آيات (40 - 42)
(وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ)
(تَرْهَقُها قَتَرَةٌ)
(أُولئِکَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ)
ترجمه :
40. و صورتهايى در آن روز بر آن صورتها غبار دود و گرد نشسته.
41. مستوحش، وحشتانگيز و پريشان.
42. اينها كفار و فجّار هستند[1] .
تفسير :
]روسياهى منافقان در قيامت[
(وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ) صورتها سياه؛ سياهى كفر و سياهى معاصى و
سياهى دود جهنم كه مىفرمايد: (فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ)[2] كه خاص كسانى است كه بعد از رحلت پيغمبر 9 كردند
آنچهكردندكهمىفرمايد :«اِرْتَدَّالنَاسُبَعْدَرَسُولِ اللهِإلاَّأرْبَعَةٌ أَوْخَمْسَةٌ»[3] درحديث است.
(تَرْهَقُها قَتَرَةٌ) فرا گرفته صورتهاى آنها را ذلت و خفت و خوارى، چنانچه مىفرمايد: (خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ)[4] ، و «قترة» همان غبار و دوده است و در
حديث است: «يَعْلُوها سَوادٌ كالدُّخَانِ»[5] .
تنبيه:
نظر به اينكه يوم القيامة: (يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ)[6] است هر كس باطن آن ظاهر
مىشود بر اهل ايمان: نور ايمان، نور علم - كه مىفرمايد: «الْعِلْمُ نُورٌ يَقذِفُهُ اللهُ فِي قَلبِ مَنْ يَشاءُ»[7] -، نور اعمال صالحه، نور صفات حميده بر صورت آنها ظاهر مىشود،
هر كدام به درجه خود. و غير مومن سواد قلب و سواد كفر و شرك و ضلالت و جهل و صفات خبيثه مثل كِبْر و حسد و بخل و عناد و امثال آنها، سواد معاصى كه در حديث
است كه در هر معصيتى يك نقطه سياه در قلب ظاهر مىشود، هر چه زياد شد سياهى
هم زياد مىشود تا تمام صفحه قلب سياه گردد[8] . در يك حديث مىفرمايد: «صَارَ قَلْبُهُ
مَنْكُوسَاً»[9] . در يك حديث مىفرمايد: «لاَ يُرْجَى بِخَيْرٍ»[10] . اين سياهى در صورتها
ظاهر مىگردد.
(أُولئِکَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ) اينها كه به اين صورت وارد محشر مىشوند كفره فجره هستند: (أُولئِکَ هُمُ الْكَفَرَةُ) كفره جمع كافر است مثل كفار، و فجره جمع فاجر است مثل فجّار، و جمع محلّا به الف و لام افاده عموم مىكند، شامل جميع كفار و فجّار مىشود، و كفر در لغت به معنى ستر است و از اين باب است كه مىفرمايد: (وَ يُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئاتِكُمْ)[11] و از همين باب است كفّارات كه ستر مىكند گناهان را :
(لِيُكَفِّرَ اللهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِى عَمِلُوا)[12] . و توبه، كفاره گناهان است كه مىفرمايد: (يا أَيُّهَا
الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ)[13] . و همچنين
بليّات و مصائب و امراض كه كفاره گناهان است و به همين معنى است كفران نِعَمِ الهى كه استناد به غير حق مىدهد، مقابل شكر نِعَم. و در اينجا مراد ستر حق است و اين مصاديق زيادى دارد مشركين به جميع اقسام: شرك ذاتى، صفاتى، افعالى، عبادتى، نظرى كه امر توحيد بر آنها مستور است، كفار، يهود، نصارا، مجوس كه دين مقدس
اسلام بر آنها مستور يعنى معتقد نيستند، اهل ضلالت مخالفين معاندين ناصبين كه حقّ ائمه اطهار: و امامت آنها را اقرار ندارند، چنانچه در زيارت جامعه كبيره مىگويى :
«مَنْ جَحَدَكُم كَافِرٌ، وَ مَنْ حارَبَكُم مُشْرِکٌ»[14] . اما شرك آنها اينكه خلفاى سهگانه را
شريك على 7 قرار دادند، و اما كفر آنها كفر جحودى بود كه يقين داشتند و انكار كردند مثل فرعونيان كه مىفرمايد: (وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ)[15] .
و ملحق به آنها اهل بدع و منكرين ضروريات دين كه احكام كفار بر آنها بار است با زياده.
]فرق فاسق و فاجر[
(الْفَجَرَةُ) فرق است بين فاسق و فاجر، فاسق كسى را گويند كه مرتكب كبيره يا اصرار بر صغيره يا منافيات مروّت شود مقابل عادل كه مجتنب از اين سه باشد. فاجر كسى را گويند كه پرده شريعت را پاره كند و متجاهر به فسق باشد كه امروز در جامعه بسيارى علناً چه مىكنند و مسلّماً صدى نود آنها بىايمان هستند يا بىايمان از دنيا مىروند.
* * *
تَمَّ بِحَمْدِ اللهِ تَفسِيرُ سُورَةِ عَبَسَ وَ يَتْلُوهُ إنْ شاءَ اللهُ تَعالى سورةُ التَكويرِ وَ بَقِيَةُ
السُوَرِ، وَالْحَمدُ للهِِ وَالصّلاةُ عَلَى رَسُولِ اللهِ وَآلِهِ آلِ اللهِ، وَاللّعنُ عَلَى أعدائِهِم
أعداءِ اللهِ مِنَ الاْنِ إلى يَومِ لِقاءِ الله. وَأنا الْفَقيرُ إلى اللهِ الّمُسمى بِعَبدِ الْحُسَينِ
وَالْمَدْعُوّ بِالطّيِّبِ غَفَرَ اللهُ ذُنوبَهُ بِجاهِ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ[16] .
[1] . ترجمه ديگر: و آن روز، چهرههايى است كه بر آنها غبار نشستهƒ 40 و آنها را تاريكى پوشاندهاستƒ 41 آنان همان كافران بدكارندƒ 42.
[2] . اما سياهرويان به آنان گويند: آيا بعد از ايمانتان كفر ورزيديد؟ پس به سزاى آنكه كفر مىورزيديداين عذاب را بچشيد. سوره آل عمران: آيه 106.
[3] . تمام مردم بعد از رسول خدا 9 مرتد شدند به غير از چهار يا پنج نفر. اين روايت به دو گونه درمنابع آمده است : «إنّ الناسَ كُلَّهُمْ ارتَدُّوا بَعدَ رَسُولِ اللهِ 9 غَيرَ أربَعَة ». ر.ك: كتاب سُليم بن قيس :ص162؛ غاية المرام: ج2، ص97 وبحارالأنوار: ج28، ص282 و«ارتدّ الناسُ بَعدَ رَسُولِ اللهِ 9 إلّاثلاثَةٌ». ر. ك: الاختصاص: ص6؛ رجال ابن داود: ص271؛ غاية المرام: ج6، ص42؛ بحارالأنوار :ج24، ص274، ح1017 وكتاب الأربعين «ماحوزى»: ص291.
[4] . ديدگانشان به زير افتاده، خوارى آنان را فرو مىگيرد. سوره قلم: آيه 43 و معارج: آيه 44.
[5] . سياهى مانند دود آن را دربرمىگيرد. ر.ك : زاد المسير: ج8، ص186 و تفسير غريب القرآن :ص270.
[6] . آن روز كه رازها همه فاش شود. سوره طارق: آيه 9.
[7] . علم نور است، خدا آن را در قلب هر كه بخواهد قرار مىدهد. مصباح الشريعة: ص16؛ المسترشد :ص9 وجامع السعادات: ج1، ص39.
[8] . در منابع حديث به اين صورت آمده: «إذا أذنَبَ الرجُلُ خَرَجَ في قلبِهِ نكتةُ سَوداءٍ، فإن تابَ إنمَحَتَوَإن زادَ زادَتْ حتّى تَغلِبَ عَلَى قَلبِهِ فلا يُفلَحْ بَعْدَها أبداً» كافى: ج2، ص271، ح13؛ وسائل الشيعة :ج15، ص302، ح12 و بحارالأنوار: ج70، ص327، ح10.
[9] . قلب او واژگون شده گرديد. اين جمله در منابع يافت نشد.
[10] . اميدى به خير او نيست. كافى: ج2، ص290، ح7؛ تهذيب الأحكام: ج8، ص114 و وسائل الشيعة :ج15، ص341، ح7، در منابع «لا يُرجَى خَيرَهُ» آمده است.
[11] . و بخشى از گناهانتان را مىزدايد. سوره بقره: آيه 271.
[12] . تا خدا، بدترين عملى را كه كردهاند، از ايشان بزدايد. سوره زمر: آيه 35.
[13] . اى كسانى كه ايمان آوردهايد، به درگاه خدا توبهاى راستين كنيد، اميد است كه پروردگارتانبدىهايتان را از شما بزدايد. سوره تحريم: آيه 8.
[14] . هر كس شما را انكار كند، كافر است و هر كس با شما جنگ كند، مشرك است. من لا يحضرهالفقيه: ج2، ص613،(زيارت جامعه)؛ المزار«مشهدى»: ص528 و هدية الزائرين وبهجة الناظرين :باب 8، زيارت جامعه، ص381.
[15] . و با آنكه دلهايشان بدان يقين داشت، از روى ظلم و تكبّر آن را انكار كردند. سوره نمل: آيه 14.
[16] . سپاس خداى را كه تفسير سوره عبس به پايان رسيد و إن شاء الله بعد از آن تفسير سوره تكوير وبقيه سورهها مىآيد، و ستايش مخصوص خداست و صلوات بر رسول خدا و خاندان او كه آل اللههستند و لعنت بر دشمنان آنان كه دشمنان خدا هستند از هم اكنون تا روز ديدار با خداوند. و منفقير به درگاه الهى مسمّا به عبدالحسين و مشهور به طيّب هستم كه خداوند گناهان او را ببخشايد بهحق محمد و خاندان او صلوات خداوند بر او و خاندانش باد.
آیات 40 تا 42
- بازدید: 639