ملاقات با امام زمان (63)

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

 اگر کسى مدّعى شود که من ارتباط با حضرت بقيّة اللّه روحى فداه به طور دائم دارم وهر وقت بخواهم مى توانم با آن حضرت حرف بزنم وجواب براى مردم بگيرم، دروغگو است وادّعاء بابيّت کرده است.
زيرا در توقيع مقدّس حضرت بقيّة اللّه روحى فداه به آخرين نايب خاصّشان جناب على بن محمّد سمرى آمده است که فرموده اند:
الا فمن ادّعى المشاهدة قبل خروج السّفيانى والصّيحة فهو کذّاب مفتر ولا حول ولا قوّة الاّ باللّه العلى العظيم.
يعنى:
کسى که ادّعاء مشاهده يعنى (رابطه دائمى مثل نوّاب خاصّه) با حضرت بقيّة اللّه روحى فداه را قبل از خروج سفيانى وصيحه آسمانى بکند دروغگو وافتراء زننده است وحول وقوه اى نيست مگر از خداى تعالى.
بنابراين هيچکس نمى تواند (چه در غيبت کبرى ويا ظهور صغرى) ادّعاء اين نحوه رابطه را با آن حضرت بکند وخود را اين گونه با او مرتبط معرّفى نمايد، ولى ممکن است حضرت ولى عصر (عليه السّلام) به کسى پيغامى بدهند که به ديگرى بگويد، باز نه به عنوان مرتّب ودائمى که مردم به او مراجعه کنند واو بگويد بسيار خوب چند روز ديگر مراجعه کنيد وجوابتان را بگيريد.
زيرا باز اين همان نيابت خاصّه مى شود که نفى شده است.
اين مقدّمه را در اينجا من براى آن نوشتم که جمعى ناخودآگاه اين ادّعاء را مى کنند، حالا معلوم نيست آيا دروغ مى گويند يا (با حمل بر صحّت) در عالم خيال اين ارتباط را برقرار مى کنند ومنظورشان ارتباط روحى است به هر حال هر چه باشد اين ادّعاء تا زمان ظهور آن حضرت باطل وبايد تکذيب شود.
زيرا حضرت ولى عصر (عليه السّلام) اين نحوه ارتباط را تا صيحه آسمانى وخروج سفيانى محدودش کرده وآنها هم مقارن با ظهور آن حضرت است.
ولذا هر کجا که ما مى گوئيم بايد افراد مسلمانى با امام زمان (عليه السّلام) ارتباط داشته باشند اوّلا منظور ارتباط روحى است وثانيا اگر کسى جدّا بمانند اوتاد وابدال وسيصد وسيزده نفر اصحاب خاص وديگران ارتباط دائمى با آن حضرت داشته باشد به کسى نمى گويد وخود آن حضرت در اوّلين دفعه برقرارى اين ارتباط او را از اعلان اين نحوه ارتباط در بين مردم نهى مى فرمايند.
مرحوم آية اللّه آقاى حاج سيّد حسين حائرى که در مشهد ساکن بودند وبه قول مرحوم آية اللّه حاج شيخ على اکبر نهاوندى در کتاب عبقرى الحسان او افتخار علماء عاملين بوده است نقل مى کرده که:
من در سال 1345 هجرى قمرى در کرمانشاه (باختران) ساکن بودم ومنزلى داشتم که اکثر زوّار سيّد الشّهداء (عليه السّلام) در وقت رفتن وبرگشتن به کربلا وارد آن مى شدند وهر چند روز که مى خواستند در آنجا مى ماندند.
منجمله در اوائل محرّمى سيّد غريبى که او را قبلا نمى شناختم در منزل ما وارد شد وچند روزى در آنجا ماند وما هم طبق معمول پذيرائى مى کرديم.
در اين بين يکى از اهالى شهر نجف که به ايران آمده بود به ديدن من آمد وقتى چشمش به آن سيّد افتاد به من با اشاره گفت:
که اين سيّد را مى شناسى؟ گفتم:
نه چون سابقه اى با ايشان ندارم.
گفت:
او يکى از کسانى است که سالها به تزکيه نفس ورياضت مشغول بوده وبه ظاهر در کوچه مسجد هندى دکان عطارى داشته وغالبا در دکان نبوده وهر چند وقت يکبار مفقود مى شود ووقتى کسانش از او تجسّس مى کنند مى بينند که او در مسجد کوفه در يکى از اطاقها مشغول رياضت است.
(بعدها معلوم شد که اسم اين شخص سيّد محمّد واهل رشت است).
من وقتى از حال او اطّلاع پيدا کردم به او بيشتر محبّت نمودم وگفتم:
بعضى شما را از اولياء خدا مى دانند.
اوّل آن را انکار کرد ولى پس از اصرار به من گفت:
بله من دوازده سال در مسجد کوفه وغيره مشغول رياضت بودم واين طور به من گفته بودند که شرايط تکميل رياضت دوازده سال است ودر کمتر از آن کسى به مقام کمالى نمى رسد.
من از او خواستم که چيزى به من بگويد.
گفت:
احضار جنّ مى دانم ولى چون آنها گاهى راست مى گويند وگاهى دروغ مى گويند به آنها اعتمادى نيست.
ونيز احضار ملائکه هم صلاح نيست چون آنها مشغول عبادتند واز عبادتشان باز مى مانند.
ولى براى شما روح علماء بزرگ را احضار مى کنم که از آنها هر چه سؤال کنيم جواب مى دهند.
ضمنا من در چند سال اخير که دولت به جوانها وزنها به اصطلاح آزادى داده بود وبى بندوبارى وبى دينى، زياد گرديده بود (يعنى در دوران رضاشاه) وتوهين به مجالس سينه زنى وروضه خوانى مى گرديد، مقيّد بودم که به خاطر تقويت اساس روضه خوانى مجلس مفصّل عزادارى در منزل اقامه نمايم وآن مجلس از اوّل طلوع فجر تا يک ساعت بعد از ظهر ادامه داشت.
در آن مجلس شصت نفر روضه خوان مى آمدند که سى نفر آنها منبر مى رفتند وبقيّه به نوبت روزهاى ديگر منبر مى رفتند وبه تمام آنها پول داده مى شد.
پنج نفر مدّاح هم تعزيه مى خواندند وساعتى هم سينه زنى مى شد.
طبيعى است که يک چنين مجلسى بسيار پر زحمت وپر خرج ولى من نمى توانستم که آيا اين مجلس در عين حال مورد قبول حضرت بقيّة اللّه روحى فداه هست يا نه.
لذا از آقاى سيّد محمّد ميهمانمان خواستم که او از ارواح علماء سؤال کند که آيا اين مجلس مورد قبول اهل بيت عصمت وطهارت (عليهم السّلام) هست يا نه؟ او گفت:
بسيار خوب، من امشب از چهار نفر از علمائى که از دنيا رفته اند سؤال مى کنم تا ببينم که آيا اين مجلس مورد قبول آنها هست يا خير وآن چهار نفر عالم عبارتند از:
مرحوم آية اللّه ميرزا حبيب اللّه رشتى ومرحوم ميرزاى شيرازى ومرحوم سيّد اسماعيل صدر ومرحوم سيّد على داماد (يعنى آقاى حاج شيخ حسن ممقانى).
صبح که نزد او رفتم او گفت:
ديشب روح اين چهار نفر را احضار کردم واز آنها پرسيدم که آيا اين مجلس مورد قبول اهل بيت عصمت وطهارت (عليهم السّلام) هست يا خير؟ آنها به اتّفاق آراء گفتند:
بله اين مجلس مورد توجّه ومقبول اهل بيت عصمت (عليهم السّلام) مى باشد ودر روز نهم محرّم (تاسوعا) ويا دهم محرّم (عاشورا) حضرت بقيّة اللّه روحى فداه هم به اين مجلس تشريف مى آورند.
من خيلى خوشحال شدم وبه او گفتم:
چرا روزش را تعيين نفرموده اند.
گفت:
مانعى ندارد باز امشب از همانها سؤال مى کنم وروز وساعتش را هم تقاضا مى نمايم تا تعيين کنند.
ضمنا وضع من در آن مجلس خلاف مجالسى که اکثرا علماء تشکيل مى دهند بود، که يک قسمت جائى که خود مى نشستم با علماء باشد وبقيه مردم در قسمتهاى ديگر بنشينند.
بلکه من دم در منزل غالبا ايستاده بودم وبراى همه احترام قائل بودم لذا اين مجلس مورد توجّه عموم اهل شهر بود وجمعيّت زيادى در آن مجلس؟ حاضر مى شدند وبلکه راه عبور ومرور بسته مى شد وجمعى در کوچه هاى اطراف منتظر مى شدند تا جمعيّتى که در داخل منزل هستند بيرون بروند وبعد اينها در جاى آنها بنشينند.
بالاخره فرداى آن روز آقا سيّد محمّد گفت:
که ديشب از همان علماء مطلب شما را سؤال کردم آنها جواب دادند که حضرت ولى عصر (عليه السّلام) روز نهم (تاسوعا) در فلان ساعت وفلان دقيقه وقتى که شما کنار چاه که نزديک در منزل است نشسته ايد به مجلس تشريف مى آوردند در آن وقت يک مرتبه حال شما تغيير مى کند وتمام بدنتان تکان مى خورد.
در آن وقت نگاه کنيد در اين نقطه معيّن (اشاره به قسمتى از منزل کرد) مى بينيد که عدّه اى حدود دوازده نفر به هيئت خاص ولباس مخصوص؟ نشسته اند.
يکى از آنها حضرت بقيّة اللّه روحى له الفداء است.
يک ساعت آنجا هستند وبعد با مردم بيرون مى روند وشما با همه توجّهى که خواهيد کرد متوجّه رفتن آنها نمى شويد.
شما مقيّد باشيد که در آن وقت با وضو باشيد وشما مى رويد که خدمتى بکنيد مثل چاى دادن واستکان برداشتن آنها براى شما قيام نمى کنند ومى گويند اينجا خانه خودمان هست شما برويد دم در خانه واز مردم پذيرائى بکنيد.
در مدّت يک ساعتى که حضرت ولى عصر (عليه السّلام) وهمراهانشان در مجلس تشريف دارند دو نفر روضه خوان منبر مى روند وآنها با آنکه مصيبت نمى خوانند مجلس بسيار با حال وپرشور مى شود.
ضجّه مردم به گريه وناله بلند مى شود که با روزهاى ديگر خيلى فرق دارد.
وآقاى اشرف الواعظين که هر روز منبرش يک ساعت طول مى کشد ومجلس دو بعد از ظهر ختم مى گردد، آن روز در اين ساعت برخلاف عادت مى آيد ومنبر مى رود واز حضرت بقيّة اللّه روحى فداه حرف مى زند.
به هر حال آقاى سيّد محمّد اين مطالب را روز پنجم محرّم بود که براى من گفت ومن تا روز تاسوعا ساعت شمارى مى کردم.
روز تاسوعا اتّفاقا جمعيّت عجيبى به مجلس آمده بود من در اثر کثرت جمعيّت در آن ساعت معيّن کنار چاه نشسته بودم که ناگاه بدنم به لرزه افتاد تکان عجيبى خوردم فورا به همان نقطه معيّن نگاه کردم ديد دوازده نفر حلقه وار دور يکديگر نشسته اند.
لباسشان متعارف بود همه کلاه نمدى کرمانشاهى بسر داشتند، همه آنها سبزه وقوى هيکل بودند، همه آنها در حدود سنّ چهل سالگى بودند، موهاى ابرو وريش وموى سرشان سياه بود، من فورا جمعيّت را شکافتم وبه خدمتشان رسيدم وبا فرياد صدا زدم براى آقايان چائى بياوريد.
آنها به روى من تبسّم کردند ولى احترامى که در آن مجلس حتّى حکومت وامراء وهمه مردم از من مى کردند آنها نسبت به من ننمودند وبه من گفتند:
اينجا خانه خودمان است براى ما همه چيز آورده اند شما برويد دم در خانه واز مردم پذيرائى کنيد.
من بدون اختيار برگشتم دم در خانه ونمى دانستم که آنها از کجا وارد شده اند ولى احتمال دادم که از در اطاق بين بيرونى واندرونى آمده باشند.
به هر حال در آن ساعت دو نفر از وعّاظ به منبر رفتند وبا آنکه رسم است روز تاسوعا بايد از حالات حضرت ابو الفضل (عليه السّلام) بخوانند، ناخودآگاه آنها خطاب به حضرت ولى عصر ارواحنا فداه مطالبى مى گفتند که مردم در فراق آن حضرت گريه مى کردند.
آنها به آن حضرت تسليت مى گفتند واز آن حضرت در فشارهاى دنيا استمداد مى کردند.
مجلس هم شور عجيبى داشت از نظر گريه وزارى هنگامه اى بود.
آقاى اشرف الواعظين که بايد بعد از ظهر بيايد ومجلس را ختم کند، طبق گفته آقاى سيّد محمّد در همان اوّل صبح آمد وبرخلاف عادت که بايد به اطاق روضه خوانها برود، کنار من دم در خانه نشست وگفت:
من امروز تعطيل کرده ام که رفع خستگى کنم. زيرا فردا که عاشورا است مجالس؟ زيادى دارم وبايد خود را براى فردا مهيّا کنم.
ولى اين مجلس را نتوانستم تعطيل کنم وبعد در همان ساعت منبر رفت ووقتى روى منبر نشست سکوت ممتدّى کرد مثل کسى که نمى داند چه بايد بگويد.
سپس با صداى بلند بدون مقدّمه معمولى که اهل منبر به آن مقيّدند گفت:
اى گمشده بيابانها روى سخن ما با تو است.
مردم به قدرى از اين کلمه بى تابانه به سر وصورت مى زدند واشک مى ريختند که اکثر آنها بى حال شدند من مرتّب چشمم به آن دوازده نفر بود ولى ناگهان ديدم آنها نيستند واز مجلس خارج شده اند.
در اينجا آية اللّه آقاى حاج سيّد حسين حائرى کراماتى از آقاى سيّد محمّد رشتى نقل کرده اند که:
ما به خاطر اختصار واينکه آنها از موضوع بحث کتاب ما خارج است از نقلش خوددارى مى کنيم.
ضمنا از اين قضيّه استفاده مى شود که در مجالسى که منبرى ويا اهل مجلس بى اختيار متوجّه حضرت بقيّة اللّه روحى فداه مى شوند احتمال قوى دارد که آن حضرت در آن مجلس تشريف داشته باشند.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page