43 «إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ»
44 «طَعامُ الْأَثِيمِ»
45 «كَالْمُهْلِ يَغْلِى فِى الْبُطُونِ»
46 «كَغَلْىِ الْحَمِيمِ»
ترجمه:
43. به درستى كه درخت زقوم. 44. طعام گنه كار است. 45. مثل مس آب كرده
مىجوشد در شكمها. 46. مثل جوشش آب جوش.
تفسير:
«إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ» خداوند توصيف مىفرمايد شجرؤ زقوم را: «إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ
فِى أَصْلِ الْجَحِيمِ * طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤسُ الشَّياطِينِ * فَإِنَّهُمْ لاَكِلُونَ مِنْها فَمالِؤنَ مِنْهَا الْبُطُونَ»[1]
شرحش در محلش گذشت[2].
اشكال:
آتش جهنم كه آن قدر سوزنده است، چرا اين درخت را نمىسوزاند؟
جواب
آتش جهنم وَلَو سوزنده است، لكن مأمور به امر الهى است بسيار چيزهايى در
جهنم هستند و نمىسوزند؛ مثل، اَغلال و سَلاسل و حَيّات و عقارب[3] و ملائكه
عذاب، بلكه اهل عذاب كه مىسوزند به تفاوت دركات آنها، و كفريات و ظلمها و
معاصى مىسوزند يكى را يك درجه مىسوزاند يكى را هزار درجه حتى گفتهاند: مثل
انوشيروان و حاتم براى كفرشان در جهنم مىروند و براى عدالت و سخاوت كه داشتند
نمىسوزند[4].
[خوراك دوزخيان]
و ريشؤ اين درخت در قعر جهنم است ولى شاخ و برگ و ميوؤ او در تمام طبقات
جهنم است و بسيار كَريهالمنظر است و متعفن و تلخ، لكن از شدت جوع و گرسنگى كه
گفتند: اشد از سوزش آتش است. اهل جهنم مىگيرند با اينكه [= خار] شوك و تيغ
بسيار دارد و به سختى فرو مىدهند[5]، و ديگر از طعام اهل جهنم غِسلين است كه
مىفرمايد: «وَ لا طَعامٌ إِلاّ مِنْ غِسْلِينٍ»[6]. و گفتهاند: «غُساله» مدفوعات اهل جهنم و
چرك و خون خارج از بدنهاى آنهاست[7].
«طَعامُ الْأَثِيمِ» «اِثم» معصيت و نافرمانى است، و اثيم گنه كار است و مراد در
اينجا كافر و مشرك و ضالّ است كه غير مؤن باشد، هر كه هست.
«كَالْمُهْلِ» «مُهل» فلز گداخته است. مثل، مس و طلا و نقره و قلع و آهن و ساير
فلزات. «يَغْلِى فِى الْبُطُونِ» از آن حرارتى كه در داخل اهل جهنم هست، آب
مىشود و به جوش مىآيد «كَغَلْىِ الْحَمِيمِ» «حميم» آب جوشيده است در حالى كه
مىجوشد و مكرر گفتهايم همين نحو كه نِعَم بهشتى طرف نسبت با نِعَمِ دنيوى نيست،
همين نحو عذاب جهنم هم طرف نسبت با اين عذابهاى دنيوى نيست و اين تشبيهات
براى تقريب به ذهن است.
[1] . سوره صافات: آيات 64 - 66. ترجمه آن در همين تفسير: ج18، ص260 .
[2] . ر.ك: همين تفسير: ج18، ذيل تفسير آيات 64 تا 66 سوره صافات.
[3] . اَغلال: طوقه اى آهنى. سلاسل: زنجيرهاى آهن. حَيّات: مارها. عقارب: عقربها.
[4] . ر.ك: فقه الرضا: ص362؛ الاختصاص: ص253؛ الفضائل«شاذان بن جبرئيل»: ص71 و
بحارالأنوار: ج68، ص354، ضمن ح16.
[5] . ر.ك: تفسير سمعانى: ج5، ص353.
[6] . و خوراكى جز چركابه ندارد. سوره حاقة: آيؤ 36.
[7] . تفسير مقاتل بن سليمان: ج3، ص395؛ تفسير ثعلبى: ج10، ص32 و تفسير التبيان: ج10، ص106.
آیات 43 تا 46
- بازدید: 635