اعتراض حضرت امیرالمومنین علیه السّلام به عثمان

(زمان خواندن: 13 - 26 دقیقه)

 

 

الف: حیف و میل بیت المال‏
یکی از مهم‏ترین ایرادات امام (ع) بر عثمان حیف و میل بیت المال بود. در روزهای آغازین حکومت بر فراز منبر چنین می فرماید: الی ان قام ثالث القوم نافجاً حضنیه بین نثیله و معتلفه و قام معه بنو ابیه یخضمون مال الله خضم الابل نبتة الربیع الی ان انتکث علیه فتله و اجهز علیه عمله و کبت به بطنته: سومی (عثمان) بپا خاست حال آنکه متکبرانه بین سرگین و چراگاهش در رفت و آمد بود و طی عمر می‏کرد. خویشاوندان وی نیز قد علم کردند و مال خدا را با تمام دهان بلعیدند همانطور که شتر علف بهاری را می‏خورد تا آنگاه که رشته (حکومتش) از هم گسست و کارهای ناهنجارش مرگش را رساند و شکم پرستی، وی را از پا در آورد. گر چه این کلام در زمان حکومت امام (ع) از ایشان صادر شده است ولی نمایانگر مخالفت امام (ع) با تصرفات بیجای عثمان و اطرافیانش در دوران زمامداری خلیفه سوم می‏باشد. با توجه به تاریخ و بررسی تصرفهای عثمان در بیت المال و با در نظر گرفتن اموال شخص خلیفه و اطرافیان وی می‏توان به صحت کلام امام (ع) پی برد. عثمان خود را در مصرف بیت المال مطلق العنان می‏دانست و به میل خود به اطرافیان و خویشانش از اموال عمومی می‏بخشید و این کار سبب اعتراض مردم علیه وی گردید.

اموال عثمان
وی دندانهائی از طلا تهیه کرده بود و لباسهایی شاهانه و فاخر می‏پوشید که قیمت برخی از آنها به 800 دینار می‏رسد(326) و از ظرف مخصوصی که گوهرها و زیورهای گرانبهای بیت المال در آن وجود داشت مقداری را برای آراستن خانواده‏اش برداشت و چون مردم بر وی اعتراض نمودند چنین گفت: هذا مال الله اعطیته من شئت و امنعه من شئت فارغم الله انف من رغم لنا خذن حاجاتنا من هذا الفی‏ء و ان رغمت انوف اقوام: این مال خداست،(327) به هر کس که بخواهم می‏دهم و به هر کس که نخواهم نمی‏دهم، خداوند مخالف این مطلب را نابود نماید. ما نیازهای خود را از غنائم تأمین می‏کنیم هر چند گروهی آن را ناخوش دارند. در اینجا علی (ع) فریاد می‏زند: در این صورت با تو مخالفت می‏کنند و نمی‏گذارند به خواسته‏هایت برسی.(328) عثمان ظرفی از طلا و نقره‏ای که ابوموسی اشعری به عنوان مالیات نزد وی آورد بین زنان و دخترانش تقسیم کرد و اکثر اموال بیت المال را در آباد کردن املاک و خانه‏های خود به مصرف رساند.(329) اموال وی نزد خزانه‏دارش 000/500/30 درهم و 000/150 دینار بود و هزار شتر در ربذه داشت و قیمت صدقات وی در برادیس و خیبر و وادی القری به 000/200 دینار می‏رسید.(330)
عبدالرحمن بن عوف هنگامی که قصر عثمان را با سفره‏های رنگارنگ دید، به وی گفت: ما قبلاً سخنانی که مردم درباره تو می‏گفتند، باور نمی‏کردیم، امروز فهمیدم که راست است. من به خاطر بیعتی که با تو کردم به خدا پناه می‏برم.(331)

هدیه عثمان به اطرافیان‏
عثمان به اطرافیان خود (مخصوصاً بنی امیه) اموال زیادی از بیت‏المال بخشید و آنان گنجهای فراوانی به برکت بخششهای خلیفه اندوختند. کسانی که با دست خالی و با اموال کمی از مکه به مدینه آمدند از ثروتمندان معروف شدند که برخی از آنها هنگام مرگ چنان از شمشهای طلا برخوردار بودند که ورثه آنها هنگام تقسیم، شمشها را با تبر شکستند. مطالب ذیل گواه سخن ماست:

1- هدیه به مروان
عثمان دختر خود را به مروان ابن حکم داد و یک پنجم غنائم آفریقا را به وی بخشید. غنائم آفریقا 000/520/2 دینار بود.(332) مردم به وی در این زمینه اعتراض کردند، از جمله عبدالرحمن بن حنبل جمحی ضمن اشعاری این عمل عثمان را نکوهیده و بر خلاف روش خلفای قبلی دانست.(333) طبری در تاریخ خود غنائم افریقا را 300 قنطار طلا می‏داند(334) که هر قنطار، شامل پوست گاوی پر از طلا می‏باشد. فدک را نیز به مروان بخشید(335) حال آنکه فاطمه (علیها السلام) از آن محروم گردیده بود. و قطعه زمینی به نام مهزور که ملک پیامبر (ص) بود به مروان بخشید. این عمل سبب اعتراض مردم گردید.(336)

2- هدیه به حکم ابن ابی العاص (عموی عثمان)
عثمان صدقات قبیله قضاعه را به حَکَم بخشید.(337) این بخشش بیجا سبب شد، ابن عباس به وی اعتراض نماید که چرا صداقات قضاعه را (که سیصد هزار درهم بود) به حکم بخشیده است.(338) هنگام باز گرداندن وی از تبعیدگاه، لباسی فاخر بر اندامش پوشانید و دویست هزار درهم نیز به او هدیه داد. این در حالی بود که حکم توسط پیامبر (ص) به خارج مدینه تبعید شده بود و در عصر ابابکر و عمر نیز در تبعید به سر می‏برد.(339) عثمان شب هنگام بر عامل مالیات بازار مدینه وارد شد و به او دستور داد که اموال موجود را به حکم بپردازد؛ ولی با سر سختی وی مواجه گردید. عثمان گفت: تو خزانه‏دار مائی.(340) وی جواب داد: من خزانه دار مسلمین می‏باشم؛ از این رو کلید بیت المال را در روز جمعه، در حین ایراد خطبه نماز به سوی عثمان پرتاب کرد و در حالی که شعار: من خزانه‏دار مسلمین هستم نه نه خازن عثمان و خانواده او بر لب داشت. عثمان از آن پس کلید را به زید ابن ثابت سپرد.(341) علاوه بر این، مراتع منطقه شرف را برای چرای شتران حکم اختصاص داد.(342)

3- هدیه به حارث ابن حکم
عثمان دختر دیگر خود را به حارث داد و به او صد هزار درهم از بیت المال بخشید.(343) یکبار که شتران زکات را به مدینه آوردند همه را به حارث هدیه کرد و موضعی در بازار مدینه که پیامبر (ص) آن را برای مسلمین وقف کرده بودند به وی داد. بخشش خلیفه به خانواده حکم بجایی رسید که چهار پنجم غنائم آفریقا را به آنها بخشید(344) و این علاوه بر هدیه یک پنجم آن به مروان بود. در اینجا مناسب است با شخصیت حکم و فرزندانش که مورد الطاف عثمان قرار گرفتند آشنا شویم. حکم از منافقینی بود که همواره پیامبر (ص) را مسخره می‏نمود و با چشم و ابرو و دست و زبان رسول خدا را به استهزاء می‏گرفت. یکبار پیامبر (ص) متوجه گردید و او را نفرین نمود. وی بلافاصله گرفتار ارتعاش بدن گردید.(345) او حتی هنگام نماز از این عمل دست برنمی‏داشت تا اینکه پیامبر (ص) وی و فرزندانش (مروان، حارث و...) را به طائف تبعید نمود و ابابکر و عمر نیز حاضر به قبول وساطت عثمان برای ارجاع آنها نشدند. پیامبر (ص) حکم و نسل او را لعنت کرد و او و فرزندش مروان را قورباغه‏های ملعون نامید(346) و از این رو، معاویه مروان را پسر قورباغه می‏نامید(347) و عایشه به مروان می‏گفت: رسول خدا (ص) پدرت را در حالی که تو در نسل او بودی لعنت کرد؛ پس تو نیز چکیده پلیدی از لعنت خدا و رسول هستی. حکم، همان کسی است که در شأن وی آیه: و لا تطع کل حلاف مهین نازل شده است.(348)

4- هدیه خلیفه به ابوسفیان
عثمان به ابوسفیان مبلغ 000/200 درهم بخشید.(349) حال آنکه می‏دانیم وی سرکرده لشکر کفر در طی جنگهایی علیه اسلام است و ایمان وی نیز ناشی از ترس بوده، در دل کافر بود و از اینرو زمانی که عثمان به حکومت رسید به بنی امیه می‏گفت: خلافت را مانند گوی به هم پاس دهید که بهشت و جهنمی وجود ندارد.(350) علی (ع) بعد از فوت پیامبر (ص) وی را دشمن قبلی و فعلی اسلام و مسلمین معرفی نمود.(351)

5- هدیه خلیفه به عبدالله ابن ابی سرح
وی که برادر رضاعی عثمان بود،(352) 125 غنایم آفریقا را از وی جائزه گرفت(353) و چون مقدار غنائم آفریقا 000/520/2 دینار بوده است(354) پس مبلغ اهدائی به وی حدود صدهزار دینار می‏باشد. ابن ابی الحدید نقل کرده عثمان تمام غنائم غرب آفریقا را به او داد و سهمی برای دیگران در آن قائل نشد.(355) وی شخصی است که قبل از فتح مکه مرتد شد و از مدینه به مکه فرار نمود و در جریان فتح مکه عثمان او را مخفی کرد و سپس نزد پیامبر (ص) آورد و برایش طلب عفو کرد. حضرت کمی سکوت نمود تا شاید یکی از اصحاب او را به قتل برساند و چون هیچکس اقدام ننمود وی را عفو نمود. بعد از رفتن عثمان پیامبر (ص) فرمود: سکوت کردم تا یکی از شما او را اعدام کند؛ ولی نکردید.(356) آیه 91 سوره انعام در مذمت وی نازل شد و قرآن او را ظالم معرفی کرد.

6- هدیه خلیفه به سعید ابن عاص اموی
عثمان صد هزار درهم به سعید ابن عاص اموی داد. مردم و از جمله علی (ع) در این زمینه به عثمان اعتراض کردند. عثمان با این بهانه که سعید از اقوام من است، سعی در توجیه کار خود داشت؛ ولی پاسخ شنید که دو خلیفه قبل خویشاوند داشتند؛ لکن چنین از بیت المال به آنها نمی‏دادند؛ لذا روش آن دو بهتر از روش تو است.(357)

7- هدیه خلیفه به ولید ابن عقبه
ولید ابن عقبه که حاکم کوفه بود صدهزار سکه به عنوان قرض از عبدالله ابن مسعود (کلید دار بیت المال) گرفت و در موقع سر رسید نپرداخت و چون عبدالله آن را طلبید، خلیفه ولید را بخشید و به عبدالله دستور داد که به او کاری نداشته باشد و این عمل باعث استعفای ابن مسعود از بیت المال کوفه و تیرگی روابط وی با عثمان گردید. ولید همان کسی است که در مسجد کوفه بر اثر شرابخواری قی نمود و امام علی (ع) وی را حد زد چنانچه به تفصیل خواهد آمد.

8- هدیه خلیفه به عباس بن ربیعه
عباس بن ربیعه که شریک عثمان در عصر جاهلی بود از وی طلب کمک نمود. خلیفه به ابن عامر حاکم بصره دستور داد به عباس بن ربیعه صد هزار بپردازد. نماینده خلیفه علاوه بر آن، خانه‏ای نیز به او بخشید.(358)
گروه دیگری نیز از هرج و مرج موجود در امور مالی بیت المال سوء استفاده کرده و به زراندوزی پرداختند و املاک فراوان و کاخ‏های مجلل و حیوانات زیادی جمع نمودند که برای نمونه به برخی از آنها اشاره می‏کنیم.

اموال طلحه
در آمد طلحه از عراق روزانه هزار دینار بود و در منطقه سراة بیش از این در آمد داشت. بعضی، اموال وی را هنگام مرگ، 000/000/30 درهم برآورد کرده‏اند که شامل 000/200/2 درهم و 000/200 دینار پول نقد می‏شد و بقیه کالا بود.(359) عثمان در زمان خلافت 000/200 دینار به طلحه بخشید(360) و از این رو وی گله می‏کرد که چرا با وجود آنکه پوستهای گاو پر از طلا به او داده است، باز علیه عثمان شوریده است؟! معلوم می‏شود که خلیفه به بخششهای بیجای خود امکان زراندوزی برای طلحه و امثال او ایجاد می‏کرد.

اموال عبدالرحمن ابن عوف (شوهر خواهر عثمان)
ابن سعد اموال عبدالرحمن را هنگام مرگ، هزار شتر و سیزده هزار گوسفند و 100 اسب می‏داند و در جرف منطقه کشاورزی بزرگی است که برای آبیاری آن از 20 شتر آبکش استفاده می‏شد و آنقدر شمشهای طلا بجای گذاشت که برای تقسیم بین بازماندگان، آنها را با تبر شکستند. چهار همسر داشت، به هر یک 000/80 دینار رسید.(361) پس پولهای نقد وی به 000/560/2 بالغ می‏شود؛ زیرا سهم زن 18 است و مجموع چهار زن، 18 مال شوهر را می‏برند. یعنی 132 مال او 000/80 دینار بوده است. البته اموال دیگری غیر از پول نقد هم داشته است. یعقوبی می‏نویسد: یکی از همسران عبدالرحمن سهم الارث خود را به صد هزار و طبق نقلی هشتاد دینار مصالحه کرد.(362) وی آنقدر کیسه‏های پول انباشته کرده بود که اگر شخصی در یک طرف آن می‏ایستاد از طرف دیگر دیده نمی‏شد.(363)

اموال زبیر
زبیر هنگام مرگش 21 منزل در مدینه و دو خانه در بصره داشت و ثلث مالش را جدا کردند، از دو سوم باقی مانده به هر یک از چهار همسرش 000/200/1 سکه به ارث می‏رسید.(364) ابن سعد نیز میراث زبیر را 51 یا 52 میلیون سکه می‏داند.(365) زبیر مالک هزار اسب و هزار غلام و هزار کنیز و نیز قطعاتی زمین و منازلی در بصره و کوفه و مصر و اسکندریه بود.(366)

اموال سعد ابن ابی وقاص
سعد ابن ابی وقاص مالک 000/250 درهم پول نقد بود و قصری در عقیق بنا کرد که در همان نیز مرد.(367)

اموال یعلی ابن امیه
یعلی 000/50 دینار پول بجای گذارد و ارزش زمینها و وامهایش در دست مردم به 000/100 دینار می‏رسید.(368) او که از طرف عثمان حاکم بر یمن بود، هنگام شنیدن خبر قتل عثمان، اموال بیت المال یمن که 000/400 دینار طلا بود جمع آوری کرد و به مکه آورد و در اختیار طلحه و زبیر قرار داد تا در جنگ با امام علی (ع) صرف شود.(369)

اموال زید ابن ثابت (قاضی و خزانه دار عثمان)
زید بن ثابت بعد از مرگش آنقدر طلا بجای گذاشت که با تبر شکستند تا بین ورثه تقسیم کنند. علاوه بر این اموال و املاک دیگری داشت که ارزش آنه به 000/100 دینار می‏رسید.(370)

نتیجه بحث:
اطرافیان و اقوام خلیفه با تصرف نابجا در بیت المال گنجها اندوختند و این ناشی از جوایز عثمان به آنها بود در حالی که بسیاری از آنها (نظیر حکم و مروان و حارث) مورد نفرت پیامبر (ص) و مؤمنین بودند و برخی تمام سعی خود را در راه براندازی اسلام مبذول داشتند؛ ولی از طرف دیگر کسانی که از اقوام و اطرافیان خلیفه نبودند با کوچک‏ترین مخالفتی با وی داشتند از حقوق خود محروم بودند؛ چنانچه عثمان گردنبندی را که فردی برای ام کلثوم (دختر امام علی (ع)) فرستاده بود مصادره کرد و به ام‏کلثوم نداد، به این بهانه که پیک و نامه رسان (که هدیه بوسیله وی ارسال شده بود) از بیت المال ارتزاق می‏کند. حال آنکه صحابه پیامبر (ص) به وی گفتند که باید به دختر امام تحویل دهد.(371) و هنگامی که نیازمندی از وی کمک خواست، پاسخ داد: نمی‏توان در مال خدا اسراف کرد.(372) باید از خلیفه پرسید: در زمانی که افرادی نظیر عمار و اباذر و امام علی (ع) و... از اصحاب پیامبر (ص) در سختی به سر می‏بردند و حتی سهمیه عادی ابن مسعود از بیت المال توسط عثمان قطع گردید(373) و ام کلثوم از حق خود محروم ماند و سهم علی از بیت المال آنقدر اندک بود که به تعبیر حضرت، به اندازه شیری که بعد از دوشیدن شتر به بچه شتر می‏رسد بود،(374) چگونه به دشمنان پیامبر (ص) و اسلام، این چنین از بیت المال می‏بخشید؟ این گنجها به برکت هدایای خلیفه حاصل شد و از این رو مالک ابن اوس گفت: عثمان به قریش و بنی امیه پولهای فراوان داد و بعضی را بر بعض دیگر ترجیح داد. بلاد اسلامی را تحت تسلط خویشان خود قرار داد و مردم را برده آنها نمود.(375) به همین جهت ثمامة بن عدی (استاندار عثمان) هنگام قتل خلیفه گفت: وقتی خلافت به سلطنت تبدیل شده و هر کس مالی را بیابد آنرا ببلعد قتل عثمان اتفاق می‏افتد.(376)

برخورد امام علی (ع) با حیف و میل بیت‏المال توسط عثمان
در همان روزهای نخست امام (ع)، ولید ابن عقبه به نمایندگی از خود و سعید ابن عاص و طلحه و زبیر و مروان و عبدالله ابن زبیر نزد علی (ع) آمد و گفت: ما با شما بیعت می‏کنیم به شرط آنکه اموالی را که در زمان عثمان به دست آورده‏ایم از آن ما باشد. امام ضمن رد پیشنهاد او بیان می‏دارد که این حق خداست و من نمی‏توانم از آن چشم بپوشم. معلوم می‏شود اموال آنها از چپاول بیت المال به دست آمده بود و گر نه امام (ع) به اموال خصوصی افراد کاری نداشت. فریاد امام (ع) هم در زمان حیات عثمان و هم بعد از قتل وی به انتقاد از عثمان بلند بود. قبلاً اعتراض علی (ع) را بر بخشش وی به سعید ابن عاص و همچنین برداشتن سبدی از جواهرات گرانبهای بیت المال برای تزیین همسران خلیفه بیان کردیم و نیز خطبه سوم نهج البلاغه که امام (ع) تصرف بیجای عثمان و اطرافیانش در بیت المال را به بلعیدن علف بهاری توسط شتر، تشبیه می کند آوردیم. بعد از مرگ عثمان نیز امام (ع) در اولین سخنرانی عمومی خود، به انتقاد از وی می‏پردازد: قام الثالث کالغراب همته بطنه ویله لو قص جناحاه و قطع رأسه کان خیراً له: عثمان مانند کلاغ (در حرص و جمع آوری مال) قیام کرد. تمام هدفش، شکم چرانی بود. وای بر او! اگر اعضایش قطع شده و به قتل رسیده بود (و به این فسادها دامن نمی‏زد) برایش بهتر بود.(377) و نیز در خطبه دیگر او را فردی می‏داند که همه چیز را به خود و خویشاوندانش اختصاص داد و در این راه افراط نمود.(378) امام (ع) در روز دوم حکومت خود موضع خویش را در مقابل تصرف بیجای خلیفه در بیت المال اعلام می‏کند که هر جائزه و مالی که عثمان از بیت المال برداشته و به دیگران داده است باید به آنجا برگردد و گذشت زمان سبب بطلان حق سابق نمی‏شود (یعنی کسی نگوید که بر گذشته‏ها صلوات، به هدایای عثمان کاری نداشته باشید چون مدت زمانی بر آن گذشته است) و با کمال قاطعیت می‏فرماید: و لو وجدته قد تزوج به النساء و فرق فی البلدان لرددته الی حاله: اگر این اموال را کسی به عنوان مهریه زنش قرار داده باشد و یا بین مناطق مختلف پراکنده شده باشد، من آنها را به بیت المال بر می‏گردانم.(379) امام (ع) دستور می‏دهد تمام سلاحهای عثمان که در خانه او یافت شده و علیه مسلمانان بکار می‏رفته و نیز شتران صدقه که در منزل عثمان بود مصادره شود؛ ولی متعرض اموال خصوصی وی نگردند. عمرو ابن عاص چون از جریان با خبر شد به معاویه نامه‏ای نوشت و متذکر شد: هر کاری از دستت ساخته است انجام ده؛ زیرا علی (ع) تمام اموال (نا حق) تو را خواهد گرفت همانطور که پوست عصا را می‏کنند.(380)
اول کسی که در تقسیم بیت المال بین مسلمین فرق گذاشت عمر بود. بیت المال در زمان پیامبر (ص) و ابابکر بطور مساوی تقسیم می‏شد؛(381) ولی عمر این بدعت را نهاد و مهاجرین را بر انصار و اقوام پیامبر (ص) را بر دیگران و عرب را بر عجم و سابقین در اسلام را بر متأخرین برتری داد. عثمان در این زمینه پا فراتر گذاشت و به اطرافیان و مخصوصاً خویشان خود هدایای فراوانی از بیت المال مسلمین می‏داد. کم کم برای برخی این مطلب به صورت عادت در آمد و خود را در تقسیم بیت المال برای برخی این مطلب به صورت عادت در آمد و خود را در تقسیم بیت المال صاحب امتیاز دانستند، با اینکه زمان پیامبر (ص) را درک کرده و روش ایشان را در تساوی بین مسلمین هنگام تقسیم بیت المال مشاهده کرده بودند؛ ولی چون 23 سال به برتری جویی خو گرفته بودند در زمان علی (ع) نیز از ایشان خواستار سهم بیشتری بودند و چون امام (ع) حاضر به ترجیح آنها نمی‏شد، نقض بیعت نموده و با حضرت جنگیدند. امام (ع) در دومین روز از حکومت خود ضمن سخنانی به زراندوزان و کاخ‏داران هشدار داد: دیگر اجازه نمی‏دهد به تاخت و تاز خود به بیت المال ادامه دهند و ضمن رد این که سبقت در اسلام یا جهاد در راه خدا یا همراهی با پیامبر (ص) سبب امتیاز در تقسیم بیت المال شود اعلام می‏دارد پاداش این امور با مال نیست؛ بلکه خداوند در قیامت اجر مجاهدین و سابقین در اسلام و اصحاب پیامبر (ص) را خواهد پرداخت و اظهار می‏دارد: انکم عبادالله و المال مال الله یقسم بینکم بالسویة: شما بندگان خدائید و اموال بیت المال نیز از آن اوست، بنابراین بطور مساوی بین شما تقسیم خواهد شد.(382) سپس دستور می‏هد به هر یک از مسلمین اعم از مهاجرین و انصار، بردگان و غیره، سه دینار پرداخت شود. طلحه و زبیر و ابن عمر و سعید ابن عاص و مروان و گروهی دیگر از کسانی که به برکت بخششهای عثمان به اموال کلان رسیده بودند، از قبول آن سر باز زدند و شروع به توطئه علیه امام (ع) نمودند. حضرت، طلحه و زبیر را می‏طلبد و سبب اعمال آنها را جویا می‏شود و پاسخ می‏شنود که ما با تو بیعت کردیم که در کارها با ما مشورت کنی و ما را بر دیگران برتری دهی؛ ولی تو با ما مشورت ننموده و روش عمر را در تقسیم بیت المال بکار نمی‏ بندی و به ما سهم بیشتری نمی‏ دهی. امام (ع) ضمن رد این مطلب می‏فرماید: با مراجعه به کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) نیازی به مشورت با شما در مورد تقسیم بیت المال ندارم و اعلام می‏کند: ما و شما شاهد روش پیامبر (ص) در تقسیم بیت المال بوده‏ایم که بین افراد فرق نگذاشته و مجاهدین و سابقین در اسلام را ترجیح نمی‏داد و در قرآن نیز آیه‏ای بر این تبعیض دلالت ندارد.(383)

نتیجه آنکه:
امام علی (ع) به شدت با روش عمر و عثمان در تقسیم بیت المال مخالف بود و آنرا برخلاف کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) می‏دانست و از این رو هم در دوران خلفا و هم بعد از آن، از شیوه آنان انتقاد می‏نمود.
نه تنها امام (ع)؛ بلکه برخی از مسلمان و صحابه نیز با حضرت هم صدا بودند؛ چنانکه علت تبعید اباذر خواندن آیه 34 سوره توبه بود که ضمن تلاوت آن به مروان ابن حکم و زید ابن ثابت و معاویه و امثال آنها طعنه می‏زد و به کسانی که از خلیفه سوم گنجهای فراوان دریافت کرده بودند و نیز به خود عثمان، در زمینه تصرف بیجا در بیت المال اعتراض می‏نمود.(384) عمار نیز یکبار در مقابل سخن عثمان که گفت: ما به کوری چشم مخالفین به دلخواه در بیت المال تصرف می‏کنیم. پاسخ داد: من اولین مخالف با روش تو هستم.(385) عبدالرحمن بن عوف نیز یکبار که دید عثمان شتران زکات را به خانواده حَکَم (عمو و پسر عموهای خلیفه) بخشید، آنها را مصادره کرد و بین مسلمین تقسیم نمود.(386)


پاورقی:
326) ابن عبدالبر، الاستیعاب، ترجمه عثمان، بلاذری، انساب الاشراف، ج 3، ص 4.
327) این سخن عثمان سبب شد که کارگزاران وی نیز بیت المال را مال خدا بنامند و به دلخواه در آن تصرف کنند چنانچه معاویه آن را مال الله می‏نامید و ابن سوداء به اباذر می‏گفت: هدف معاویه از این سخن این است که همه اموال بیت‏المال را به خود اختصاص دهد. ابن اثیر، علی، الکامل، ج 2، ص 251.
328) بلاذری، احمد انساب الاشراف، ج 3، ص 4.
329) ابن حجر هیتمی، احمد، الصواعق المحرقه، ص 113؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج 8، ص 258.
330) ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج 3، ص 77. مسعودی، در مروج الذهب، ج 2، ص 350. قیمت املاک عثمان او را یکصد هزار دینار می‏داند و می‏افزاید که شتران و گوسفندان فراوانی جای گذشت.
331) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 196. به همین جهت تا هنگام مرگ با او قطع رابطه نمود و حتی با او سخن نمی‏گفت. العقد الفرید، ج 4، ص 286.
332) یعقوبی، احمد، تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 166؛بلاذری، انساب الاشراف، ج 5، ص 27، 28، 38؛ ابن سعد، محمد، الطبقات، ج 3، ص 62؛ ابن حجر، احمد، الصواعق المرحة، ص 113؛ طبری، محمد، تاریخ، ج 4، ص 256؛ سیوطی، جلال الدین، تاریخ الخلفاء، ص 185؛ ابن اثیر، علی، الکامل، ج‏2، ص 237.
333) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 198؛ ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، ج 4، ص 267.
334) طبری، محمد، تاریخ، ج 4، ص 256: وی می‏افزاید: تمام غنائم آفریقا را به خانواده حکم داد.
335) ابی الفداء، اسماعیل، تاریخ، ج 1، ص 178؛ ابن عبدربه، العقد الفرید، ج 4، ص 266؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 198.
336) قاضی ابی یعلی، محمد، الاحکام السطانیة، ج 1، ص 201.
337) یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 164؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج 5، ص 28.
338) بلاذری، انساب الاشراف، ج 5، ص 28.
339) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، 198 و 199؛ ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، ج 4، ص 267؛ ابن‏اعثم، احمد، الفتوح، ص 316؛ ابن اعثم بخشش خلیفه به وی را صد هزار درهم می‏داند.
340) این کلام عثمان را با سخن امام علی (ع) مقایسه کن که به عامل خود در آذربایجان نوشت: فی یدیک مال من مال الله و انت من خزانه نهج البلاغه، تامه 5؛ ابن عبدربه، العقد الفرید، ج 4، ص 307 و به عبدالله ابن زمعه نوشت: ان هذا المال لیس لی و لا لک و انما هو فی‏ء للمسلمین. نهج البلاغه، خ 232.
341) یعقوبی، تاریخ، ج 2، ص 168.
342) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 39. شبیه آن نیز در ج 1، ص 199 آورده است.
343) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 198؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج 5، ص 52.
344) ابن کثیر، اسماعیل، البدایة و النهایة، ج 7، ص 152؛ طبری، محمد، تاریخ، ج 4، ص 256.
345) ابن حجر، الاصابة، ج 1، ص 345 و 346؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 149؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج 5، ص 27.
346) دمیری، کمال‏الدین، حیاةالحیوان، ج 2، ص 399؛ حاکم، محمد، المستدرک، ج 4، ص 526.
347) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 155.
348) سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج 6، ص 251؛ آلوسی، تفسیر روح المعانی، ج 29، ص 28.
349) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 199.
350) مسعودی، مروج الذهب، ج 2، ص 360؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 44 و 45.
351) طبری، محمد، تاریخ، ج 3، ص 209.
352) بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج 5، ص 28.
353) ابن کثیر، اسماعیل، البدایة و النهایة، ج 7، ص 152؛ طبری، محمد، تاریخ، ج 4، ص 347.
354) یعقوبی، ترایه یعقوبی، ج 2، ص 166؛ ابن اثیر، علی، الکامل، ج 2، ص 237. مؤلف الکامل مدعی است که عثمان 15 غنائم افریقا را به عبدالله داد.
355) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 199.
356) بلاذری، انساب الاشراف، ج 5، ص 49؛ ابن حجر، الاصابة، ج 2، ص 317؛ قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، 7،ص 40؛ ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج 4، ص 51؛ حاکم نیشابوری، مستدرک، ج 3، ص 107.
357) بلاذری، انساب الاشراف، ج 5، ص 28.
358) طبری، محمد، تاریخ، ج 4، ص 404.
359) برای مطالعه، در مورد طلحه به منابع ذیل مراجعه شود: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 3، ص 220؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، ج 2، ص 350.
360) بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج 5، ص 7؛ طبری، محمد، تاریخ، ج 4، ص 405؛ ابن اثیر، علی، الکامل، ج 2، ص 297؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 161.
361) ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج 3، ص 136؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، ج 2، ص 350، مسعودی 132 مال وی را 000/84 دینار برآورد کرده است.
362) یعقوبی، احمد، تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 170. مؤلف الاستیعال نیز سخنانی شبیه ابن سعد و یعقوبی در مورد اموال وی دارد و می‏افزاید: عبدالرحمن به ام سلمه همسر پیامبر (ص) می‏گفت: می‏ترسم اموال زیاد من، مرا ورطه هلاکت بکشاند. حاشیه الاصابه، ج 2، ص 396.
363) مسعودی، علی، مروج الذهب، ج 2، ص 358.
364) امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج 8،ص 282 به نقل از بخاری، الجامع الصحیح.
365) ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 3، ص 109.
366) مسعودی، مروج الذهب، ج 2، ص 350.
367) ابن سعد، محمد، الطبقات، ج 3، ص 149.
368) مسعودی، مروج الذهب، ج 2، ص 350.
369) طبری، محمد، تاریخ، ج 4، ص 443؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، ج 2، ص 181.
370) مسعودی، علی، مروج الذهب، ج 2، ص 351.
371) طبری، محمد، تاریخ، ج 3، ص 260.
372) ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، ج 4، ص 191؛ ابن اعثم، احمد، الفتوح، ص 316.
373) یعقوبی، احمد، تاریخ‏ص 2، ص 170.
374) نهج البلاغه، خ 77.
375) مجلسی، محمدباقر، بحار، ج 32، ص 26؛ طوسی، محمد، امالی، ج 2، مجلس 26، حدیث آخر.
376) ابن سعد، محمد، الطبقات، ج 3، ص 80.
377) مجلسی، بحارالانوار، ج 32، ص 10؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 276.
378) نهج البلاغه، خ 30: استاثر فاساء الاثرة.
379) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1،ص 269؛ مجلسی، محمد باقر، ج 32، ص 16؛ سید رضی، نهج البلاغه، خ 15 که ذیل خطبه را آورده است.
380) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1،ص 270؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، ج 2، ص 371.
381) محمودی، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج 17، ص 212؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 7،ص 38.
382) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 7، ص 37؛ مجلسی، محمدباقر، ج‏32، ص 19-17؛ طوسی، محمد ابن حسن، امالی، ذیل مجلسی 26. امام گاهی اشاره می‏نمود: این اموال اگر از آن من بود آن را بطور مساوی تقسیم می‏کردم، حال آنکه مال خداست. این کلام را در پاسخ به کسانی فرمود که از روی دلسوزی پیشنهاد دادند که فعلاً مقداری به مخالفین بیشتر بده تا دهان آنها را با این لقمه‏ها ببندی. نهج البلاغه، خ 126.
383) مجلسی، محمدباقر، ج 32، ص 21؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 7، ص 41؛نهج البلاغه، خ 205.
384) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 8، ص 256؛ ابی الفداء، تاریخ ابی الفداء، ج 1، ص 175. عثمان از اینکه برخی از صحابه با تلاوت آیه 34 توبه، وی و اطرافیانش را زراندوز معرفی کردند چنان ناراحت شد که اعلام کرد آیه در مورد اهل کتاب نازل شده است و از این رو می‏خواست با خذف واو از ذیل آیه ان کثیراً من الاحبار و الرهبان لیأکلون اموال الناس بالباطل و یصدون عن سبیل الله و الذین یکنزون الذهب... آن را مختص به اهل کتاب معرفی نماید. ابی ابن کعب اعلام کرد که در صورت خذف واو من قیام می‏کنم. آنگاه عثمان از حذف آن منصرف گشت. سیوطی، الدر المنثور، ج 3، ص 232.
385) بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج 3، ص 4.
386) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 149؛ طبری، محمد، تاریخ، ج 4، ص 365؛ ابن اثیر، علی، الکامل، ج 2، ص 286.

http://www.ghadeer.org

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page