بخش پنجم : کاربرد روایات در تبیین واژه ها و مفردات آیات

(زمان خواندن: 9 - 17 دقیقه)

از جمله مواردی که روایات تفسیری به صورت کاربردی در آن نقش ایفا کرده و می توانند کار ساز باشند، تبیین و تفسیر واژه ها و مفردات قرآنی می باشد. یکی از روش هایی که امامان (علیه السلام) در تفسیر قرآن کریم به کار برده اند بازگو کردن معنای لغوی یا نکات ادبی موجود در آیات بوده است که با تکیه بر قواعد صرف، نحو، معانی، بیان و یا ارجاع به کاربردهای عرفی و ذکر واژه های مترادف، این مهم را انجام داده و معنای آیات را توضیح و تفسیر می کرده اند.(1)
در آغاز تذکر و تأکید بر یک نکته ضروری می نماید و آن این که: دانش لغت و علم به مفردات از جمله علومی است که آگاهی به آن برای هر قرآن اجتناب ناپذیر است.
شیخ ابوالقاسم حسین بن محمد بن مفضل معروف به راغب اصفهانی که به حق اثر گران سنگ او مفردات الفاظ قرآن تا به امروز کم نظیر و بی بدیل است و باید او را یکه تاز و میدان دار واقعی این عرصه به شمار آورد، در اهمیت این دانش و ضرورت فراگیری آن می گوید:
نخستین چیزی که از علوم مختلف برای درک و فهم قرآن نیاز است و باید به آن پرداخته شود علوم الفاظ است و بخشی از این علوم، دانش تحقیق در الفاظ مفرد و تک واژه هاست.
تحصیل و به دست آوردن معانی مفردات الفاظ در حقیقت نخستین یاری کننده است برای کسی که می خواهد معانی قرآن را درک کند و مانند به دست آوردن وسایل بنایی (آجر) است برای سازنده ساختمان؛ همان طور که سازنده تا آجر و دیگر وسائل که جزء نیازهای اولیه است برایش فراهم نگردد توان سازندگی را ندارد، قرآن پژوه نیز بدون آگاهی از دانش واژه ها و شناخت نسبت به آنها به مقصد نمی رسد.(2)
پس از تذکر نکته فوق گفتنی است که در میان روایات تفسیری حجم قابل توجهی از آنها به شرح و تبیین واژه ها و مفردات قرآنی و بیان وجوه آن اختصاص دارد و یکی از روش های متداول در این گونه روایات معنا کردن واژه ها یا واژه هایی از یک آیه است. در پاره ای از موارد علاوه بر معنای واژه، به ذکر توضیحات مختصری درباره واژه ها نیز پرداخته شده است.
تحقیق و بررسی در این نوع روایات نشان می دهد که معنای کل آیه و پیام آن، غامض و مشکل نبوده است، ولی وجود واژه ای و عدم آگاهی به معنای آن سؤال و یا اشکالی در ذهن افراد ایجاد کرده و این افراد با مراجعه به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و یا اهل بیت (علیه السلام) و صحابه او پاسخ به اشکال یا سؤال خویش را تقاضا می کرده اند، گاهی نیز روایاتی از این قبیل بدون مطرح شدن سؤالی نقل شده است.
بررسی این این گونه موارد نشان می دهد که بدون مراجعه به روایات مربوط فهم آیات مشکل و شاید ناممکن می نموده است، از این رو ما معتقدیم این روایات در این زمینه کارساز بوده و از موارد مهم کاربرد آنها این عرصه به شمار می آید.
این گونه روایات که به مدد آنها فهم آیات برای ما میسر می گردد و تفسیر تبیینی درست از مفردات قرآنی به دست می دهند، در احادیث منقول از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت او (علیه السلام) فراوانند و در گفته های صحابه و تابعان فراوان تر.
در این جا - به عنوان نمونه - مواردی از این گونه احادیث که از اهل بیت (علیه السلام) نقل شده اند ذکر می گردد:
1. ابراهیم بن ابی محمود می گوید:
سألت أبالحسن الرضا (علیه السلام)... عن قول الله عزوجل ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم(3) قال: الختم هو الطبع علی قلوب الکفار عقوبه علی کفرهم کما قال عزوجل بل طبع الله علیها بکفرهم فلا الا قلیلاً؛(4)(5)
از امام رضا (علیه السلام) در مورد آیه مبارکه ختم الله... پرسیدم، آن حضرت فرمود: منظور از ختم مهری است که بر دل کافران به جزای کفرشان نهاده شده است. همان طور که خداوند عزوجل فرمود: بلکه خداوند به جزای کفرشان، بر دل آنها مهر نهاده است و در نتیجه جز اندکی، بقیه ایمان نخواهند آورد.
در این حدیث امام رضا (علیه السلام) معنای لغوی واژه ختم را بیان فرموده و در این رابطه به آیه دیگری نیز استشهاد نموده است. نکته قابل توجه این که: واژه ختم در کتاب های لغت نیز به همین معنا آمده است. در معجم المقاییس اللغه چنین آمده است:
الختم، هو الطبع علی الشی ء؛ مهر زدن بر چیزی. این معنا کاملاً با معنایی که امام رضا (علیه السلام) در مورد این واژه بیان داشتند، هم آهنگ است.
امام (علیه السلام) در پاسخ سؤال ابراهیم بن ابی محمود در مورد آیه، تنها یک واژه را معنا فرمود که جنبه کلیدی در مفهوم کلی آیه داشت؛ به عبارت دیگر دانستن معنای آن واژه مفهوم کل آیه را روشن و فهم آن را آسان کرده است.
2. ابراهیم بن أبی محمود قال: قال علی بن موسی الرضا (علیه السلام) فی قول الله تعالی وجوه یومئذ ناضره الی ربها ناظره(6) قال: یعنی مشرقه ینتظر ثواب ربها.(7)
ناضره یعنی مشرقه و متنوره و ناظره از ماده نظر به معنای انتظار گرفته شده است. یعنی وجوهی در انتظار ثواب پروردگار و امیدوار به رحمت و عطای اویند.
3. از امام صادق (علیه السلام) در مورد آیه: ولاتقتلوا أولادکم خشیه املاق...(8) نقل شده است که فرمود:
الحاج لا یملق أبداً، قیل: و ما الاملاق، فقال: الافلاس؛(9)
کسی که حج گزارد هرگز دچار املاق نمی گردد، سؤال شد: املاق به چه معناست؟ فرمود: تهی دست.
4. در حدیثی که احمد بن محمد بن ابی بزنطی از امام رضا (علیه السلام) نقل کرده، آمده است: آن حضرت درباره واژه های فرض و بکر در آیه: قالوا ادع لنا ربک یبین لنا ما هی قال انه یقول انها بقره لافارض ولا بکر(10) فرمود: لا صغیره ولاکبیره؛(11) لافرض و لابکر به معنای نه کوچک و نه بزرگ است (معمولی و متوسط).
5. امام عسکری (علیه السلام) ضمن حدیثی با سند خویش از پدرانش نقل فرموده که امام صادق (علیه السلام) درباره واژه فتنه در آیه مبارکه: ... انما نحن فتنه فلا تکفر...(12) فرمودند:
... انما نحن فتنه و امتحان للبلاء؛ لیطعوا الله فیما یتعلمون؛(13)
به درستی که ما در معرض فتنه، آزمایشیم تا خدای را اطاعت نمایند در آن چه می دانند.
6. از امام علی (علیه السلام) نقل شده که در مقام بیان استحباب مباشرت همسران در شب اول رمضان با استدلال به آیه شریفه این گونه فرمود:
أحل لکم لیله الصیام الرفث الی نسائکم(14) و الرفث: المجامعه؛(15)
7. از امام رضا (علیه السلام) نقل شده است که الحیوه هنگام سؤال حسین بن بشار از ایشان درباره آیات: و من الناس من یعجبک قوله فی الحیاه الدنیا... و اذا تولی سعی...(16) فرمود:
... و یهلک الحرث و النسل: هم الذریه و الحرث: الزرع؛(17)
نسل عبارت است از ذریه و حرث به معنای کشت و زرع می باشد.
8. از امام صادق (علیه السلام) در پاسخ پرسش حنان بن سدیر در مورد آیه مبارکه: فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب و الحکمه و آتیناهم ملکاً عظیماً(18) واژه های آن را به شرحی که در ذیل آمده معنا کرد:
عن حنان، عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال: قلت له، قوله: فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب قال: النبوه، فقلت: و الحکمه، قال: الفهم و القضاء، و آتیناکم ملکاً عظیماً قال: الطاعته المفروضه؛(19)
مقصود از کتاب در این آیات نبوت و حکمت به معنای فهم و درک و داوری و ملک عظیم به معنای اطاعت و پیروی واجب و بی چون و چراست.
9. امام باقر (علیه السلام) درباره أریکه در آیه: متکئین فیها علی الارائک...(20) فرمود:
الأریکه: السریر علیه الحجله؛(21)
اریکه به معنای تخت و سریری است که بر آن حجله و پرده قرار دهند.
از امام باقر (علیه السلام) درباره واژه طموس در آیه مبارکه: فاذا النجوم طمست(22) نقل شده است که فرمود: طموسها: ذهاب نورها؛(23) طموس ستارگان به معنای از بین رفتن نور آنهاست.
10. علی بن ابراهیم با اسناد خویش از امام باقر (علیه السلام) در ذیل آیه: یقول أهلکت مالاً لبداً(24) نقل کرده که امام درباره واژه لبد فرمود: اللبد: المجمع؛(25) لبد به معنای انباشته شده می باشد.
11. هشام جوالیقی می گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره کلام خداوند پرسیدم ن سبحان الله ما یعنی به؟ قال تنزیهه؛(26) پرسیدم: سبحان الله چه معنایی می دهد؟ فرمود: تنزیه (منزه و پاک و بی آلایش دانستن از عیب و بدی).
این معنا با مفهوم واژه سبح در باب تفعیل نیز سازگار است.
12. ابو الجارود از حضرت باقر (علیه السلام) در مورد آیه: ان ابراهیم کان امه قانتاً لله حنیفاً(27) روایت می کند که فرمود:
... و أما قانتاً، فالمطیع، و أما الحنیف، فالمسلم... .(28)
امام (علیه السلام)، قانت را به مطیع و حنیف را به مسلم معنا کرده است.
در معجم مقایس اللغه و مفردات راغب ذیل واژه قانت، به ترتیب طاعه و طاعه مع الخضوع آمده است. بنابراین قانت که بر وزن فاعل آمده، به معنای مطیع است. پس امام (علیه السلام) واژه قانت را به همان مفهوم لغوی آن، معنا فرموده است.
واژه حنیف نیز در معجم مقاییس و مفردات راغب به معنای المائل الی الدین المستقیم آمده است؛ یعنی کسی که به دین مستقیم میل کرده، در واقع آن را پذیرفته و تسلیم آن شده است.
13. احمد بن ابی نصر از امام رضا (علیه السلام) در معنای بخس در آیه: و شروه بثمن بخس دراهم معدوده(29) نقل کرده که آن حضرت فرمود: البخس: النقص؛(30) بخس به معنای ناقص و ناچیز است.
در معجم المقاییس اللغه نیز بخس به معنای نقص آمده است. بنابراین معنایی که روایت از واژه بخس نموده، همان معنای لغوی این کلمه می باشد.
14. امام باقر (علیه السلام) از پدر بزرگوارش امام سجاد (علیه السلام) و آن حضرت از امام حسین (علیه السلام) نقل می کند که: امام باقر (علیه السلام) فرمود:
الصمد: السید المطاع الذی لیس فوقه آمروناه؛(31)
صمد بزرگی است که اطاعت می شود، کسی که فوقش کسی نیست که امر و نهی کند.
15. داود بن قاسم از امام جواد (علیه السلام) درباره معنای صمد پرسید، حضرت فرمود:
السید المصمود الیه فی القلیل و الکثیر؛(32)
بزرگی که تمام موجودات نیازهای کوچک و بزرگ، او را قصد می کنند (به او مراجعه می کنند و محتاج اویند).
16. عن أمیرالمؤمنین (علیه السلام) قال:
و أما الکفر المذکور فی کتاب الله تعالی، فخمسه وجوه: منها: کفر الجحود و منها: کفر فقط و الجحود ینقسم علی وجهین، و منها: کفر التراک لما أمرالله تعالی به، و منها: کفر البراءه و منها: کفر النعم...؛(33)
کفر در کتاب خدا بر پنج وجه است: کفر جحود و آن بر دو وجه است، سوم کفر به سبب ترک کردن آن چه خداوند به آن فرمان داده است، چهارم کفر برائت و پنجم کفر نعمت.
امام (علیه السلام) در ادامه برای هر کدام از وجوه، توضیحی آورده و آیه ای از قرآن را به عنوان مثال آن وجه ذکر فرمود. ما به دلیل طولانی بودن حدیث به ذکر بخش هایی از آن اکتفا می کنیم.
حضرت در ادامه فرمود: اما کفر جحود همان انکار ربوبیت است و... و آن قول دو دسته از زنادقه و دهریه است و هم آنهایند که می گویند: و ما یهلکنا الا الدهر؛(34) و هلاک نکنند ما را جز دهر. و خداوند [درباره آنان ] فرماید: ان الذین کفروا سواء علیهم ءانذرتهم أم لم تنذرهم لا یؤمنون؛(35) راستی آن کسانی که کافرند به توحید و شناسایی خدای تعالی است. این یکی از دو وجه کفر است و وجه دیگرش انکار آگاهانه است و آن این که حق را بشناسد و با این حال آن را انکار کند: وجحدوا بها واستیفنتها أنفسهم ظلماً و علمواً؛(36) و آن را انکار کنند با این که در دل بدان یقین دارند، از روی ستم گری و گردن کشی.
این است تفسیر دو وجه جحد و انکار.
وجه سوم: ترک آن چه خدای عزوجل بدان دستور داده است و مقصود از آن، قول خدای عزوجل است که فرمود:
و اذ أخدنا میثاقکم... أفتومون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض؛(37)
و هنگامی که از شما پیمان گرفتیم... آیا به بعضی از کتاب ایمان می آورید و به بعض دیگر کافر می شوید؟
یعنی قرآن، آنها را کفر دانسته است، به واسطه ترک آن چه خدا به آنها فرمان داده است و نسبت ایمان به آنها داده، ولی از آنها ایمان را نپذیرفته است.
وجه چهارم از وجوه کفر، کفر برائت است و آن قول خدای عزوجل است که حکایت می کند از ابراهیم:
کفرنا بکم وبدا بیننا و بینکم العداوه و البغضاء؛(38)
... ما به شما کافریم و میان ما با شما دشمنی و بغض پدیدار شده همیشه، تا شما به سوی خدای یگانه برگردید و ایمان آورید.
یعنی ما از شما بیزاریم، و نیز خداوند درباره ابلیس و بیزاری جستن او از دوستان خود در قیامت فرموده است:
انی کفرت بما أشر کتمون من قبل؛(39)
من کافر شدم بدان چه پیش از این با من در آن شریک شدید.
و فرموده است:
انما اتخذتم من دون الله... ثم یوم القیامه یکفر بعضکم ببغض و یلعن بعضکم بعضاً؛(40)
شما در برابر خدا بت هایی را به پرستش گرفتید میان خودتان در زندگی دنیا سپس روز قیامت به هم دیگر کافر شوید و یکدیگر را لعنت کنید، یعنی از هم دیگر بیزاری و دوری جویید.
وجه پنجم از وجوه کفر، کفر به نعمت است، خداوند از قول حضرت سلیمان (علیه السلام) می فرماید:
هذا من فضل ربی لیبلونی أأشکر أم أکفر؛(41)
این از فضل پروردگار من است تا امر بیازماید که شکرگزارم یا ناسپاسی می کنم.
و نیز فرمود:
لئن شکرتم لازیدنکم ولئن کفرتم ان عذابی لشدید؛(42)
اگر سپاس گزاری کنید نعمت شما را افزون خواهم کرد و اگر ناسپاسی کنید قطعاً عذاب من سخت خواهد بود.
بدین ترتیب همان طور که مشاهده می شود در حدیث فوق معانی مختلفی که واژه کفر در قرآن بر آنها حمل می شود، توضیح داده شده است و با کنار هم آوردن آیات مختلفی که در بردارنده واژه کفرند، زمینه مقایسه این آیات فراهم شده است. از این مقایسه می توان نتیجه گرفت که معنای لغوی و ریشه ای واژه کفر در همه آیات مطرح است، منتها سیاق و بستری که واژه در آن قرار گرفته، معانی دیگری را بر آن معنای لغوی اضافه کرده است.
بحث کردن درباره یک موضوع در قرآن و بررسی آیاتی که به آن موضوع توجه کرده و کنار هم قرار دادن آیات در یک مجموعه، دقت و ظرافت خاصی را می طلبد.
و طبعاً برای رسیدن به این مطلوب، کسب مهارت و آگاهی کامل در این زمینه ضروری است و یکی از مطمئن ترین و مؤثرترین راه ها برای کسب مهارت و آگاهی لازم در این زمینه، دقت و تأمل در روایاتی نظیر احادیث فوق می باشد.
به عنوان آخرین مورد، حدیث ذیل را که در این بحث بسیار گویاست و لزوم مراجعه به احادیث وارده در این باب را به روشنی مبرهن می سازد یادآور شده و این بخش را نیز به پایان می بریم.
ابان بن تغلب می گوید:
عن أبی جعفر محمد بن علی الباقر (علیه السلام)، أنه قال فی قوله عزوجل حرمت علیکم المیته و الدم و لحم الخنزیر و ما أهل لغیر الله به والمنخنقه و المؤقوذه و المتردیه و النطیحه و ما أکل السبع الا ما ذکیتم و ما ذبح علی النصب و أن تستقسموا بالازلام ذلکم فسق...(43) یعنی: ما ذبح للاصنام. و أما المنخنقه، فان المجوس کانوا لا یأکلون الذبائح، و یأکلون المیته، و کانوا یخنقون البقر و الغنم، فاذا اختنقت و ماتت أکلوه. المتردیه کانوا یشدون أعینها و یلقونها من السطح، فاذا ماتت أکلوها. والنطیحه کانوا یناطحون بالکباش، فاذا ماتت أحدها أکلوها و ما أکل السبع الا ما ذکیتم فکانوا یأکلون ما یقتله الذئب و الاسد، فحرم الله ذلک، و ما ربح علی النصب کانوا یذبحون لبیوت النیران، و قریش کانوا یعبدون الشجر و الصخر فیذبحون لهما و أن تستقوا بالازلام ذلکم فسق قال: کانوا یعمدون الی الجزور، فیجزونه عشر أجزاء، ثم یجتمعون علیه فیخرجون السهام، و یدفعونها الی رجل، و السهام عشره، سبعه لها أنصباء، و ثلاثه لا أنصباء لها، فالتی لها أنصباء الفذ، و التوأم، و السمبل، والنافس، و الحلس، و الرقیب، و المعلی؛ فالفذ له سهم، و التوأم له سلمان، و المسبل له ثلاثه أسهم، و النافس له أربع أسهم، و الحلس له خمسه أسهم و الرقیب له سته أسهم، و المعلی له سبعه أسهم، و أما التی لا أنصباء لها. السفیح، و المنیح، و الوغد، و ثمن الجزور علی من لایخرج له من الانصباء شی ء و هو القمار، فحرمه الله عزوجل؛(44)
امام باقر (علیه السلام)، در تبیین واژه های به کار رفته در آیه فرمود: مردار و خون و گوشت خوک معروفند. و ما أهل لغیر الله به یعنی حیوانی که برای بت ها قربانی می کردند و اما المنخنقه تفصیلش این است که مجوسیان حیوان سر بریده نمی خورند و آن را مردار می کردند و می خوردند و گاو و گوسفند را خفه می کردند و چون می مرد می خوردند و المتردیه گاهی چشم حیوان را می بستند و آن را از پشت بام پرتاب می کردند و چون می مرد آن را می خوردند، النطحیه گاهی میش ها را شاخ به شاخ می انداختند و چون یکی شان می مرد، آن را می خوردند و ما أکل السبع الا ما ذکیتم آن چه را گرگ و شیر می کشت می خوردند و خدا آن را حرام کرد و ما ذبح علی النصب برای آتشکدها قربانی می کشتند و می خوردند، قریش هم درخت و سنگ را می پرستیدند و برای آنها قربانی می کشتند و می خوردند، و أن تستقسموا بالازلام ذلکم فسق قریش شتر نحر شده را ده بخش می کردند و بر سر آن جمع می شدند و با تیر قرعه می کشیدند و آن را به دست اشخاص می دادند، تیرهای قمار ده تا بود، هفت تای آنها سهمیه داشت و سه تا سهمیه نداشت، نام آن هفت که سهمیه داشت فذ، توأم، مسبل، نافس، حلس، رقیب و معلی بود. فذ یک بخش می برد، توأم دو بخش، مسبل سه بخش، نافس چهار بخش، حلس پنج بخش، رقیب شش بخش، معلی هفت بخش و آن سه که سهمیه نداشتند سفیح و مینح و وغد نامیده شدند، بهای شتر کشته به گردن کسانی بود که تیر بی سهم به آنها اصابت می کرد و این قماری است که خداوند آن را حرام کرده است.
***********************************
1) نمونه ها در صفحات آینده ارائه خواهد شد.
2) مفردات، مقدمه، ص 6.
3) نساء، آیه 155.
4) همان.
5) عیون اخبار الرضا، ج 1، باب 11، ص 123 - 124، ح 16.
6) قیامت، آیه 22.
7) عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ص 114 - 115، ح 2.
8) اسراء، آیه 31.
9) علامه شبر و تفاسیر سه گانه، ص 73 به نقل از صفوه التفاسیر، ج 2، ک 40.
10) بقره، آیه 68.
11) تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 87، ح 238.
12) بقره، آیه 102.
13) تفسیر نور الثقلین، ج، ص 107، ح 294.
14) بقره، آیه 187.
15) تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 172، ح 595.
16) بقره، آیات 204 - 205.
17) تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 203، ح 749.
18) نساء، آیه 54.
19) تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 490، ح 298.
20) انسان، آیه 13.
21) علامه شبر و تفاسیر سه گانه، ص 73.
22) مرسلات، آیه 8.
23) علامه شبر و تفاسیر سه گانه، ص 73.
24) بلد، آیه 6.
25) تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 580.
26) توحید صدوق، باب معنی سبحان الله، ص 312، ح 3.
27) نحل، آیه 120.
28) تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 94، ح 258.
29) یوسف، آیه 20.
30) تفسیر نور الثقلین، ج 2، ص 418، ح 32.
31) همان، ج 5، ص 711، ح 68.
32) همان، ص 710، ح 66؛ اصول کافی، ج 1، ص 123، ح 1.
33) بحارالانوار، ج 69، ص 100، ح 30.
34) جائیه، آیه 24.
35) بقره، آیه 6.
36) نمل، آیه 12.
37) بقره، آیات 84 - 85.
38) ممتحنه، آیه 4.
39) ابراهیم، آیه 22.
40) عنکبوت، آیه 25.
41) نمل، آیه 40.
42) ابراهیم، آیه 7.
43) مائده، آیه 4.
44) کمره ای، محمد باقر، ترجمه و شرح فارسی خصال شیخ صدوق، ج 2، ص 218، ح 44.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page