در بعضى از آداب و اءدعيه موت

(زمان خواندن: 25 - 49 دقیقه)

در بعضى از آداب و اءدعيه موت

آداب اموات

در بعضى از آداب و ادعيه متعلّق به موت است بدانكه چون بر كسى آثار موت ظاهر شود اوّل كسى كه بايد

به احوال او بپردازد آن شخص خودش است كه سفر ابدى آخرت در پيش دارد و در خُورِ آن سفر او را توشه

مى بايد پس اوّل چيزى كه او را ضرور است اِقرار به گناه و اعتراف به تقصير و ندامت از گذشته ها و توبه كامل

كردن است و تضرّع و زارى به جناب مقدّس ايزدى كردن كه از گناهان گذشته او درگذرد و در احوال و اهوالى

كه در پيش دارد او را به خود و ديگران وانگذارد پس متوجّه وصيت شود و حقوق خدا و خلق آنچه در ذمّه او

باشد ادا كند و به ديگران وانگذارد كه بعد از مردن اختيار از دستش بدر رود و به حسرت در اموال خود نگرد و

شياطين جنّ و انس وسوسه ها كنند اوصياء و وارثان او را و مانع شوند كه ذمّه او را بَرى سازند و او را چاره

اى نباشد و گويد كه برگردانيد مرا آنقدر كه آنچه از اعمال شايسته خواهم در مال خود بكنم و از او نشنوند و

حسرت و ندامت سود نبخشد پس به قدر ثلث مال خود از براى خويشان و تصدّقات و خيرات و آنچه مناسب

حال خود داند وصيّت كند كه زياده از ثلث را اختيار ندارد پس اِبراء ذمّه از برادران مؤ من خود بطلبد و هر كه را

كه غيبت كرده باشد يا اهانتى يا آزارى به او رسانيده باشد اگر حاضر باشند از ايشان التماس كند كه او را

حلال كنند و اگر حاضر نباشند از برادران مؤ من التماس كند كه براى او اِبراء ذمّه بخواهند پس امور اطفال و

عيال خود را بعد از توكّل بر جناب مقدّس الهى به اَمينى بگذارد و وصىّ براى اولاد صغير خود تعيين كند پس

كفن خود را مهيّا نمايد و از شهادتين و عقايد و اذكار و ادعيه و آيات آنچه در كتب مبسوطه مذكور است و اين

رساله گنجايش ذكر آنها ندارد به تربت حضرت امام حسين عليه السلام بفرمايد بنويسند و اين در

صورتيست كه پيشتر غافل شده باشد و كفن را مهيّا نكرده باشد و اگر نه مؤ من مى بايد كه هميشه

كفنش مهيّا باشد و نزد او حاضر باشد .

چنانچه از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هر كه كفنش با او باشد در خانه اش او را از غافلان

ننويسند و هرگاه كه نظر كند به آن كفن ثواب يابد و بايد كه بعد از آن ديگر در فكر زن و فرزند و مال نباشد و

متوجّه جناب مقدّس ايزدى شود و به ياد او باشد و تفكّر كند كه اين امور فانى بكار او نمى آيد و به غير لطف

و رحمت پروردگار در دنيا و آخرت چيزى به فرياد او نمى رسد و بداند كه چون توكل بر حق تعالى كند امور

بازماندگان او به احسن وجوه صورت خواهد يافت و بداندكه اگر خود باقى بماند بدون مشيّت الهى نفعى به

ايشان نمى تواند رسانيد و از ايشان ضررى دفع نمى تواند كرد و آن خداوندى كه ايشان را آفريده است از او

به ايشان مهربانتر است و بايد كه در آن حال در مقام رجاء و اميد باشد و از رحمت الهى بسيار اميدوار باشد

و از شفاعت رسول خدا صلى الله عليه و آله و حضرات ائمّه معصومين عليهم السلام اميد عظيم داشته

باشد و منتظر قُدُوم شريف ايشان باشد و بداند كه همگى در آن وقت حاضر مى شوند و شيعيان خود را

بشارتها مى دهند و ملك موت را سفارشها مى كنند .

تاءكيد در امر وصيّت

شيخ طوسى در مصبّاح متهجّد فرموده مستحب است براى انسان وصيّت و اخلال نكردن به آن ، چه آنكه

روايت شده كه سزاوار است براى آدمى كه شب به روز نياورد مگر آنكه وصيّت نامه اش زير سرش باشد و مؤ

كد است در حال مرض و نيكو وصيّت كند و خلاص كند خود را از حقوقى كه مابين او و خدا است و از مظالم عباد 

عهد نامه ميّت

و به تحقيق روايت شده از رسول خدا صلى الله عليه و آله كه هر كه نيكو نكند وصيّت را در نزد مرگ خود اين

نقص در عقل و مروّت او بوده است گفتند يا رسول اللَّه صلى الله عليه و آله چگونه است آن وصيّت نيكو

فرمود چون حاضر شود وفات او و جمع شده باشند مردم نزد او بگويد:

اَللّهُمَّ فاطِرَ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ عالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الرَّحْمنَ الرَّحيمَ اِنّى

خدايا اى آفريننده آسمانها و زمين و داناى غيب و شهود و بخشاينده مهربان من

اَعْهَدُ اِلَيْكَ اَنّى اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاّاللَّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَى اللَّهُ

عهد مى كنم با تو كه براستى گواهى دهم كه معبودى نيست جز خداى يگانه كه شريك ندارد و به اينكه محمّد صلى اللَّه

عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لارَيْبَ فيها وَ اَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ

عليه و آله بنده و رسول او است و به اينكه قيامت خواهد آمد شكى در آن نيست و خدا برانگيزد هر كه

فِى الْقُبُورِ وَ اَنَّ الْحِسابَ حَقُّ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَ اَنَّ ما وُعِدَ فيها مِنَ النَّعيمِ

در گور است و حساب حق است و بهشت حق است و هرچه نويد داده شده از نعمتها

مِنَ الْمَاْكَلِ وَ الْمَشْرَبِ وَ النِّكاحِ حَقُّ وَ اَنَّ النّارَ حَقُّ وَ اَنَّ الاْيمانَ حَقُّ وَ اَنَّ

از خوراكى و نوشيدنى و ازدواج حق است و دوزخ حق و ايمان حق است و دين همانست

الدّينَ كَما وَصَفَ وَ اَنَّ الاِْسْلامَ كَما شَرَعَ وَ اَنَّ الْقَوْلَ كَما قالَ وَ اَنَّ الْقُرآنَ كَما اَنْزَلَ وَ اَنَّ اللَّهَ هُوَ

كه او وصف كرده و اسلام چنانست كه او مقرر داشته و گفته همان گفته او است و قرآن همانگونه است كه نازل گشته و خدا

الْحَقُّ الْمُبينُ وَ اَنّى اَعْهَدُ اِلَيْكَ فى دارِ الدُّنْيا اَنّى رَضيتُ بِكَ رَبّاً وَ بِاْلاِسْلامِ

بر حق و آشكار است و من عهد كنم با تو در دنيا كه من خوشنودم به پروردگارى تو و به دين اسلام

ديناً وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَبِيّاً وَ بِعَلِي وَلِيّاً وَ بِالْقُرْآنِ كِتاباً وَ اَنَّ اَهْلَ

و به پيامبرى محمّد صلى الله عليه و آله و به ولايت على و به كتابم قرآن و به اينكه خاندان

بَيْتِ نَبِّيِّكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ اَئِمِّتى اَللّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتى عِنْدَ شِدَّتى وَ

پيامبرت كه بر او و بر ايشان سلام باد امامانند خدايا تويى تكيه گاهم در سختى و

رَجائى عِنْدَ كُرْبَتى وَ عُدَّتى عِنْدَ الاُمُورِ الَّتى تَنْزِلُ بى وَ اَنْتَ وَلِيّى فى

اميدم در گرفتارى و ذخيره ام در پيش آمدها و تويى ولى

نِعْمَتى وَ اِلهى وَ اِلهُ آبائى صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لاتَكِلْنى اِلى نَفْسى

نعمت من و معبود پدرانم درود فرست بر محمّد و آلش و مرا به خودم وامگذار

طَرْفَةَ عَيْنٍ اَبَداً وَ انِسْ فى قَبْرى وَحْشَتى وَاجْعَلْ لى عِنْدَكَ عَهْدَاً يَوْمَ اَلْقاكَ

چشم برهم زدنى هرگز و در وحشت قبرم انيس من باش و قرار ده برايم در پيش خود پيمانى گسترده در روز

مَنْشُوراً

ديدارت

پس اين عهد ميّت است در روزى كه وصيّت مى كند به حاجت خود و وصيّت حقّ است بر هر مسلمانى

نسخه اى كه با ميّت گذارند

فرمود حضرت صادق عليه السلام كه تصديق اين در سوره مريم است قول خداوند تبارك و تعالى :

 

لايَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ اِلاّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً

يعنى مالك نمى شوند شفاعت را مگر كسى كه فراگرفته از نزد خداى بخشنده عهد و پيمان را و اين همان عهد است و فرمود رسول خدا صلى الله عليه و آله به اميرالمؤ منين عليه السلام كه بياموز آن را و تعليم كن آن را به اهل بيت و شيعه خود فرمود آن حضرت كه آموخت آن را به من جبرئيل پس شيخ فرموده نسخه آن نوشته كه گذارده مى شود با ميّت در نزد جريده بگويد پيش از نوشتن :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ

بنام خداى بخشاينده مهربان گواهى دهم كه معبودى نيست جز خداى يگانه كه شريك ندارد و گواهى دهم كه

مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَ اَنَّ النّارَ حَقُّ وَ

محمّد بنده و رسول او است درود خدا بر او و آلش و به اينكه بهشت حق است و دوزخ حق است و

اَنَّ السّاعَةِ حَقُّ آتِيَةٌ لارَيْبَ فيها وَ اَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ

قيامت حق و آمدنى است كه شكى در آن نيست و به اينكه خدا برانگيزد آنانكه در گورند


آنگاه بنويسد:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ شَهِدَ الشُّهُودُ الْمُسَمَّوْنَ فى هذَا الْكِتابِ اَنَّ اَخاهُمْ

بنام خداى بخشاينده مهربان گواهى دهند نامبردگان در اين نامه كه برادر

فِى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ (فلان بن فلان )

ايمانى ايشان فلان پسر فلان

بجاى اين اسم آن شخص ذكر شود:

اَشْهَدَهُمْ

گواه گرفته آنها را

وَاسْتَوْدَعَهُمْ وَاَقَرَّ عِنْدَهُمْ اَنَّهُ يَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَ اَنَّ

و سپرده به آنها و اقرار كرده نزدشان و گواهى دهد كه معبودى نيست جز خداى يگانه كه شريك ندارد و به اينكه

مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَنَّهُ مُقِرُّ بِجَميعِ الاَْنْبِيآءِ

محمّد صلى الله عليه وآله بنده و رسول او است و به همه پيمبران

وَالرُّسُلِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ وَ اَنَّ عَلِيّاً وَلِىُّ اللَّهِ وَ اِمامُهُ وَ اَنَّ الاَْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ

و رسولان عليهم السلام اقرار دارد و به اينكه على ولى خدا و امام او است و امامان از فرزندان او

اَئِمَّتُهُ وَ اَنَّ اَوَّلَهُمُ الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ وَ عَلِىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِي وَ

پيشوايان اويند كه اولشان حسن و سپس حسين و على بن الحسين و محمّد بن على و

جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ وَ عَلِىُّ بْنُ مُوسى وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِي وَ عَلِىُّ

جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمّد بن على و على

بْنُ مَحَمَّدٍ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِي وَالْقائِمُ الْحُجَّةُ عَلَيْهِمُ السَّلامُ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ

بن محمّد و حسن بن على و قائم حجت عليهم السلام مى باشند و به اينكه بهشت حق است

وَالنّارَ حَقُّ وَالسّاعَةَ آتِيَةٌ لارِيْبَ فيها وَ اَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ وَ اَنَّ

و دوزخ حق است و قيامت آمدنى است و شكى در آن نيست و خدا برانگيزد هر كه در گورها است و

مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ [عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ] جآءَ بِالْحَقِّ وَ اَنَّ عَلِيّاً وَلِىُّ اللَّهِ

محمّد صلى اللَّه عليه وآله بنده و رسول او است كه به حق آمده و به اينكه على ولى خدا

وَالْخَليفَةُ مِنْ بَعْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مُسْتَخْلَفُهُ فى اُمَّتِهِ مُؤَدِّياً

و جانشين پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله است كه او را در ميان امتش جانشين كرده و

لاَِمْرِ رَبِّهِ تَبارَكَ وَ تَعالى وَ اَنَّ فاطِمَةَ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ وَ ابْنَيْهَا الْحَسَنَ

دستور پروردگارش تبارك و تعالى را مى رساند و فاطمه دختر رسول خدا و فرزندش حسن

وَالْحُسَيْنَ اِبْنا رَسُولِاللَّهِ وَسِبْطاهُ [وَ] اِمامَا الْهُدى وَ قائِداَ الرَّحْمَةِ وَ اَنَّ عَلِيّاً

و حسين فرزندان و دو نوه رسول خدا و دو رهبر هدايت و پيشواى رحمت و نيز على

وَ مُحَمَّداً وَ جَعْفَراً وَ مُوسى وَ عَلِيّاً وَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ حَسَناً وَالْحُجَّةَ عَلَيْهُم

و محمّد و جعفر و موسى و على و محمّد و على و حسن و حضرت حجت عليهم

السَّلامُ اَئِمَّةٌ وَقادَةٌ وَ دُعاةٌ اِلَى اللَّهِ جَلَّ وَ عَلا وَ حُجَّةٌ عَلى عِبادِهِ

السلام پيشوايان و رهبران و دعوت كنندگان بسوى خدا جل وعلا هستند و حجت بر بندگان اويند

پس بگويد: يا شُهُودُ اى فلان و اى فلان كه نام برده شده ايد در اين نوشته ثابت كنيد براى من اين شهادت را نزد خودتان تا ملاقات كنيد به آن مرا در نزد حوض كوثر پس شهود بگويند اى فلان :

نَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ وَالشَّهادَةُ وَالاِْقْرارُ وَ الاِْخآءُ مَوْدُوعَةٌ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى

اى فلانى تو را به خدا مى سپاريم و گواهى و اقرار و برادرى سپرده است در نزد رسول خدا صلى

اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَنَقْرَءُ عَلَيْكَ السَّلامُ وَ رَحْمَةُاللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ 

اللَّه عليه وآله و بر تو سلام مى رسانيم و رحمت خدا و بركاتش بر تو باد

پس به هم پيچند آن صحيفه را و مُهر كنند او را و بايد مختوم شود به مُهر شهود و مُهر ميّت و گذاشته شود در طرف راست ميّت با جريده و نوشته شود صحيفه با كافور با سَرِ چوبى و معطّر و خوشبو نباشد

آداب محتضر و تلقين او به كلمات فرج

و سزاوار است كه در وقتى كه مرگ حاضر مى شود باطن قدمهاى محتضر را رو به قبله كنند و بوده باشد نزد او كسى كه بخواند سوره يسَّ و صافّات و ذكر كند خدا را و تلقين كند او را شهادتين و اقرار به يك يك از امامان عليهم السلام و تلقين كند او را كلمات فَرَج :

لا اِلهَ اِلا اللَّهُ الْحَليمُ الْكَريمُ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ الْعَلِىُّ الْعَظيمُ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ

معبودى نيست جز خداى بردبار كريم معبودى نيست جز خداى والاى بزرگ منزه است خدا پروردگار

السَّمواتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الاَْرَضينَ السَّبْعِ وَ ما فيهِنَّ وَ ما بَيْنَهُنَّ وَ ما تَحْتَهُنَّ

آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه و آنچه در آنها و مابين آنها و آنچه زير آنها است

وَ رَبِّ الْعَرشِ الْعَظيمِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ وَالصَّلوةُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

و پروردگار عرش بزرگ و ستايش خاص خدا پروردگار جهانيان است و درود بر محمّد و آل

الطَّيِبينَ

پاكش

و حاضر نشود نزد او جُنُب و حايض و چون از دنيا گذشت فرو خوابانند چشمانش را و بكِشند دستهايش را و بهم گذارند دهانش را و بكِشند ساقهايش را و ببندند چانه اش را

كفن ميّت

و شروع كنند در تحصيل كفن او و كفن واجب او سه پارچه است لُنگ و پيراهن و اِزار كه سرتاسرى باشد و مستحبّ است كه زياد شود بر اين پارچه ها حِبَره يَمَنِيّه و آن جامه اى است كه از يمن مى آورند يا اِزار ديگر و زياد كنند پارچه پنجمى كه به پيچند به آن رانهاى ميّت را و مستحبّ است كه علاوه بر اينها عمامه براى او قرار دهند پس تحصيل كنند براى او مقدارى از كافور كه آتش به آن نرسيده باشد و افضل آن وزن سيزده درهم و ثلث است و اوسط آن چهار مثقال و اَقلّ آن يك درهم است و اگر دشوار باشد هر قدر كه ممكن است تحصيل كنند و سزاوار است كه بنويسد بر همه كفنها يعنى بر هر پارچه اى از آن :

فُلانٌ يَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ اَنَّ

فلانى گواهى دهد كه معبودى نيست جز خداى يگانه كه شريك ندارد و به اينكه محمّد رسول خدا است و

عَلِيّاً اَميرُ الْمُؤْمِنينَ وَ الاَْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ

على اميرمؤ منان است و امامان از فرزندانش

و يك يك امامان را ذكر كند، پس بنويسد:

اَئِمَّتُهُ اَئِمَّةُ الْهُدَى الاَْبْرارُ

امامان او و پيشوايان هدايت و نيكان هستند

و بنويسد اين را به تربت امام حسين عليه السلام يا به انگشت و ننويسند به سياهى

در كيفيت و آداب غسل ميّت

و بايد غسل دهند ميّت را به سه غسل :

اوّل به آب سِدر دوّم به آب كافور سيّم به آب خالص و كيفيّت غسلش مثل غُسل جنابت است ابتدا مى كند اوّل به شستن دستهاى ميّت سه مرتبه پس مى شويد عورت او را به كمى از اِشنان سه مرتبه پس غسل مى دهد سَر او را با كف سدر سه مرتبه پس جانب راست و بعد جانب چپ را به همين نحو و مى كشد دست خود را بر جميع بدن ميّت و بايد اين شستنها به آب سدر باشد پس بشويد ظرفها را تا اثر سدر برود و بريزد در ظرف آب ديگرى و بيندازد در آن كمى از كافور پس غسل دهد او را به آب كافور مثل غسل به آب سدر و بريزد بقيّه آب را و بشويد ظرفها را پس آب خالص بياورد و غسل سيّم بدهد به همان نحو و بايستد غسل دهنده بر جانب راست او و بگويد هر زمانى كه غسل دهد از او عضوى را عَفْواً عَفْواً و چون از غسل دادن فارغ شود بخشكاند بدن ميّت را به جامه نظيفى و واجب است بر غسل دهنده غسل در اين حال يا در مابعد و مستحبّ است مقدّم داشتن وضو بر غسلهاىِ ميّت

در تكفين ميّت

پس كفن كند او را و حاضر كند آن پارچه پنجمى را كه ران پيچ باشد و پهن كند و بگذارد بر روى آن مقدارى از پنبه و بپاشد بر آن مقدارى زريره و بگذارد آن را بر قُبُل و دُبُر ميّت و بر سوراخ دُبر او پنبه بگذارد پس آن پارچه را ببندد بر رانهاى او و محكم ببندد رانهاى او را پس لُنگش را ببندد از نافش تا هر كجا كه برسد و بپوشاند بر او پيراهنش و بالاى آن سرتاسرى را و بالاى آن حِبَره و يا چيزى كه قايم مقام آن باشد و بگذارد با او دو جريده از چوب خرما يا از درخت ديگرى و بايد تَر وتازه باشد و درازى آن به مقدار استخوان ذراع باشد مى گذارد يكى از آن دو را در جانب راست چسبيده به بدن از آن محلّى كه موضع بستن لُنگ است و ديگرى را در جانب چپ مابين پيراهن و سرتاسرى و بگذارد كافور را بر مواضع سجده ميّت كه پيشانى و باطن كفها و سر زانوها و اطراف انگشتان پاها باشد و اگر از كافور چيزى زياد آمد بگذارد بر سينه او و بپيچد بر او كفنهايش را و ببندد او را از جانب سر و پاهايش تا او را به خاك سپرد و در آن وقت گره كفن را بگشايد و چون از امر كفن فارغ شدند او را سوار بر تابوت كنند و ببرند او را تا مصلّى پس بر او نماز بخوانند

در حنوط و نماز ميّت

علامه مجلسى در زادالمعاد در باب نماز ميّت فرموده آنچه كه مُلخّصش اين است اين نماز واجب است بر همه مسلمانان كه علم به فوت شخصى به هم رسانند و اگر يكى از ايشان بجا آورد از ديگران ساقط مى شود و واجب است نماز بر شيعه اثنى عشرى كه بالغ باشد بى خلاف و اشهر و اقوى آن است كه بر طفلى كه شش سالش تمام شده باشد نماز واجب است و ظاهراً به قصد قربت اكتفا مى توان كرد و كمتر از شش ماهه را اگر زنده متولّد شده باشد بعضى سُنّت دانسته اند و بعضى بدعت و احوط نماز نكردن است و سزاوارترين مردم به نماز ميّت وارث او است بنا بر مشهور و شوهر اَوْلى است به زن خود و واجبست كه نماز گذارنده رو به قبله بايستد و سر جنازه به جانب راست او باشد و ميّت بر پشت خوابيده باشد و در اين نماز طهارت از حدث شرط نيست و جنب و حايض و بى وضو اين نماز را مى توانند كرد و سنّت است كه با وضو باشد و اگر آب بهم نرسد يا مانعى داشته باشد يا وقت تنگ باشد سنّت است كه تيمم كند و ظاهر بعضى احاديث است كه بدون عذر نيز تيمّم مستحب است و سنّت است كه پيش نماز برابر ميان مرد بايستد و سينه زن بنابر مشهور و سنّت است كه كفش را بكَنَند و واجب است كه نيّت نماز كنند و پنج تكبير بگويند و سنّت است كه در هر تكبير دستها را بردارند تا محاذى گوشها و مشهور آن است كه بعد از تكبير اوّل بگويند:

اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ

گواهى دهم كه نيست معبودى جز خدا و گواهى دهم كه محمّد رسول خدا است

و بعد از تكبير دوّم بگويد:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدايا درود فرست بر محمّد و آل محمّد

و بعد از تكبير سيّم بگويند:

اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ

خدايا بيامرز مردان و زنان با ايمان را

و بعد از تكبير چهارم بگويند:

اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا الْمَيِّتِ

خدايا بيامرز اين مرده را

و تكبير پنجم را بگويند و فارغ شوند مجزى است و موافق مشهور بهتر آن است كه چنين كند بعد از نيّت بگويد:

اَللَّهُ اَكْبَرُ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اللَّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً

خدا بزرگتر است گواهى دهم كه نيست معبودى جز خداى يگانه كه شريك ندارد و گواهى دهم كه محمّد

عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشيراً وَ نَذيراً بَيْنَ يَدَىِ السّاعَةِ

بنده و رسول او است كه به حق او را فرستاده نويد ده و ترساننده است در پيشاپيش قيامت


پس بگويد:

اللَّهُ اَكْبَرُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بارِكْ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدا بزرگتر است خدايا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و بركت ده بر محمّد و آل محمّد

وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ كَاَفْضَلِ ما صَلَّيْتَ وَ بارَكْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلى

و رحم كن بر محمّد و آل محمّد همانند بهترين درود و بركت و رحمتى كه فرستادى بر

اِبْرهيمَ وَ آلِ اِبْرهيمَ اِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ وَ صَلِّ عَلى جَميعِ الاَْنْبِيآءِ وَالْمُرْسَلينَ

ابراهيم و آل ابراهيم كه تويى ستوده و بزرگوار و درود فرست بر تمام پيمبران و مرسلين


پس بگويد:

اَللَّهُ اَكْبَرُ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمينَ

خدا بزرگتر است خدايا بيامرز مؤ منين و مؤ منات را و مردان و

وَالْمُسْلِماتِ الاَْحْيآءِ مِنْهُمْ وَالاَْمْواتِ تابِعْ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ بِالْخَيْراتِ اِنَّكَ

زنان مسلمان را زندگانشان و مردگانشان را و پيوست كن ميان ما و آنها به خيرات كه تو

مُجيبُ الدَّعَواتِ اِنَّكَ عَلى كُلِّشَيْئٍ قَديرٌ

اجابت كننده دعاهايى و بر هر چيز توانايى


پس بگويد:

اللَّهُ اَكْبَرُ اَللّهُمَّ اِنَّ هذا

خدا بزرگتر است خدايا همانا اين

عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ وَابْنُ اَمَتِكَ نَزَلَ بِكَ وَ اَنْتَ خَيْرُ مَنْزُولٍ بِهِ اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ

بنده تو و فرزند بنده تو و فرزند كنيز تو است كه بر تو درآمده و تو بهترين ميزبانى خدايا ما جز

مِنْهُ اِلاّ خَيْراً وَ اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا اَللّهُمَّ اِنْ كانَ مُحْسِناً فَزِدْ فى اِحْسانِهِ وَ اِنْ

خوبى از او سراغ نداريم و تو داناترى به حال او از ما خدايا اگر او نيكوكار است پس بيفزا در احسان او و اگر

كانَ مُسَّيئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَاغْفِرِ لَهُ اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَكَ فى اَعْلا عِلِّيّينَ وَاخْلُفْ

بدكار است پس از او درگذر و او را بيامرز خدايا او را قرار ده در نزد خود در بالاترين جايگاهها و جانشين او باش

عَلى اَهْلِهِ فِى الْغابِرينَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

بر خاندانش در ميان ساير زندگان و رحم كن بر او به رحمت خودت اى مهربانترين مهربانان


پس بگويد:

اللَّهُ اَكْبَرُ

خدا بزرگتر است


و فارغ مى شود و اگر زن باشد مى گويد:

اَللّهُمَّ اِنَّ هذِهِ اَمَتُكَ وَابْنَةُ عَبْدِكَ نَزَلَتْ

خدايا اين كنيز تو و دختر كنيز تو است كه بر تو وارد شده

بِكَ وَ اَنْتَ خَيْرُ مَنْزوُلٍ بِهِ اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْها اِلاّ خَيْراً وَ اَنْتَ اَعْلَمُ بِهامِنّا

و تو بهترين ميزبانى خدايا ما از اين زن جز نيكى سراغ نداريم و تو خود داناترى به او از ما

اَللّهُمَّ اِنْ كانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فى اِحْسانِها وَ اِنْ كانَتْ مُسيئةً فَتَجاوَزْ عَنْها

خدايا اگر نيكوكار است در احسانش بيفزا و اگر بدكار است از او درگذر

وَاغْفِرْ لَها اَللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَكَ فى اَعْلا عِلِّييّنَ وَاخْلُفْ عَلى اَهْلِها فِى

و بيامرز او را، خدايا او را در بلندترين جايگاهها قرارده و جانشين بر خاندانش باش در

الْغابِرينَ وَارْحَمْها بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

ساير بازماندگان و رحم كن بر او به رحمت خود اى مهربانترين مهربانان


و اگر ميّت مستضعف باشد بگويد:

اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلَّذينَ تابُوا وَاتَّبَعُوا سَبيلَكَ وَقِهِمْ عَذابَ الْجَحيمِ

خدايا بيامرز آنانكه توبه كردند و پيروى از راه تو نمودند و نگاهشان دار از عذاب دوزخ

و اگر ميّت طفل نابالغ باشد بگويد:

اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ لاَِبَوَيْهِ وَ لَنا سَلَفاً وَ فَرَطاً وَ اَجْراً

خدايا قرار ده او را براى پدر و مادرش و براى ما گذشته و ذخيره و مزدى

 

تشيع جنازه

و سنّت است كه بر جاى خود بايستد تا جنازه را بردارند خصوصاً پيش نماز و در روايتى وارد شده است كه بعد از فارغ شدن از نماز بگويد:

رَبَّنا آتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّارِ

پروردگارا بده به ما در دنيا خوبى و در آخرت نيز خوبى و نگاهمان دار از عذاب دوزخ

از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه سزاوار آن است كه برادران مؤ من را خبر كنند به مردن اوتا به

جنازه او حاضر گردند و بر او نماز كنند و از براى او استغفار كنند و ميّت و ايشان همه ثواب ببرند و در حديث

حسن از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه چون مؤ من را به قبر مى گذارند او را ندا مى كنند كه

اوّل عطائى كه تو را داديم بهشت است و اوّل عطائى كه داديم آنها را كه با جنازه تو آمده اند آمرزش گناهان

است و در حديث ديگر فرمود كه اوّل تحفه اى كه به مؤ من مى دهند در قبر آن است كه مى آمرزند هر كس

را كه همراه جنازه او بوده است و در حديث ديگر فرموده كه هر كه همراهى جنازه مؤ منى بكند تا او را دفن

بكنند حق تعالى در قيامت هفتاد ملك بر او بگمارد كه همراهى او نمايند و استغفار براى او كنند از قبر تا

موقف حساب و فرمود كه هر كه يك طرف جنازه بگيرد بيست و پنج گناه كبيره اش آمرزيده شود و اگر چهار

طرف را بگيرد از گناهان بيرون آيد و بايد كه جنازه را چهار كس بردارند و بهتر آن است كه از براى كسى كه

تشييع جنازه كند اوّل دست راست ميّت را كه جانب چپ جنازه است بدوش راست خود بردارد پس پاى

راست ميّت را باز بدوش راست بردارد پس از پشت جنازه برود و پاى چپ ميّت را بدوش چپ خود بردارد پس

دست چپ ميّت را كه در جانب راست جنازه است بدوش چپ بردارد و چون خواهد كه بار ديگر تربيع كند از

پيش جنازه نرود بلكه از جانب پشت جنازه برگردد و باز به همان روش تربيع كند و اكثر علماء برعكس گفته

اند كه اوّل ابتداء بدست راست جنازه مى كند پس به پاى راست پس به پاى چپ پس به دست چپ و اوّل

موافق احاديث معتبر اولى است و اگر هر دو رابه عمل آورند بهتر است و افضل آن است كه عقب جنازه يا

پهلوها راه رود و پيش جنازه نرود و ظاهر اكثر احاديث آن است كه اگر جنازه مؤ من باشد پيش آن راه رفتن

خوب است و در جنازه خلاف مذهب خوب نيست زيرا كه ملائكه او را استقبال به عذاب مى كنند و با جنازه

سواره رفتن مكروه است

 

دعاى رؤ يت جنازه

و از حضرت رسول صلى الله عليه و آله منقول است كه هر كه جنازه اى را ببيند اين دعا را بخواند:

اَللَّهُ اَكْبَرُ هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ اَللّهُمَّ زِدْنا ايماناً

خدا بزرگتر است ، اين است آنچه خدا و رسولش به ما وعده دادند و خدا و رسول راست گفتند خدايا بيفزا بر ايمان

وَ تَسْليماً اَلْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى تَعَزَّزَ بِالْقُدْرَةِ وَ قَهَرَ الْعِبادَ بِالْمَوْتِ

و تسليم ما ستايش خدايى را كه عزت دارد به قدرتش و مقهور كرد بندگان را به مرگ


هيچ ملكى در آسمان نماند مگر آنكه گريه كند از براى ترحّم به او و از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه در حال برداشتن جنازه اين دعا را بخواند:

بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ وَ

بنام خدا و به يارى خدا خدايا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و بيامرز مردان و زنان

الْمُؤْمِناتِ

با ايمان را

و منقول است كه حضرت امام زين العابدين عليه السلام هرگاه جنازه اى را مى ديد مى گفت :

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى لَمْ يَجْعَلْنى مِنَ السَّوادِ الْمُخْتَرَمِ

ستايش خدايى را كه قرار نداد مرا از زمره هلاك شدگان

و زنان را تشييع جنازه سنّت نيست و بعضى گفته اند كه جنازه را بسيار تند بردن مكروه است و مكروه است كسى را كه به جنازه حاضر شود خنديدن و حرف باطل گفتن و نيز علامه مجلسى در حليه فرموده از حضرت رسول صلى الله عليه و آله منقول است كه هر كه بر جنازه اى نماز كند هفتاد هزار ملك بر او نماز كنند و گناهان گذشته اش آمرزيده شود پس اگر همراهى كند تا او را دفن كنند به هر قدمى كه بردارد قيراطى از ثواب به او بدهند كه قيراطى مانند كوه احد باشد و در حديث ديگر فرمود كه هر مؤ منى بر جنازه اى نماز كند بهشت او را واجب مى شود مگر آنكه منافق يا عاقّ پدر و مادر باشد

شهادت چهل نفر در حق ميّت

و به سند معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه چون مؤ منى بميرد و در جنازه او چهل نفر از مؤ منان حاضر شوند و بگويند: اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَيْراً وَ اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا يعنى خداوندا ما از او به غير از نيكى چيزى نمى دانيم و تو داناترى به احوال او از ما چون اين را بگويند حق تعالى فرمايد كه من شهادت شما را قبول كردم و آمرزيدم آن گناهانى را كه مى دانم و شما نمى دانيد و در حديث معتبر ديگر از حضرت رسول صلى الله عليه و آله منقول است كه اوّل چيزى كه در عنوان نامه مؤ من مى نويسند بعد از مرگش آن چيزى است كه مردم در حقّ او مى گويند اگر نيك مى گويند نيك مى نويسند و اگر بد مى گويند بد مى نويسند

آداب حمل جنازه

فقير گويد كه شيخ طوسى در مصباح متهجّد فرموده و مستحبّ است تربيع جنازه يعنى بدوش بگيرد جانب كتف راست ميّت را پس از آن بيايد بطرف پا بدوش بگذارد پاى راست او را پس از آن پاى چپ او را و بعد از آن كتف چپ او را حاصل آنكه چهار گوشه جنازه را به اين ترتيب بر دوش كشد كه تعبير از آن بِدَوْررَحى كنند يعنى مثل سنگ آسيا گرديدن او باشد

آداب دفن ميّت

و چون جنازه را نزد قبر آورند اگر مرد است بگذارند او را بطرف پاهاى قبر و بياورند او را تا لب قبر در سه دفعه و اگر جنازه زن است او را بگذارند طرف پيش قبر كه جانب قبله است پس داخل در قبر شود ولىّ ميّت يا كسى كه امر كند و نازل شود در قبر از طرف پاى قبركه آن باب قبر است و چون نازل شد بگويد:

اَللّهُمَّ اجْعَلْها رَوْضَةً مِنْ رِياضِ الْجَنَّةِ

خدايا قرار ده آنرا باغى از باغهاى بهشت

وَلاتَجْعَلْها حُفْرَةً مِنْ حُفَرِ النّارِ

و قرارش مده گودالى از گودالهاى دوزخ


و سزاوار است كه شخص نازل سر برهنه و پابرهنه باشد با بندهاى گشاده پس بگيرد ميّت را و از سر او داخل در قبر كند و بگويد در آن حال :

بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فى سَبيلِ اللَّهِ وَ عَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ اَللّهُمَّ ايماناً بِكَ وَ

بنام خدا و به يارى خدا و در راه خدا و بر كيش رسول خدا، خدايا ايمان دارم به تو و

تَصْديقاً بِكِتابِكَ هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ اَللّهُمَّ

تصديق دارم كتابت را، اين است آنچه خدا و رسولش به ما وعده داده اند و آنها راست گفتند خدايا

زِدْنا ايماناً وَ تَسْليماً

بر ايمان وتسليم ما بيفزا

پس بخواباند او را بر جانب راست و روى او را به قبله كند و بگشايد بندهاى كفن را از جانب سر و پاى او و بگذارد صورت ميّت را بر خاك و مستحبّ است كه بگذارد با او چيزى از تربت امام حسين عليه السلام پس بچيند بر او خشت و بگويد آن كسى كه مى چيند خشت را:

اَللّهُمَّ صِلْ وَحْدَتَهُ وَ انِسْ وَحْشَتَهُ وَارْحَمْ غُرْبَتَهُ وَاَسْكِنْ

خدايا از تنهايى بِرَهانش و به وحشتش انس ده و بر بى كسيش رحم كن و همراه

اِلَيْهِ مِنْ رَحْمَتِكَ رَحْمَةً يَسْتَغْنى بِها عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواكَ وَاحْشُرْهُ مَعَ مَنْ

او كن از رحمتت بدان مقدار كه بى نيازى جويد بدان از رحمت ديگران و محشورش كن با هر كه

كانَ يَتَوَلاّهُ [مِنَ الائِمَّةِ الطّاهِرينَ]

دوست دارد از امامان پاكيزه


و مستحبّ است كه تلقين كرده شود ميّت به شهادتين و اسماء ائمه عليهم السلام وقت گذاشتن در قبر پيش از چيدن خشت بر او پس مى گويد تلقين كننده :

يا فُلانَ بْنَ فُلانٍ

اى فلان پسر فلان

و به جاى اين اسم مى برد آن ميّت و پدر او را

اُذْكُرِ العَهْدَ الَّذى خَرَجْتَ عَلَيْهِ مِنْ دارِ الدُّنْيا شَهادَةَ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ

يادآر پيمانى را كه بر آن از خانه دنيا رفتى يعنى گواهى به اينكه نيست معبودى جز خداى يگانه

لاشَريكَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَنَّ عَلِيّاً اَميرَالْمُؤْمِنينَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ

كه شريك ندارد و اينكه محمّد بنده و رسول او است و على اميرمؤ منان است و حسن و حسين


و ذكر كند ائمّه را يك به يك تا آخر

اَئِمَتُّكَ اَئِمَّةُ الْهُدىَ الاَْبْرارُِ

امامان تواءند، پيشوايان راهنماى نيكوكار

پس وقتى كه فارغ شد از چيدن خشت بريزد خاك بر او و مستحب است كه خاك بريزند كسانى كه حاضر شده اند با پشت دستهاى خودشان و بگويند در آن حال :

اِنّا لِلَّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ

ما از آن خداييم و بسويش بازگرديم اين است آنچه خدا و رسولش به ما وعده دادند و راست گفتند خدا و رسول

اَللّهُمَّ زِدْنا ايماناً وَ تَسْليماً

خدايا بر ايمان و تسليم ما بيفزا

احكام دفن اموات

پس چون اراده كند بيرون آمدن از قبر را بيرون بيايد از طرف پاهاى ميّت پس پركند قبر را و بلند كند از زمين بقدر چهار انگشت و نريزد در قبر غير از خاك قبر و گذارده شود نزد سَرِ او خشتى يا لوحى پس بريزد آب بر قبر و ابتداء كند به ريختن آب از جانب سر پس ‍ دَوْر داده شود آب ريختن بر چهار طرف قبر تا برگردد نزد سر آنجائى كه اوّل شروع كرده است به آب ريختن پس اگر از آن آب چيزى زياد بيايد بريزد بر وسط قبر پس وقتى كه پوشانيد قبر را بگذارد دست خود را بر قبر هر كسى كه مى خواهد و بگشايد انگشتان خود را و فرو ببرد در خاك قبر

دعاء براى ميّت

و دعا كند براى ميّت پس بگويد:

اَللّهُمَّ انِسْ وَحْشَتَهُ وَارْحَمْ غُرْبَتَهُ وَاَسْكِنْ رَوْعَتَهُ وَصِلْ وَحْدَتَهُ وَاَسْكِنْ

خدايا انس ده به وحشت او و رحم كن بر بى كسى او و فرونشان اضطرابش را و از تنهايى برهانش و

اِلَيْهِ مِنْ رَحْمَتِكَ رَحْمَةً يَسْتَغْنى بِها عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواكَ وَ احْشُرْهُ مَعَ مَنْ

همدم او كن از رحمت خودت به مقدارى كه بى نيازى جويد بدان از رحمت ديگران و محشورش كن با هر كه

كانَ يَتَوَلاّهُ

دوستش دارد

پس وقتى كه برگشتند مردم از نزد قبر تاءخير بيندازد برگشتن خود را كسى كه سزاوارتر است به آن ميّت و مهربانى كند به او و بگويد به صداى بلند اگر مقام تقيّه نباشد يا فُلانَ بْنَ فُلانٍ (اسم ميّت و پدر او را ببرد)

اَللَّهُ رَبُّكَ وَمُحَمَّدٌ نَبِيُّكَ وَالْقُرْآنُ كِتابُكَ

خدا پروردگار تو است و محمّد پيامبرت و قرآن كتابت

وَالْكَعْبَةُ قِبْلَتُكَ وَ عَلِىُّ اِمامُكَ وَالْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ

و كعبه قبله ات و على امام تو است و حسن و حسين


و نام ببرد ائمّه را يك يك

ائِمَّتُكَ ائِمَّةُالْهُدىَ الاَْبْرارُ

امامان تواءند امامان خدايا بر ايمان و تسليم ما بيفزا

 

تلقين ميّت

مؤ لّف گويد كه غير از وقت احتضار از براى ميّت دو جا تلقين مستحبّ است يكى وقتى كه او را در قبر گذارند و بهتر آن است كه بدست راست دوش راست او را و بدست چپ دوش چپ او را بگيرند و او را حركت دهند و تلقين كنند و ديگر وقتى كه او را دفن كردند سنّت است كه ولىّ ميّت يعنى اقرب خويشان او بعد از آنكه مردم از سر قبر او برگردند نزد سَر ميّت بنشيند و به صداى بلند او را تلقين كند و خوب است كه دو كف دست را روى قبر گذارد و دهان را نزديك قبر برد و اگر ديگرى را نائب كند نيز خوب است و در اخبار وارد شده است كه چون اين تلقين را بكنند منكر به نكير مى گويد بيا برويم تلقين حجّتش كردند احتياج به پرسيدن نيست پس برمى گردند و سؤ ال نمى كنند علاّمه مجلسى عليه الرّحمه فرموده و تلقين كننده به اين نحو بگويد جامع تر است :

اِسْمَعْ اِفْهَمْ يا فُلانَ بْنَ فُلانٍ

بشنو و بفهم اى فلان پسر فلان


و نام او و پدرش را بگويد

هَلْ اَنْتَ عَلَى الْعَهْدِ الَّذى

آيا تو بر آن پيمانى كه

فارَقْتَنا عَلَيْهِ مِنْ شَهادَةِ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً

از ما جدا شدى هستى كه عبارت بود از گواهى دادن به اينكه نيست معبودى جز خداى يگانه اى كه شريك ندارد و اينكه محمّد

صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رسُولُهُ وَ سَيِّدُ النَبِّييّنَ وَ خاتَمُ الْمُرْسَلينَ وَ اَنَّ

صلى الله عليه وآله بنده و رسول او و آقاى پيمبران و خاتم رسولان است و اينكه

عَلِيّاً اَميرُ الْمُؤْمِنينَ وَ سَيّدُ الْوَصِيّينَ وَ اِمامٌ افْتَرَضَ اللَّهُ طاعَتَهُ عَلَى

علىّ اميرمؤ منان و آقاى اوصياء است و آن امامى است كه خداوند پيرويش را به

الْعالَمينَ وَ اَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ وَ عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي وَ

جهانيان واجب فرموده و حسن و حسين و على بن الحسين و محمّد بن على و

جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِىَّ بْنَ مُوسى وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي وَ عَلِىَّ

جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمّد بن على و على

بْنَ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِىٍّ وَالقآئِمَ الْحُجَّةَ الْمَهْدِىَّ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ اَئِمَّةُ

بن محمّد و حسن بن على و حضرت قائم حجت مهدى درودهاى خدا بر همگيشان باد كه پيشوايان

الْمُؤْمِنينَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ اَجْمَعينَ وَ اَئِمَّتُكَ اَئِمَّةُ هُدَىً اَبْرارٌ يا فُلانَ

مؤ منان و حجّتهاى خدا بر همه آفريدگانند و امامان تواءند امامان هدايت و نيكوكار

بْنَ فُلانٍ اِذا اَتاكَ الْمَلَكانِ الْمُقَرَّبانِ رَسُولَيْنِ مِنْ عِنْدِاللَّهِ تَبارَكَ وَ تعالى وَ

اى فلانى هنگامى كه آن دو فرشته مقرب كه فرستادگان خداى تبارك و تعالى هستند به نزدت آمدند و

سَئَلاكَ عَنْ رَبِّكَ وَ عَنْ نَبِيِّكَ وَ عَنْ دينِكَ وَ عَنْ كِتابِكَ وَ عَنْ قِبْلَتِكَ وَ عَنْ

از تو از پروردگارت و از پيامبرت و از دينت و از كتابت و از قبله ات و از امامان تو

اَئِمَّتِكَ فَلا تَخَفْ وَ قُلْ فى جَوابِهِما اَللَّهُ جَلَّ جَلالُهُ رَبّى وَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ

پرسيدند نترس و در پاسخشان بگو خدا جلّ جلاله پروردگار من است و محمّد صلى الله

عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَبِيّى وَالاِْسْلامُ دينى وَ الْقُرْآنُ كِتابى وَالْكَعْبَهُ قِبْلَتى وَ

عليه و آله پيامبرم مى باشد و اسلام دين من است و قرآن كتاب من و كعبه قبله ام و

اَميرُالْمُؤْمِنينَ عَلِىُّ بْنُ اَبيطالِبٍ اِمامى وَالْحَسَنُ بْنُ عَلِي الْمُجْتَبى اِمامى وَ

اميرمؤ منان علىّ بن ابيطالب امام من است و حسن بن على مجتبى امام من است و

الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِي الشَّهيدُ بِكَرْبَلاءَ اِمامى وَ عَلِىُّ زَيْنُ الْعابِدينَ اِمامى وَ

حسين بن على كه در كربلا شهيد شد امام من است و على زين العابدين امام من است و

مُحَمَّدٌ باقِرُ عِلْمِ النَّبِيّينَ اِمامى وَ جَعْفَرٌ الصّادِقُ اِمامى وَ مُوسَى الْكاظِمُ

محمّد شكافنده علم پيمبران امام من است و حضرت جعفر صادق امام من است و موسى كاظم

اِمامى وَ عَلىُّ الرِّضا اِمامى وَ مُحَمَّدٌ الْجَوادُ اِمامى وَ عَلِىُّ الْهادى اِمامى وَ

امام من است و على الرضا امام من است و محمّد جواد امام من است و على الهادى امام من است و

الْحَسَنُ الْعَسْكَرىُّ اِمامى وَالْحُجَّةُ الْمُنْتَظَرُ اِمامى هؤُلاءِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ

حسن العسكرى امام من است و حضرت حجّت منتظر امام من است اينان كه درودهاى خدا بر

اَجْمَعينَ اَئِمَّتى وَ سادَتى وَقادَتى وَ شُفَعآئى بِهِمْ اَتَوَلّى وَ مِنْ

همگيشان باد امامان و آقايان و رهبران و شفيعان منند كه بديشان دوستى ورزم و از

اَعْدآئِهِمْ اَتَبَرَّءُ فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ ثُمَّ اعْلَمْ يا فُلانَ بْنَ فُلانٍ اَنَّ اللَّهَ تَبارَكَ وَ

دشمنانشان بيزارى جويم در دنيا و آخرت ، وانگه بدان اى فلان پسر فلان كه براستى خداى تبارك و

تَعالى نِعْمَ الرَّبُّ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَ آلِهِ نِعْمَ الرَّسُولُ وَ اَنَّ اَميرَ

تعالى خوب پروردگارى است و محمّد صلى الله عليه وآله نيكو رسولى است و امير

الْمُؤْمِنينَ عَلِىَّ بْنَ اَبى طالِبٍ وَ اَوْلادَهُ الاْئِمَّةَ الاَْحَدَ عَشَرَ نِعْمَ الاَْئِمَّةُ وَ اَنَّ ما

مؤ منان على بن ابيطالب و فرزندانش امامهاى يازده گانه نيكو امامانى هستند و براستى هرچه را

جآءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَقُّ وَ اَنَّ الْمَوْتَ حَقُّ وَ سُؤالَ مُنْكَرٍ وَ

محمّد صلى الله عليه وآله آورده است همگى حقّ است و مرگ حقّ است و سؤ ال نكير و

نَكيرٍ فِى الْقَبْرِ حَقُّ وَالْبَعْثَ حَقُّ وَالنُّشُورَ حَقُّ وَ الصِّراطَ حَقُّ وَالْميزانَ حَقُّ

منكر در قبر حقّ است و برانگيخته شدن حقّ است و دوباره زنده شدن حقّ است و صراط حقّ است و ميزان حقّ است

وَ تَطائُرَ الْكُتُبِ حَقُّ وَالْجَنَّةَ حَقُّ وَ النّارَ حَقُّ وَ اَنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لارَيْبَ فيها وَ

و پراكنده شدن نامه هاى اعمال بر مردم حق است و بهشت حق است و دوزخ حق است و قيامت آمدنى است كه شكى در آن نيست و

اَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ

خدا برانگيزد هر كه در گور است


پس بگويد :

اَفَهِمْتَ يا فُلانُ

آيا فهميدى فلانى


در حديث است كه ميّت در جواب مى گويد بلى فهميدم پس بگويد:

ثَبَّتَكَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثّابِتِ هَداكَ اللَّهُ اِلى

خدايت پابرجا بدارد به گفته پايدار و هدايتت كند خدا

صِراطٍ مُسْتَقيمٍ عَرَّفَ اللَّهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اَوْلِيائِكَ فى مُسْتَقرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ

به راه راست ، آشنايى برقرار كند خدا ميان تو و دوستانش در جايگاه رحمتش


پس بگويد:

اَللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جَنْبَيْهِ وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَيْكَ وَلَقِّهِ مِنْكَ بُرْهاناً

خدايا دور كن زمين را از پهلوهايش و بالا ببر روح او را بسوى خود و تلقين كن به او از نزد خود برهانى ،

اَللّهُمَّ عَفْوَكَ عَفْوَكَ

خدايا گذشتت گذشتت ...

به كلمه شريفه عفو ختم كردم اين رساله را رجاء واثق كه عفو الهى شامل گردد حال اين روسياه و كسانى كه به اين رساله (عمل مى نمايند) و كان ذلك فى آخر يوم الجمعه التّاسع عشر من شهر محرّم الحرام سنة 1345 الف و ثلثمائة و خمس و اربعين فى جوار امامنا المسموم مولينا الغريب المظلوم ابى الحسن علىّ بن موسى الرّضا عليه و على آبائهُ السّلام من الحىّ القيّوم والحمدللّه اوّلاً و آخراً وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى مُحمّد و آلهِ كتبه بيمناه الوازرة عبّاس بن محمّد رضا القمىّ عفى عنهما.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page