خطبه غدير در يک نگاه

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

  همگان با غدير، خطبه غدير ومحتواى آن، کم وبيش آشنايى داريم. روز 18 ذى الحجه سال دهم هجرى است، وپيامبر (صلى الله عليه وآله) در بازگشت از آخرين سفر حج خود - موسوم به حجه الوداع - است، آن هنگام که همراهانش در منطقه جحفه از يک ديگر جدا مى شوند وبر سه راهى مدينه، عراق وشامات قرار گرفته اند، تا هر يک راه بلاد خويش پيش گيرند. حضرتش همه را بر کنار آبگيرى به نام خم گرد آورده وضمن خطابه اى طولانى - که بنا به برخى نقل هاى تاريخى، بالغ بر چهار ساعت به طول مى انجامد - مطالب مهم واساسى را به اطلاع آن جمع انبوه از مسلمانان مى رساند. در يک نگاه گذرا، خطبه با مقدمه سنگين توحيدى آغاز مى شود که مشحون از معارف مبدئى ومعادى است، وبيانگر جايگاه والاى اين اصل اعتقادى مى باشد. پيامبر (صلى الله عليه وآله) اين مقدمه را با اقرار به بندگى حق تعالى، بدين گونه به پايان مى برند که: اقر له على نفسى بالعبوديه واشهد له بالربوبيه(29) سپس پيامبر در راستاى انجام ماموريت الهى خويش به طرح آيه تبليغ پرداخته، ياد آور مى شوند که در طول راه، سه بار جبرئيل از سوى خداى متعال بر ايشان نازل شده وضمن بر شمردن برخى صفات وامتيازات ويژه على (عليه السلام)، پيام وحى الهى را به اطلاع حضرتش رسانيده است که: يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته(30) وبايد على (عليه السلام) را به عنوان جانشين، ولى وامام بعد از خود به مردم معرفى نمائى. آن گاه پيامبر (صلى الله عليه وآله) اظهار داشتند که من از جبرئيل خواستم که خداوند، مرا از اين امر معاف دارد، زيرا چه بسيارند منافقان وچه اندکند پاکان وپرهيزکاران، که به دنبال اين امر حسادت برانگيز، مشکلاتى به بار خواهد آمد. وچنين بود که خداى متعال مرا با پيام (والله يعصمک من الناس)(31) از پيامدها ومشکلات اين واقعه مطمئن ساخت. در ادامه خطبه، پيامبر پس از اين مطلب، به اعلام صريح وروشن ورسمى ولايت حضرت امير المؤمنين (عليه السلام) پرداخته، وموضوع تداوم اين امامت وولايت را در پاکان از ذريه او ياد آور مى شوند، وهمگان را از انحراف نسبت به آن حضرت بر حذر مى دارند. به دنبال آن، به ذکر يک سلسله از ويژگى ها وامتيازات حضرت على (عليه السلام) - آن هم به استناد آيات فراوان قرآن - مى پردازند که بخش اعظم خطابه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) را اين قسمت تشکيل مى دهد. آن گاه براى پيشگيرى از هر بهانه جوئى دست برده، بازوى امير المؤمنين (عليه السلام) را گرفته، بالا آورده، وبه همگان نشان مى دهند. وبا صراحتى دوباره کلام پيشين خود در اعلام ولايت وامامت على (عليه السلام) را تکرار مى نمايند. پس از آن با طرح موضوع ثقلين تصريح مى نمايند که اين دو يعنى قرآن وعلى (عليه السلام) واولاد پاک ومعصوم او عليهم السلام تا روز قيامت، با يک ديگر همراهند. سپس بحث را به لقب الهى آن حضرت کشيده واظهار مى دارند: انا قلت عن الله عز وجل انه ليس امير المؤمنين غير اخى هذا ولا تحل امره المؤمنين بعدى لاحد غيره(32) آن گاه پيامبر (صلى الله عليه وآله)، خدا را بر انجام اين ماموريت به شهادت گرفته، نزول آيه اکمال را ياد آور مى شوند. در اينجا حضرت، بار ديگر به طرح مجدد برترى هاى على (عليه السلام) وتحذير از مخالفت با آن حضرت پرداخته، وضمن بيان مطالبى مى فرمايند که: لا نزلت آيه مدح فى القرآن الا فيه، ولا شهد بالجنه فى هل اتى على الانسان الا له ولا انزلها فى سواه ولا مدح بها غيره(33) آن گاه سوره عصر را از آغاز تا انجام تلاوت فرموده، واظهار مى دارند که اين آيات درباره على (عليه السلام) نازل گرديده است وبه دنبال آن تمام سوره حمد را در همين راستا وبا همين عنايت قرائت مى فرمايند. پيامبر، پس از آن با طرح گسترده ويژگى ياران ائمه عليهم السلام، به استناد قرآن، پاره اى از مختصان دشمنان ايشان را نيز - با همان تکيه به آيات الهى - بيان فرموده، وآن گاه سخن از امام دوازدهم حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه) به ميان مى آورند. وضمن نام بردن با لقب مخصوص از آن حضرت، به ذکر بخشى از اوصاف وامتيازات ايشان مى پردازند. آن گاه از مردم مى خواهند که پس از پايان خطابه، تمامى آنها با حضرت امير المؤمنين (عليه السلام) بيعت نمايند، ودر عين حال به بيعت شکنان نيز هشدارى سخت مى دهند. در اينجا پيامبر (صلى الله عليه وآله) پيرامون برخى از احکام اسلام - از جمله حج، نماز وزکات - سخن مى گويند. وضمن بر شمردن برخى از فوائد هر يک از اين عبادات، بار ديگر به آگاهى على (عليه السلام) در تبيين حلال وحرام خدا - پس از خود - تصريح مى فرمايند. وپس از اشاره مجدد به حضرت مهدى - آن هم با لقب مخصوص - واينکه آن حضرت پايان بخش ائمه مى باشند، مجددا به موضوع نماز وزکات وامر به معروف ونهى از منکر پرداخته، وياد آور مى شوند که اين مهم يعنى دو فريضه اخير - به صورت تام وتمام - تنها وتنها در کنار امام معصوم، مفهوم واقعى خود را در مى يابد. موضوع ديگرى که تقريبا بر سر تا سر خطبه سايه انداخته، آن است که پيامبر مى کوشند تا موضوع امامت وولايت امير المؤمنين (عليه السلام) وائمه طاهرين عليهم السلام را امرى با ريشه قرآنى بيان فرمايند. لذا در اين بخش، با صراحت اين موضوع را مطرح مى نمايند ونهايتا از مردم مى خواهند که نسبت به مرگ، حساب، ميزان، حسابرسى در پيشگاه خدا وثواب وعقاب به شدت هشيار وبيدار باشند. سپس فرمودند: دست به دست زدن همگان با على (عليه السلام) به نشان بيعت - به علت کثرت فوق العاده جمعيت - ممکن نيست. آن گاه عبارات ويژه اى را شفاها القاء نموده واز مردم مى خواهند که بر اساس چنين تعهداتى با امير المؤمنين (عليه السلام) بيعت نمايند ومجددا آنان را از شکستن اين بيعت بر حذر مى دارند. در اواخر خطبه، حضرت مى فرمايند که فضايل على (عليه السلام) در پيشگاه خداوند ودر قرآن مجيد، بسيار فراتر از آن است که بتوان همه آنها را در يک مجلس وطى يک خطابه بيان داشت. پس آن گاه پيامبر (صلى الله عليه وآله) از مردم مى خواهند که آنچه را فرموده اند تصديق وتاييد نمايند، وبيانات مهم وشيوا وزيباى خويش را اين چنين به پايان مى برند که: معاشر الناس قولوا ما يرضى الله به عنکم من القول فان تکفروا انتم ومن فى الارض جميعا فلن يضر الله شيئا، اللهم اغفر للمؤمنين والمؤمنات واغضب على الکافرين والحمد لله رب العالمين.(34) آنچه گذشت، نگاهى تند وگذرا بر خطبه غدير بود، تا خواننده اجمالا در فضاى اين کلام الهى، حال وهواى آن جمع، ونکات اساسى مطرح شده در اين خطابه مهم قرار گيرد. در مقايسه با ديگر خطبه هاى به يادگار مانده از پيامبر (صلى الله عليه وآله) نظير خطبه يوم الدار، خطبه روز ورود به مدينه، اولين خطبه نماز جمعه در مدينه، خطبه پيش از آغاز جنگ احد، خطبه روز فتح مکه، خطبه در مسجد خيف، خطبه در سرزمين تبوک و... مى بينيم که خطبه غدير، به لحاظ کمى وکيفى از چه ويژگيهايى برخوردار است. همانطور که در پيشگفتار بدان اشاره رفت، بحث دقيق محتوايى پيرامون موضوع غدير وخطبه پيامبر (صلى الله عليه وآله) در آن روز، کارى مفصل وجداگانه مى طلبد که از موضوع وحوصله اين نوشته کوتاه خارج است. اما بايد به اين نکته دقت کرد که پيامبر در اين خطبه، دو سوره کوتاه ومهم قرآن (عصر وحمد) را همراه با بيش از 58 آيه از قرآن مجيد در جاى جاى سخن خود آورده، وهمان طور که ملاحظه شد به آن آيات در حقانيت وتبيين موقعيت الهى حضرت امير المؤمنين (عليه السلام) استناد جسته، واين خود امرى دقيق وقابل دقت وتوجه است. وتازه اين همه، علاوه بر مقطعاتى از آيات قرآنى است که حضرتش با کلام خويش به طرز زيبايى در آميخته اند. دقت در اين ويژگى، به خوبى مى تواند چهره واقعى کسانى را افشاء نمايد که در گذشته با عبارات کفانا کتاب الله ويا حسبنا کتاب الله(35) از زير بار پذيرش موضوع ولايت شانه خالى کردند، وامروز نيز در پناه جمله ظاهر فريب تفسير قرآن به قرآن - بدون مراجعه به اخبار اهل بيت پيامبر عليهم السلام - در اصل همان انديشه باطل را دنبال مى کنند. وهر دو گروه وگرايش، در واقع ولايت وامامت را هدف گرفته اند. با اندک دقت در خطبه غدير، مى توان به روشنى دريافت که گوئى پيامبر (صلى الله عليه وآله) پيشاپيش فرموده که حتى اگر بخواهيد تنها وتنها به کتاب خدا استدلال بجوئيد، چاره اى نداريد جز اينکه على (عليه السلام) را موضوع ومصداق دهها آيه اى بدانيد که من به الهام الهى، تمامى آنها را در راستاى اعلام ولايت وامامت او، از همين قرآن ودر مقابل چشم وگوش شما به کار گرفتم.

اما ديديم که آنان نشان دادند که در همين ادعا نيز صادق نيستند، بلکه ناراستى آنان، از اينجا به دست مى آيد که تکيه بر کتاب خدا را، بهانه اى براى بستن در خانه اى قرار دادند که پيامبر صلى الله عليه وآله، آن در را به مصداق وسد الابواب الا بابه(1) گشوده بود. از طرف ديگر، پيامبر (صلى الله عليه وآله) که در اين خطابه آيات قرآن را به دنبال هم قرار داد، ويکى را به کمک ديگرى تبيين فرمود. اين کار، نشان دهنده دو مطلب اساسى بود: اول اينکه تفسير قرآن به قرآن، تنها وتنها براى معلمين الهى قرآن رواست که زبان واقعى قرآن را دانسته ومى توانند اين حجت صامت الهى را به سخن آورند.(2) ثانيا نتيجه اين نوع تفسير - اگر بدرستى صورت گيرد - نيز چيزى جز رسيدن به اسلام امامت وتحکيم جايگاه امير مؤمنان وفرزندان معصومينش نمى باشد. به هر حال، آميختگى شگفت آور کلام خدا با سخن پيامبر (صلى الله عليه وآله) در خطبه غدير، جاى دقت وتامل دارد، آن هم امعان نظرى بسيار فراتر از آنچه در اينجا بدان اشاره رفت. چنانچه پيش از اين نيز، به استناد بخشى از خطبه بيان گرديد، از جمله محورهاى طرح شده توسط پيامبر (صلى الله عليه وآله) در اين خطبه، همان موضوعى است که در حديث ثقلين نيز با صراحت مطرح گرديده است آنجا که مى فرمايند: معاشر الناس ان عليا والطيبين من ولدى هم الثقل الاصغر والقرآن هو الثقل الاکبر، فکل واحد منبئ عن صاحبه وموافق له لن يفترقا حتى يردا على الحوض(3) نکات اصلى اين کلام را مى توان به شرح زير خلاصه نمود: الف - على (عليه السلام) واولاد معصومين پيامبر صلى الله عليه وآله، جملگى ثقل اصغر مى باشند. ب - قرآن ثقل اکبر است. ج - هر يک از اين دو، همواره از ديگرى خبر مى دهند. د - اين دو مويد وموافق يک ديگر مى باشند ه - اين دو هرگز از هم جدا نمى شوند. و- اين دو تا پايان جهان باقى وپا برجايند، وسرانجام در جهان ديگر به پيامبر (صلى الله عليه وآله) ملحق مى شوند.
اينک در راستاى موضوع اين نوشته، سوالى مطرح مى گردد که: از سويى اين دو ثقل از يک ديگر جدا نمى شوند وتا پايان جهان با يک ديگر هستند. واز سوى ديگر، قرآن - ثقل اکبر - امروز موجود ودر دست مى باشد. پس هم اکنون بازمانده از فرزندان معصوم پيامبر (صلى الله عليه وآله) - که بنا به فرمايش حضرتش، تالى قرآن وثقل ديگر وهمپاى آن مى باشد - کيست؟ اگر گفته شود: کسى نيست، قهرا کلام وتصريح پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله) نقض شده که امرى نارواست. اگر اين فرد در ديگرانى غير از همان رشته معرفى شده از سوى حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) جستجو شود، اين هم گام نهادن در راهى ناصواب است. در اين صورت ساده ترين راه آن است که در همان خطبه بنگريم وپاسخ صحيح سوال را از خود پيامبر (صلى الله عليه وآله) جويا شويم. آن حضرت در سه موضع از خطابه غدير، به اين پرسش پاسخ روشن وگويا داده اند. واين تازه، علاوه بر ساير مواردى است که با واژه ائمه به سلسله جانشينان خود اشاره فرموده اند که به طور طبيعى، پرسش مذکور در اين بخش ها هم، به نوعى پاسخ داده شده است. در صفحات آينده اين نوشته، به طرح وبحث اين پاسخگويى مى پردازيم.

 

پاورقی:
(29) خطبه غدير: من به بندگى خويش در پيشگاه خداى تعالى اقرار نموده بر ربوبيت حضرتش گواهى مى دهم.
(30) قرآن مجيد، سوره مائده، آيه 67: اى پيامبر، آن چه از سوى خدايت بر تو فرو فرستاده شده به مردم ابلاغ کن واگر چنين نکنى، گويى که اساسا رسالت او را - به مردم - نرسانده اى.
(31) خدا ترا از - شر - مردم محافظت خواهد نمود. (سوره مائده، آيه 67).
(32) خطبه غدير: من از جانب خداى بزرگ گفتم که جز برادم - على (عليه السلام) - کسى امير المؤمنين نيست، وزمامدارى وولايت بر مردم مؤمن پس از من، جز براى او براى هيچ کس ديگر روا نيست.
(33) خطبه غدير: هيچ آيه ستايشى در قرآن مجيد فرستاده نشده مگر آن که او را مورد نظر داشته. ودر سوره هل اتى، جز براى او، براى ديگرى بهشت برين خداوند مورد شهادت واقع نشده است. اين سوره براى ديگرى جز او وبه مدح کسى غير او نازل نگرديده است.
(34) خطبه غدير: اى مردم! سخنى بر زبان رانيد که خدا از شما بدان سخن رضايت داده وبر آن راضى است. وآگاه باشيد که اگر شما وتمام مردم زمين، راه کفر - حق پوشى - پيشه کنيد، هرگز زيانى به خداى متعال وارد نخواهد شد. خدايا مردان وزنان با ايمان را بيامرز، وبر کافران غضب نماى. وسپاس وستايش، خداى عالميان را سزاست.
(35) اين هر دو جمله مدعاى نادرست مخالفان شيعه را در کفايت قرآن - به تنهايى براى ما نشان مى دهد.

(1) دعاى ندبه: پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) تمامى درها به مسجد خود را جز در خانه على (عليه السلام) بربست.
(2) حضرت امير (عليه السلام) مى فرمايند: ذلک القرآن فاستنطقوه ولن ينطق (اين قرآن است، خود سخن نمى گويد، آن را به سخن آوريد. (نهج البلاغه خطبه. 157 کنايه از اينکه به سخن در آوردن قرآن، کار همه کس نيست وانسانهاى والا وکار آزموده اى را مى طلبد که با بهره داشتن از علم الهى، توان گويا کردن اين کلام الهى را داشته باشند که اينان جز معصومين نيستند وتنها اينان دانايان علوم اين کتاب مى باشند.
(3) خطبه غدير: هان اى مردم! على (عليه السلام) وپاکان از فرزندان من، ثقل اصغر وقرآن مجيد ثقل اکبر مى باشند. اين دو هر يک از ديگرى خبر مى دهد وبا آن مطابق است. از يک ديگر جدايى نخواهند داشت تا توامان در کنار حوض کوثر - در بهشت - به من باز گردند.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page