آيات (7 - 9)
فَأَمّا مَنْ أُوتِىَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ
فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً
وَ يَنْقَلِبُ إِلى أَهْلِهِ مَسْرُوراً
ترجمه :
7. پس اما كسى كه داده شود كتاب او به دست راست او.
8. پس زود باشد كه محاسبه شود به حساب كمى.
9. و برگردد به سوى اهل خود خوشحال و خرسند[1] .
تفسير :
]رستگاران نامه عملشان به دست راستشان داده مىشود[
(فَأَمّا مَنْ أُوتِىَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ) چند طايفه هستند: 1. مومنينى كه در كتاب آنها و نامه عملشان معصيت نوشته نشده يا اصلاً معصيتى از آنها صادر نشده يا اگر صادر شده موفق به توبه شدهاند يا به اعمال حسنه، سيئات آنها از بين رفته كه مىفرمايد: (إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ)[2] . يا به بليّات دنيوى و عقوبات برزخى تدارك شد، يا به
دعاى مومنين و خيرات و مبرّات آنها، يا به شفاعت شافعين آمرزيده شدهاند.
2. مومنينى كه حسنات آنها غالب بر سيئات آنها باشد كه در ميزان عمل مصداق : (فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)[3] مىشود.
3. مومنينى كه حسنات و سيئات آنها برابر است، تقابل مىشود و براى ايمانشان نجات پيدا مىكنند.
4. كسانى كه سيئات آنها بر حسنات غالب است، به عقوبات صحراى محشر يا به شفاعت شفعا يا به حمل بر ظالمين و ناصبين تدارك مىشود و به واسطه ايمانشان نجات پيدا مىكنند. و مكرر گفته شده كه معصيت ديگرى را بر ديگرى بار كنند، منافى با برخى از آيات است كه مىفرمايد: (وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلى حِمْلِها لا يُحْمَلْ مِنْهُ شَىْءٌ وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى)[4] . و جواب دادهايم كه خداوند از هيچ ظالمى
نمىگذرد تا حق مظلوم را از او نگيرد يا به اينكه عباداتش را به مظلوم بدهد به ازاى حق او يا معاصى مظلوم را پاى خود بگيرد، يا اگر ظالم عبادت ندارد و مظلوم هم معصيت ندارد، خطاب به مظلوم مىرسد برود هر كه از دوستانش يا ارحامش گرفتار هستند بياورد و معاصى آنها را بار بر ظالم كند تا تدارك شود، و از اين بيان يك نتيجه گرفتهايم كه ظالمين به آلمحمد9 عبادت ندارند و آل محمد هم معصيت ندارند. اگر گناهان تمام شيعيان را بار بر آنها كنند، تدارك ظلم آنها نمىشود، ولذا در اخبار دارد كه بسا جمعى از ناصبين را فداى يك شيعه مىكنند[5] .
(فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً) فقط براى اينكه اهل محشر بدانند و مشاهده كنند كه نتيجه ايمان چيست.
]ايمان ملاك اهل بودن[
(وَ يَنْقَلِبُ إِلى أَهْلِهِ مَسْرُوراً) مراد از اهل كسانى هستند كه نجات پيدا كردهاند و با ايمان از دنيا رفته باشند، وَلَو از ارحام و ازواج و زوجات نباشند و اگر بدون ايمان باشند از اَهلِيّت بيرون هستند، وَلَو فرزند صلبى او باشند، چنانچه به نوح در حق
فرزندش فرمود: (إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ)[6] . و همچنين در حق زوجه
نوح و لوط و عايشه وحفصه[7] واز آن طرف پيغمبر در حق سلمان بفرمايد: «سَلمانُ
مِنّا أهلَ الْبَيتِ»[8] .
* * *
[1] . ترجمه ديگر: اما كسى كه كارنامهاش به دست راستش داده شودƒ 7 به زودىاش حسابى بسآسان كنندƒ 8 و شادمان به سوى كسانش بازگرددƒ 9.
[2] . خوبىها بدىها را از ميان مىبرد. سوره هود: آيه 114.
[3] . پس هر كس ميزانهاى عمل او گران باشد، آنان خود رستگارانند. سوره اعراف: آيه 8و مؤمنون: 102.
[4] . و هيچ باربردارندهاى بار گناه ديگرى را بر نمىدارد، و اگر گرانبارى ديگرى را به يارى به سوىبارش فرا خواند چيزى از آن برداشته نمىشود، هر چند خويشاوند باشد. سوره فاطر: آيه 18.
[5] . ر.ك: تفسير امام حسن عسكرى 7: ص110؛ مختصر بصائر الدرجات: ص225 و بحار الأنوار: ج7،ص210، ح104.
[6] . او در حقيقت از كسان تو نيست، او كردارى ناشايسته است. سوره هود: آيه 46.
[7] . به صريح تفسير آيه 9 سوره تحريم. دراين باره به همين تفسير: ج10، ص202 ـ 205، ذيل تفسيرآيه 46 سوره هود مراجعه فرماييد.
[8] . سلمان از ما اهل بيت است. ر.ك: الغارات: ج2، ص823؛ دلائل الامامة: ص140؛ عيون اخبارالرضا 7: ج2، ص70 و بحار الأنوار: ج10، ص123، ضمن ح2.
آیات 7 تا 9
- بازدید: 626