1 «الرَّحْمنُ»
2 «عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
3 «خَلَقَ الاْءِنْسانَ»
4 «عَلَّمَهُ الْبَيانَ»
ترجمه:[1]
تفسير:
[معناى رحمن و تفاوت آن با رحيم]
گفتند: آيؤ مستقله است و خبر مبتداى محذوف است كه اللّه هو «الرَّحْمنُ»[2]
و رحمن از اسامى مختصه به ذات مقدّس اوست، اطلاق بر غير نمىشود، به خلاف
رحيم كه بر غير هم اطلاق مىشود، زيرا رحمان دلالت بر سعؤ رحمت مىكند كه فرو
گرفته «كلّ شىء» را، چنانچه مىفرمايد: «وَ رَحْمَتِى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْءٍ»[3]، «رَبَّنا وَسِعْتَ
كُلَّ شَىْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً»[4] و ما در مجلد اول در سورؤ حمد در تفسير بسمله مفصلاً بيان
كردهايم[5]. قرآن نصوصى[6] دارد كه واجب الاتباع است و ظواهرى دارد كه حجّت
است بعد از فحص از مخصّصات و مقيّدات و قرائن مجاز و متشابهات كه مىفرمايد:
«وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ» الى قوله تعالى «وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ»[7]،
و بواطنى دارد هفت بطن الى هفتاد بطن[8] كه علم به جميع بواطن احدى ندارد جز
رسول خدا و ائمّؤ اطهار كه مفاد «عَلَّمَ الْقُرْآنَ» علم به جميع قرآن، نص، ظاهر،
محكم، متشابه، بواطن قرآن را شامل مىشود، لذا در اخبار تفسير به اميرالمؤنين عليهالسلام
كردند[9] و اين بيان مصداق است و نيز در اخبار داريم مىفرمايد:
«ما يَعْرِفُ القُرآنَ إلاّ مَنْ خُوطِبَ بِهِ»[10].
[«خُلِقَ الاْءِنْسانُ»] اگر مراد نوع انسان باشد مراد از «عَلَّمَهُ الْبَيانَ» بيانِ ما فى
الضمير است كه قوؤ ناطقه باشد كه گفتند: «خُلِقَ الاْءنْسانُ حيوانٌ ناطِقٌ» كه آنچه در دل
دارد مىتواند به زبان ظاهر كند و اگر مراد انسان كامل باشد كه شخص شخيص پيغمبر
اكرم صلىاللهعليهوآلهاست، زيرا كفار و مشركين و اهل ضلالت كه به كلى از انسانيت خارج شدند
«أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»[11]، «إِنْ هُمْ إِلاّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»[12] و اما مؤنين وَلَو
مقام انسانيت را دست آوردند، لكن به هر درجه كه باشند باز نقصان دارند. فقط انسان
كامل، معصومين هستند انبيا و ائمؤ اطهار و اوصياى انبيا و اكمل از كلّ وجود مقدّس
ختمى مرتبت است. پس مراد از «عَلَّمَهُ الْبَيانَ» علم ما كان و ما يكون است كه در
دعاى ندبه مىخوانى:
«وَ علّمتَهُ عِلْمَ ما كانَ وَما يَكُونُ إلى انقضاءِ خَلقِكَ»[13].
و از خود آن حضرت است فرمود:
«ما مِن شَيْءٍ يُقرّبَكُم إلى الْجَنّةِ وَ يُبَعِّدَكُم عَنِ النَّارِ إلاّ فَقَد أمَرتُكُم بِهِ وَ ما مِنْ شَيْءٍ
يُبَعِّدَكُمْ عَنِ الْجَنَّةِ ويُقَرِّبَكُم إلى النَّارِ إلاّ فَقَد نَهَيتُكُم عَنْهُ»[14].
[1] . خداى رحمان1 قرآن را ياد داد2 انسان را آفريد3 به او بيان آموخت4.
[2] . تفسير التبيان: ج9، ص462 و مجمع البيان: ج9، ص299.
[3] . و رحمتم همه چيز را فرا گرفته است. سوره اعراف: آيؤ 156.
[4] . پروردگارا، رحمت و دانش تو بر هر چيز احاطه دارد. سوره غافرمؤن: آيؤ 7.
[5] . ر.ك: همين تفسير: ج1، ص195.
[6] . نصوصجمع نص: متون.
[7] . و پارهاى ديگر متشابهاتند [كه تأويل پذيرند]... و با آنكه تأويلش را جز خدا و ريشهداران در دانش كسى نمىداند. سوره آل عمران: آيؤ 7.
[8] . ر.ك: همين تفسير: ج1، ص100، ضمن گفتار سوم.
[9] . ر.ك: بصائر الدرجات: ص525؛ تفسير قمى: ج2، ص321؛ مختصر بصائر الدرجات: ص57
و تفسير البرهان: ج7، ص383، ح2 ـ 5.
[10] . كسى قرآن را نمى شناسد، مگر مخاطباصلى آن. كافى: ج8، ص312، ح485؛ وسائل الشيعة:
ج27، ص185، ح25؛ بحار الأنوار: ج46، ص350، ضمن ح2(با اندكى تفاوت) و مستدرك الوسائل: ج17، ص335.
[11] . آنان همانند چهارپايان، بلكه گمراهترند. سوره اعراف: آيؤ 179.
[12] . آنان جز مانند ستوران نيستند، بلكه گمراهترند. سوره فرقان: آيؤ 44.
[13] . و علم گذشته و آينده تا انقضاى خلقت را به او آموختى . المزار «مشهدى»: ص575؛ اقبال
الأعمال: ج1، ص506؛ بحار الأنوار: ج19، ص105 و هدية الزائرين وبهجه الناظرين: باب 13، دعاى ندبه، ص641. در اين منابع به جاى « وَعَلّمتَهُ »، « وَأوْدَعْتَهُ ؛ به او به وديعت سپردى » آمده است.
[14] . هيچ چيزى نيست كه شما را به بهشت نزديك و از آتش جهنم دور كند، مگر اينكه شما را به آن
امر كرده ام و هيچ چيزى نيست كه شما را از بهشت دور و به آتش جهنم نزديك كند، مگر اينكه شما را از آن نهى كردهام. كافى: ج2، ص74، ح2؛ وسائل الشيعة: ج17، ص45، ح2 و بحار الأنوار: ج67، ص96، ح3.
آیات 1 تا 4
- بازدید: 592