آيات (25 ـ 26)
فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ
وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ
ترجمه :[1]
تفسير :
]سه نحوه تفسير اين دو آيه[
اين دو آيه را مفسرين سه نحو تفسير كردند: نحوه اولى : اينكه احدى هر چه عذاب كند و حبس كند، به پايه عذاب الهى و حبس او نمىرسد[2] ، چنانچه مىفرمايد :
(إِنَّ عَذابِى لَشَدِيدٌ)[3] و مىفرمايد: (إِنَّ بَطْشَ رَبِّکَ لَشَدِيدٌ)[4] و غير اينها از آيات،
مىفرمايد: (خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ * ثُمَّ فِى سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ)[5] .
نحوه ثانيه : اينكه هر كسى را به خود ]اعمال[ او عذاب مىكنيم و به ]اعمال[ به ديگرى عذاب نمىكنيم[6] : (كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ)[7] ، هر كسى گرفتار عمل
خويش است.
نحوه ثالثه : اينكه عذابى را كه در حق او مىكنيم در حق احدى نمىكنيم كه از تمام اهل عذاب، عذاب او شديدتر است[8] و اين معنى اقرب به ذهن است، بلكه از اخبار
هم استفاده مىشود، چنانچه از شرف الدين نجفى[9] قال: «رَوى عُمَرُ بُنِ اُذَيْنَةَ[10] عَنْ
مَعْروفِ بْنِ خَرَّبُوذَ[11] ، قالَ: قالَ لي أبُو جَعْفَرْ 7: يابنَ خَرَّبُوذَ، أَتَدْري ما تَأويلُ هَذِهِ الاْيَةِ :
فَيَومَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ؟ قُلْتُ: لا. قالَ: هُوَ الثاني»[12] .
اقول : ممكن است از آيات شريفه قرآن هم اين معنى را استفاده كرد، زيرا مىفرمايد: (إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِى الدَّرْکِ الاَْسْفَلِ مِنَ النّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً)[13] . و اشد
المنافقين اوست كه يكى از اصحاب تابوت است. چهارده نفر: هفت از سابقين مثل قابيل و پى كننده ناقه صالح و شداد و نمرود و فرعون و هامان و قارون و هفت از لاحقين و در ميانه اين چهارده نفر، ]عذاب[ او از همه سختتر است.
* * *
[1] . آرى، عقاب پروردگارت سخت سنگين است. سوره بروج: آيه 12.
[2] . گويند: بگيريد او را و در غُل كشيد. آن گاه ميان آتشش اندازيد. پس در زنجيرى كه درازى آنهفتاد گز است وى را در بند كشيد. سوره حاقه: آيه 30 ـ 32.
[3] . ر.ك: تفسير التبيان: ج10، ص345.
[4] . هر كسى در گروِ دستاورد خويش است. سوره مدثر: آيه 38.
[5] . ر.ك: كتاب سليم بن قيس: ص160؛ تفسير قمى: ج2، ص418؛ الاحتجاج«طبرسى»: ج1، ص 111و بحارالأنوار: ج28، ص278.
[6] . سيد شريف الدين على حسينى استرآبادى از فقها، محدثان و بزرگانِ علماى اماميه ، وى ساكننجف بود و از شاگردان على بن عبدالعالى كركى مشهور به محقق كركى بود و بر كتاب رسالهجعفريه محقق ، شرحى نوشت و آن را الفوائد الغروية نام گذارى نمود. از مشهورترين آثار وىكتاب الآيات الظاهرة في فضل العترة الطاهرة كه همان تأويل الآيات مشهور است. در سال وفاتوى اختلاف است بعضى سال 965 و عدهاى 970 ذكر كردهاند. ر. ك: موسوعة طبقات الفقهاء :ج10، ص 195.
[7] . مختصرى از زندگى نامه وى در همين تفسير: ج6، ص228، پاورقى(1) گذشت.
[8] . معروف بن خَرَّبوذ قرشى مكى وى از اصحاب امام سجاد و امام باقر 7 است و از آنان روايت نقلمىكند. وى از جمله كسانى است كه در رجال كشّى ، اجماع به صداقت و فقاهت آنان شده است.همچنين وى از ابوطفيل، حكم بن مستورد و غيره روايت نقل كرده است. ابو داود طيالسى، عبيد بنمعاذ حنفى، حنان بن سدير، وكيع بن جراح، عبدالله بن سنان و غيره از او روايت نقل مىكنند. نام وى درسلسله سند تعدادى از روايات اهل بيت ، كه به يازده روايت مىرسد، به چشم مىخورد. ذهبى وفاتوى را بين سالهاى 141 ـ 160 هجرى مىداند. ر.ك: موسوعة طبقات الفقهاء: ج1 ص 532.
[9] . عُمر بن اُذينه از معروف بن خَرّبوذ روايت مىكند، گفت: امام باقر 7 به من فرمود: اى ابن خَرّبُوذ،آيا مىدانى تأويل اين آيه چيست: پس در آن روز هيچ كس چون عذاب كردن او، عذاب نكند وهيچ كس چون در بند كشيدن او، در بند نكشد؟ گفتم: نه. گفت: او دومى است. ر.ك: تأويل الآيات :ج2، ص794؛ تفسير البرهان: ج8، ص283، ح1.
[10] . آرى منافقان در فروترين درجات دوزخند، و هرگز براى آنان ياورى نخواهى يافت. سوره نساء :آيه 145.
[11] . اى روح آرامش يافته.
[12] . كميل بن زياد بن نهيك بن ميثم نخعى كوفى از بزرگانِ اصحاب امام اميرالمؤمنين 7، ايشان ازاميرالمؤمنين 7، عبدالله بن مسعود، و عمرو ابو مسعود انصارى و ديگران روايت مىنمود.همچنين سليمان اعمش، عباس بن ذريح، عبدالله بن يزيد صُهبانى، عبدالرحمان بن جندب فزارى،ابواسحاق السّبيعى و ديگران از وى روايت نقل مىنمودند. وى از رؤسا و ثقات شيعه بود. ايشان درجنگ صفين شركت داشت و از اصحاب امام حسين 7 نيز به شمار مىرفت. وى در سال 82هجرى به دست حجاج بن يوسف به شهادت رسيد. موسوعة طبقات الفقهاء: ج1، ص498 ـ 499.
[13] . ر.ك: تفسير الصافى: ج3، ص111 و بحارالأنوار: ج58، ص85.
آیات 25 و 26
- بازدید: 465