه فجور کرده است؟ چون او پرسید، زن گفت: در بیابان بودم گرفتار تشنگی سخت شدم، خیمه ای دیدم، چون بدان نزدیک شدم، مردی بادیه نشین در آن جا یافتم او فقط با تمکین در مقابل وی حاضر به نوشاندن آبم شد، از او گریختم عطش چنان بر من فشار آورد که بینایی چشمانم برفت و نای سخن گفتن نداشتم، به ناچار نزد او آمدم، سیرابم نمود و با من واقعه کرد.
امام علی (علیه السلام) فرمود: این همانی است که خداوند درباره اش فرمود: کسی که ناچار شود در صورتی که ستم گر و متجاوز نباشد بر او گناهی نیست او نه ستمگر است و نه متجاوز رهایش کنید و راهش بازگذارید. آن گاه عمر گفت: اگر علی نبود هر آینه عمر هلاک می گشت.
همان گونه که ملاحظهشده امام (علیه السلام) با تبیین درست و به موقع آیه ای از کتاب خدا، هم جان یک مسلمان را نجات داد و هم تبیین و تفسیری درست از آیه ارائه فرمود. گویا امام (علیه السلام)، طبق این برداشت در حقیقت یک اصل کلی را به دست می دهد و آن این که تحقق هر حرامی در شرع مقدس مشروط به شرایطی است، که اگر آن شرایط حاصل نگشت حکم قابل اجرا نمی باشد و...
این حقیقت (عدم اجرای احکام درباره کسانی که از روز اضطرار مرتکب گناه شده اند) با تمسک به آیات قرآن در دو حدیث ذیل به صراحت بیان شده است.
3. من قول الصادق (علیه السلام) ما حرم الله شیئاً و قد أحله لمن اضطر الیه؛(6)
خداوند چیزی حرام نکرد مگر آن که برای شخص مضطر آن را جایز دانست.
4. عن سماعه قال: سالته عن الرجل... فقال: لابأس بذلک. و لیس شی ء مما حرم الله الا وقد أحل لمن اضطر الیه.(7)
5. عن زراره قال قال لی أبوعبدالله (علیه السلام): یا زراره، ما تقول فی رجل ترک أبویه و اخوته من أمه؟ قال: قلت: السدس لامه و ما بقی فللأب فقال: من أین قلت هذا؟ قلت: سمعت الله عزوجل یقول فی کتابه فان کان له اخوه فلامه السدس(8) فقال: ویحکم یا زراره، أولئک الاخوه من الأب فاذا کان الاخوه من الام لم یحجبوا الام عن الثلت؛(9)
زراره می گوید: امام صادق (علیه السلام) از من پرسید: درباره شخصی که وارث او پدر و مادر و برادران مادری است، چه می گویی؟ عرض کردم: یک ششم را به مادر می دهند و بقیه از آن پدر است. فرمود: این سخن را چگونه و از کجا گفتی؟ عرض کردم: خداوند در قرآن می فرماید: اگر برای او برادرانی باشد پس به مادرش یک ششم می دهند امام فرمود وای بر تو، ای زراره! آنان برادران پدری هستند، اما هرگاه برادران پدری نبودند، بلکه فقط برادران مادری بودند، حاجب و مانع مادر از ارث نمی شوند.
در این جا به خوبی نشان داده شده که برای به دست آوردن حکم الله نمی توان به ظاهر قرآن اکتفا نمود و بدون توجه به تبیین و تفسیر امامان درباره آن طبق برداشت ظاهری از آیات حکم صادر کرد.
6. عن زراره قال: قلت لابی جعفر (علیه السلام) الا تخبرنی من این علمت و قلت: ان المسح ببعض الراس و بعض الرجلین؟ فضحک ثم قال: یا زراره قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و نزل به الکتاب من الله؛ لان الله عزوجل یقول: فاغسلوا وجوهکم فعرفنا ان الوجه کله ینبغی ان یغسل ثم قال: وایدیکم الی المراق ثم فصل بین الکلام فقال: وامسحوا برءوسکم فعرنا حین قال: برؤسکم ان المسح ببعض الراس؟ لمکان الباء ثم وصل الرجلین بالراس کما وصل الیدین بالوجه، فقال وارجلکم الی الکعبین فعرفنا حین وصلها بالراس ان المسح علی بعضها...؛(10)
زراره می گوید به امام محمد باقر (علیه السلام) عرض کردم: آیا نمی فرمایی از کجا دانستی که مسح بر بخشی از سرپا کافی است؟ حضرت تبسمی کرد و فرمود: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین فرموده است و قرآن بر آن نازل شده است، چرا که خداوند می فرماید: فاغسلوا وجوهکم در نتیجه در می یابیم که همه صورت باید شسته شود، آن گاه می فرماید: وایدیکم الی المرافق پس از این در سخن جداگانه ای در ادامه کلام می گوید وامسحوا برءوسکم از این جا می فهمیم که مسح به بخشی از سر کافی است، چون بر سر رؤسکم کلمه با را آورده است و سپس پاها را هم بر آن عطف کرده است؛ چنان که دست ها را هم به صورت [عطف نموده ] و فرموده است وارجلکم الی الکعیین بنابراین، از آن جا که پاها را به سر عطف کرده به دست می آوریم که مسح بر بخشی از آنها کافی است.
7. عن زراره و محمد بن مسلم انهما قالا: قلنا لابی جعفر (علیه السلام): ما تقول فی الصلاه فی السفر؟ کیف هی؟ و کم هی؟ فقال: ان الله عزوجل یقول: و اذا ضربت فی الارض فلیش علیکم جناح ان تقصروا من الصلاه فصار التقصیر فی السفر واجباً، کوجوب التمام فی الحضر، قالا قلنا: انما قال الله عزوجل فلیس علیکم جناح و لم یقل: افعلوا، فکیف أوجب ذلک کما أوجب التمام فی الحضر؟ فقال (علیه السلام): او لیس قد قال الله عزوجل ان الصفا و المروه من شعائر الله فمن حج البیت او اعتمر فلا جناح علیه ان یطوف بهما الا ترون ان الطواف بهما واجب مفروض؛ لان الله عزوجل ذکره فی کتابه و صنعه نبیه (صلی الله علیه و آله و سلم) و کذلک التقصیر فی السفر شی ء صنعه النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) و ذکره الله تعالی فی کتابه؛(11)
زراره و محمد بن مسلم می گویند: به امام باقر (علیه السلام) گفتیم: درباره نماز مسافر چه می فرمایی؟ چگونه و چند رکعت است؟ حضرت فرمود: خداوند می فرماید: و اذا ضربت فی الارض... بنابراین شکستن نماز در سفر مانند تمام بودن آن در حضر واجب گشت. عرض کردیم: خداوند می فرماید فلیس علیکم جناح و نمی فرماید: واجب است انجام دهید. بنابراین چگونه شکستن نماز در سفر مانند وجوب نماز تمام در حضر واجب شده است؟ حضرت فرمود: مگر خداوند عزوجل درباره صفا و مروه نفرموده است: فمن حج البیت... مگر شما نمی گویید طواف (سعی) صفا و مروه واجب قرآنی است، چون خداوند در قرآن فرموده است و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را انجام داده است. شکسته بودن نماز در سفر هم کاری است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) انجام داده و خداوند در قرآن از آن یاد کرده است... .
همان گونه که ملاحظه می شود، امام (علیه السلام) با ارجاع یک آیه به آیه دیگر، و توجه به موارد استعمال یک واژه در آیات دیگر مفهوم آن را توضیح و حکم واقعی را (وجوب) به آن مستند ساخت.
8. عن ابی بصیر قال: کنا عند ابی عبدالله (علیه السلام) و معنا بعض اصحاب الاموال فذکروا الزکاه فقال ابوعبدالله (علیه السلام): ان الزکاه لیس یحمد بهما صاحبها و انما هو شی ء ظاهر انما حقن بها دمه و سمی بها مسلماً، ولو لم یؤدها لم تقبل له صلاه، و ان علیکم فی اموالکم غیر الزکاه. فقلت: - أصلحک الله - و ما علینا فی اموالنا غیر الزکاه؟ فقال: سبحان الله اما تسمع الله عزوجل یقول فی کتابه: والذین فی اموالهم حق معلوم للسائل والمحروم قال: قلت: ماذا الحق المعلوم الذی علینا؟ قال: الشی ء یعمله الرجل فی ماله یعطیه فی الیوم أو فی الجمله او فی الشهر قل او کثر غیر انه یدوم علیه، و قوله عزوجل ویمنعون الماعون قال: هو القرض بقرضه، و المعروف یصطنعه، و متاع البیت یعیره، و منه الزکاه... قال: قلت له: ویطمعون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و أسیراً قال: لیس من الزکاه، قال: قلت، قوله عزوجل الذین ینفقون اموالهم باللیل و النهار سراً و علانیه قال: لیس من الزکاه قال: قلت: قوله عزوجل ان تبدوا الصدقات فنعما هی و ان تخفوها و توتوها الفقراء فهو خیر لکم قال: لیس من الزکاه، و صلتک قرابتک لیس من الزکاه؛(12)
ابو بصیر می گوید: در محضر امام صادق (علیه السلام) بودیم و برخی از ثروت مندان هم حضور داشتند و از زکات یاد کردند. حضرت فرمود: زکات چیزی نیست که دهنده آن مورد ستایش قرار گیرد، وظیفه ای است روشن که بر پایه آن جان زکات دهنده محترم است و مسلمان نامیده می شود و اگر ندهد نماز او قبول نمی شود. اما غیر از زکات در دارایی شما حقوق دیگری هم هست. عرض کردم: غیر از زکات، چه حق دیگری هست؟ فرمود: مگر نشنیده ای خداوند عزوجل در قرآن می فرماید: والذین فی أموالهم...(13) عرض کردم: حق معلومی که به گردن ما گذشته شد، کدام است؟ فرمود: سوگند به خدا این حق همان است که کسی روزانه یا در هر جمعه یا در ماه کم یا زیاد از دارایی خود می دهد، و بر آن مداومت دارد، هم چنین خداوند می فرماید ویمنعون الماعون(14) فرمود: قرضی که انسان می دهد، کار خیری که انجام می دهد و اساس منزل که عاویه می دهد و از جمله آنهاست زکات. عرض کردم در مورد ویطعمون الطعام علی...(15) چه می فرمایی؟ فرمود: اینها جزء زکات نیست. عرض کردم: آیه ای که می فرماید الذین ینفقون اموالهم...(16) چطور؟ فرمود: این نیز زکات نیست. عرض کردم: ان تبدوا الصدقات فنعما هی...(17) فرمود: زکات نیست. هدیه ای نیز که برای خویشان می بری از زکات نیست.
9. عن ابی عبدالله (علیه السلام) انه سئل من التیمم فتلاه هذه الایه والسارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما(18) و قال: فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق(19) قال: فامسح علی کفیک من حیث موضع القطع، و قال و ما کان ربک نسیاً؛(20)(21)
از امام صادق (علیه السلام) درباره تیمم سؤال شد؛ آن حضرت آیه السارق و السارقه را که می گوید: دست مرد و زن دزد را قطع کنید و نیز آیه ای را که می گوید: صورت ها و دست هایتان را [در وضو] بشویید تلاوت کرد و فرمود: در تیمم بر دو کف دست از جایی که قطع می گردد مسح کن، سپس فرمود: پروردگار تو فراموش کننده نبوده و نیست.
با تأکید بر این مطلب که همه موارد ذکر شده گواهی روشن بر لزوم مراجعه به احادیث معصومان (علیه السلام) برای دریافت حکم الله از کتاب الهی است، بحث را دنبال کرده و می گوییم: از آن جا که در قرآن کریم آیات فراوانی هست که در آنها حکمی به صورت کلی بیان شده و به وسیله احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیه السلام) جزئیات آن احکام تبیین گردیده است. در این فصل هدف ما فقط نشان دادن اهمیت روایات درباره این دسته از آیات و تبیین نقش کلیدی روایات مربوطه برای به دست آوردن احکام مندرج در این گونه آیات است، لذا با اذعان به این حقیقت که ما فقط مواردی محدود را انتخاب کرده و هرگز در صدد استقرای کامل همه موارد نبوده ایم، یک نکته دیگر را یادآور شده و به ارائه روایات می پردازیم.
برای تدوین روایات این فصل چند شکل می توانست دستور کار قرار گیرد؛ مثلاً می توانستیم روایات را به ترتیب ابواب فقهی و یا به ترتیب سوره های قرآن و یا... دسته بندی کنیم، ولی با مشورت اساتید بزرگوار در نهایت همه موارد را تحت یکی از عناوین کلی عبادات، معاملات، احوالات شخصی، جنایات، حدود و تعزیرات دسته بندی کردیم و در حقیقت این فصل را در چهار بخش به شرح فوق سامان داده ایم.(22)
***********************************
1) اصول کافی، ج 1، ص 60، ح 5.
2) همان، ص 60، ح 6.
3) فروع کافی، ج 3، ص 410، ح 4.
4) بقره، آیه 173.
5) من لا یحضره الفقی، ج 4، ص 25، ح 40.
6) وسائل الشیعه، ج 1، ص 488، ح 19.
7) تهذیب الاحکام، ج 3، ص 338، ح 945.
8) نساء، آیه 11.
9) فروع کافی، ج 7، ص 93، ح 7.
10) فروع کافی، ج 3، ص 30، ح 4.
11) من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 278، ح 1266.
12) فروع کافی، ج 3، ص 499، ح 9.
13) معارج، آیه 24.
14) ماعون، آیه 7.
15) دهر، آیه 8.
16) بقره، آیه 274.
17) همان، آیه 271.
18) مائده، آیه 38.
19) همان، آیه 6.
20) مریم، آیه 64.
21) فروع کافی، ج 3، ص 62، ح 2.
22) این دسته بندی را وام دار مشورت با استاد گران مایه به حضرت حجه الاسلام و المسلمین مهدوی را زید عزه هستم و در اصل آن را از نویسنده مصری آقای محمد سعید منصور در کتاب منزله السنه من الکتاب الهام گرفته ام، که به دلیل لزوم رعایت حقوق در این جا اشارت گردید.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page