آيات (25 - 32)
(أَنّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبّاً)
(ثُمَّ شَقَقْنَا الاَْرْضَ شَقّاً)
(فَأَنْبَتْنا فِيها حَبّاً)
(وَ عِنَباً وَ قَضْباً)
(وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلاً)
(وَ حَدائِقَ غُلْباً)
(وَ فاكِهَةً وَ أَبّاً)
(مَتاعاً لَكُمْ وَ لاَِنْعامِكُمْ)
ترجمه :
25. به درستى كه ما ريزش داديم آب را ريزشى.
26. پس از آن شكافتيم زمين را شكافتنى.
27. پس رويانيديم در آن زمين حبوب دانههايى.
28. و انگور و علف.
29. و زيتون و نخل خرما.
30. و باغستانهاى ميوهجات كه درختان آن سر به هم آورده.
31. و ميوهها و صحراهاى سبز.
32. كه متاع باشد براى شما و براى حيوانات شما[1] .
تفسير :
]شكلگيرى باران و نحوه بارش آن[
(أَنّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبّاً) باران كه از ابرها مىبارد به سرعت تمام كه بسا به فاصله كمى نهرها و رودخانهها در اطراف زمين جارى مىشود كه بخارات از درياها برداشته مىشود و به صورت ابر درمىآيد و به توسط باد در نقاط زمين باران و برف و تگرگ مىشود و به هر نقطه كه مأمورند مىبارند. (ثُمَّ شَقَقْنَا الاَْرْضَ شَقّاّ) پس اين باران در اعماق زمين فرو مىرود و زمين شكاف بر مىدارد و نباتات از زمين مىرويد : (فَأَنْبَتْنا فِيها حَبّاً) حبوبات مثل گندم و جو و ارزن و نخود و لوبيا و عدس و ماش و برنج و امثال اينها، بسا يك دانه هفتصد دانه مىشود.
(وَ عِنَباً) انگور و تخصيص به ذكر براى اين است كه منافع آن بسيار است از برگش و غوره و انگور و كشمش و شيره و سركه و ساير منافع آن.
(وَ قَضْباً) سبزيجات، مثل نعناع، ترخون و تره و ريحان و اسفناج و شبدر و اشباه اينها، آنچه مأكولات انسان يا حيوانات مثل انعام باشد.
(وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلاً) اما زيتون كه فوايد بسيارى دارد از بُسر[2] تا زيتون تا روغن
آن و نخل از رطب و خرما و هسته و بسيار منافع ديگر تا شيره و سركه آن.
(وَ حَدائِقَ غُلْباً) «حديقه»، باغچهسرايى است كه در آن اشجار ميوهجات، مثل زردآلو، آلوچه، سيب، گلابى، هلو، آلو و ساير ميوهجات غرس مىكنند، و «غلب» يعنى اين اشجار سر به هم آورده و سايه انداخته و سبز و خرم، و بسا اشجار ديگر مثل چنار و كبوتر[3] و سرو و غير اينها كه هر كدام چه فوايدى از برگ آنها و چوب آنها
برداشته مىشود، و بسا انار و توت به اقسام مختلف در آن حدائق غرس مىكنند.
(وَ فاكِهَةً) ميوههايى كه از اين اشجار و غير اين اشجار به دست مىآيد، مثل هندوانه، خربزه، بادنجان، كدو، گرمك، سمورى و غير اينها. (وَ أَبّاً)[4] علفها كه
براى خوراك انعام خداوند خلق فرموده. (مَتاعاً لَكُمْ) يك قسمت آنها (وَ لاَِنْعامِكُمْ) يك قسمت ديگر آنها.
* * *
[1] . ترجمه ديگر: كه ما آب را به صورت بارشى فرو ريختيمƒ 25 آنگاه زمين را با شكافتنى لازمشكافتيمƒ 26 پس در آن، دانه رويانيديمƒ 27 و انگور و سبزىƒ 28 و زيتون و درخت خرماƒ 29 وباغهاى انبوهƒ 30 و ميوه و چراگاهƒ 31 تا وسيله استفاده شما و دامهايتان باشدƒ 32.
[2] . بُسر : خرماى نارس؛ در اينجا يعنى زيتونى كه هنوز نارس است.
[3] . در نسخه چاپ تهران به همين صورت آمده. احتمالاً مراد مؤلف 1 كبوده باشد، كه نام عمومىدرختانى از خانواده بيد كه پوست تنه راست بعضى از آنها كبود يا سفيد است و برگهايى دُمباريك و دراز دارند و چون آنها مصرف صنعتى دارد. فرهنگ بزرگ سخن: واژه«كبوده».
[4] . در لفظ «أبّاً» مفسران اختلاف نموده و معناى چندى براى آن گفتند. و بسيارى از آنها گفتهاند كهاز دو خليفه(ابوبكر و عمر) معنى«أب» را پرسيدند و هيچيك ندانستند. پس به اميرالمؤمنين 7خبر دادند كه خليفه معنى اين لفظ را ندانسته، فرمود: سبحان اللّه! ندانسته كه «أب» به معنى گياه وچراگاه است. ودر تفسير الصافى: ج5، ص286 به نقل از ارشاد مفيد: ج1، ص200 اين مطلب رانسبت به ابوبكر دادهاند ومنابعى كه نسبت به خليفه دوم آوردهاند: تفسير طبرى: ج30، ص75،ح28187؛ تفسير ابن كثير: ج1، ص6 و تخريج الأحاديث والآثار: ج4، ص159.
آیات 25 تا 32
- بازدید: 613