مرحوم شيخ صدوق، طوسى، طبرسى وبرخى ديگر از بزرگان رضوان اللّه تعالى عليهم، به نقل از نسيم - خادم امام حسن عسكرى عليه السلام - حكايت كنند:
هنگامى كه حضرت صاحب الزّمان عليه السلام از رحم مادر به دنيا آمد، انگشت سبّابه خود را به سمت آسمان بلند نمود؛ ودر همين لحظه نگهان عطسه اى كرد وسپس اظهار داشت: (الحمد للّه ربّ العالمين، وصلّى اللّه على محمّد وآله).
بعد از آن با كمال فصاحت فرمود: ظالمان وستمگران گمان كرده اند كه حجّت وولىّ خداوند متعال زايل ونابود شونده است، چنانچه به ما اجازه سخن گفتن وبيان حقايق داده شود، همانا شكّ وشُبهه از بين خواهد رفت.
همچنين به نقل از نسيم خادم حكايت نمانند:
يك شب پس از آن كه حضرت مهدى موعود (عجّل اللّه تعالى فرجه الشرّيف) تولّد يافت، چند روزى بعد از آن به محضر مبارك آن حضرت شرفيات شدم، هنگامى كه نشستم عطسه كردم.
حضرت در حقّ من دعائى كرد وفرمود: (يَرْحَمُكَ اللّهُ).
من از محبّت ودعاى حضرت، بسيار خوشحال شدم.
سپس به من فرمود: اى نسيم! آيا مى خواهى تو را به نتيجه وفايده عطسه آشنا سازم؟
عرضه داشتم: بلى، فدايت گردم.
حضرت در همان موقعيّتى كه تازه به دنيا آمده بود، فرمود: (هُوَ أمانٌ مِنَ الْمَوْتِ ثَلاثَةُ أ يّامٍ) يعنى؛ عطسه انسان را از مرگ به مدّت سه روز در اءمان مى دارد.(10)
پاورقی:
(10) آدرس هر دو داستان: إكمال الدّين: ص 430، ح 5، غيبة شيخ طوسى: ص 232، ح 200، وص 244، ح 211، إعلام الورى طبرسى: ج 2، ص 217، الخرائج والجرائح:: ج 1، ص 465، ح 11، وج 2، ص 693، ح 7.