در حقیقت سخنان سید قطب برای من و برخی دیگر از دوستانم در دانشگاه امام محمد بن سعود، انقلاب جدیدی علیه مطالعاتمان درباره عثمان بن عفّان در کتاب های ابن تیمیه بود.
سخنان سید قطب در پیدایش اختلاف میان بخش بزرگی از فرزندان جامعه عربستان و یمن، نقش آفرینی کرد. در این جا قصد دارم ارتباط سخنان سید قطب را با تجربه خود و تجربه بسیاری از بردران وهابی بیان کنم. کتاب های سید قطب مساله جدیدی را برانگیخت.
از وقتی به عربستان وارد شدم، کتاب های سید قطب را برادرش، «محمد قطب» با اقامتی که در عربستان، در تمامی شهرهای عربستان توزیع کرد. در عربستان میدان نبرد جدیدی شروع شد که میدان فکری پیشین را کم رونق کرده بود، مساله از حمله به امام علی(علیه السلام) که پیشتر به آن اشاره کردیم- قبل از ورود کتاب های سید قطب به عربستان و یمن- به سخن درباره عثمان تغییر پیدا کرد. به جای اینکه درباره انتقادهای وارد شده به حضرت علی(علیه السلام) گفتگو کنیم، محور سخن به انتقادهای مطرح شده درباره عثمان و بنی امیه تبدیل شده بود. حتی دیدیم در نوشته های سید قطب از خلافت عمر بن خطاب هم انتقاد شده است. شیخ وهابی ربیع مدخلی در این باره می نویسد:
«کسانی که در رفتار و روش های سید قطب، دقّت نظر داشته باشد، مذهب او را خواهد شناخت و درک می کند او حتی از عمر هم ناراضی بود، زیرا عمر در طول زندگی خود در بخشش از بیت المال به برخی افراد بیشتر عطا می کرد. به نظر سید قطب، بیشتر اجرت دادن، سنّت عمر بوده است. سید قطب از روی تقیّه، انتقاد به عمر بن خطاب را ترک کرده است[10]».
به نظر من بیان دیدگاه های سید قطب درباره برخی صحابه، برای درمان اندیشه وهابیّت از مشکل غلو درباره برخی صحابه ضروری است.
نقش سيد قطب در نجات من از ديدگاه ابن تيميه وابن عبدالوهاب در مورد امام على وبنى اميه
- بازدید: 704