(وَلَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ للهِِ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِىٌّ حَمِيدٌ)
ترجمه :
12. و هر آينه به تحقيق داديم لقمان را حكمت، اينكه شُكر كن از براى خداوند و كسى كه شكر مىكند پس جز اين نيست كه نفع و ثمراتش عايد خود او مىشود و كسى كه كفران نِعَمِ الهى كند، پس خداوند متعال بىنياز و غنى بالذات و مستجمع جميع كمالات است، كفران او ضرر به دستگاه الهى نمىزند[1] .
تفسير :
]شرح حال لقمان[
(وَلَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ) «لقمان»[2] از ماده لقم است. الف ونون او زائده است مثل كفران وسكران. وگفتند: هزار سال عمر كرد ودرك زمان داوود را نمود ويكديگر را ملاقات كردند. بعضى گفتند: پسر خواهر ايوب بود. بعضى گفتند: پسر خاله ايوب بود[3] .
و حديث بسيار مفصلى از حضرت صادق7 كه به حُمّاد[4] صفات ورفتار لقمان را بيان مىكند كه در برهان از على بن ابراهيم[5] نقل كرده تا اينكه ملائكه بر او نازل شدند وگفتند :
«هَلْ لَکَ أنْ يَجْعَلَکَ اللهُ خَلِيفَةً فِي الاَْرْضِ تَحْكُمُ بَيْنَ النَاسِ؟»[6] .
گفت: اگر امر الهى باشد البته اطاعت مىكنم، اما اگر منوط به اختيار من باشد براى من امر مشكلى است وجهات بسيار بيان مىكند در ابتلائات قبولى خلافت كه حضرت صادق بيان مىفرمايد كه ملائكه تعجب كردند از حكمت او وخداوند به او حكمت عنايت فرمود[7] .
]معناى حكمت[
و معناى حكمت چنانچه مكرر بيان شده علم به جميع حِكَم ومصالح است. لقمان عالم بود به خواص تمام اشياء از جمادات ونباتات وحيوانات، ومنافع ومضار هر يك را مىدانست. وهمچنين به آثار جميع افعال حسنه وسيئه وآثار اخلاق حميده ومضار اخلاق رذيله ]آگاهى داشت[.
و الف ولام «الحكمة» جنس است ]و[ شامل جميع حِكَم ومصالح ومفاسد ومنافع ومضار مىشود. وبسيار ملاقات مىكرد داوود را ومواعظ ونصايحى بر او بيان مىكرد وحضرت داوود او را تحسين مىفرمود.
]شكر يا كفر بندگان ، نفع يا ضررى براى خدا ندارد[
(أَنِ اشْكُرْ للهِِ) يعنى همين نحوى كه به او داديم حكمت را فرمان هم داديم اينكه شكر اين نعمت عظمى را به جا آورد وشكرگزار بود.
(وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ) يعنى دستور شكرگزارى وشاكر بودن بنده نفعى براى خداوند ندارد وچنانچه كفران نعمت هم ضررى بر او ندارد، لذا مىفرمايد: (وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ) «غنى» است احتياج به شكر بنده ندارد، (حَمِيدٌ) است، ضرر از كفران بنده به او متوجه نمىشود وفوايد شكر عايد خود بنده مىشود ومضار كفران متوجه خود بنده مىگردد كه مىفرمايد : (لَئِنْ شَكَرْتُمْ لاََزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِى لَشَدِيدٌ)[8] .
[1] . ترجمه ديگر: وبه راستى، لقمان را حكمت داديم كه: خدا را سپاس بگزار وهر كه سپاسبگزارد، تنها براى خود سپاس مىگزارد، وهر كس كفران كند، در حقيقت ، خدا بىنيازستوده است.
[2] . لقمان بن عنقى بن مزيد بن صارون از مردم ارض نوبه. كنيه وى أبوالأنعم بود. او لبهاىكلفت وقدمهاى گشاده داشت. بعضى وى را پسر خواهر وبعضى پسر خاله ايوب نبىشمردهاند. عمر وى را تا هزار سال ذكر نمودهاند. نام لقمان دو بار در قرآن وتنها در همينسوره ذكر شده است (آيات 12 و13). واز او به عنوان مردى خداشناس وپدرى فرزانه كهبه فرزندش پندى پارسايانه مىدهد، ياد شده است. در كتب اسلامى نيز لقمان گاهى بهعنوان پيامبر ولى بيشتر به عنوان حكيم معرفى شده است. البته به غير عكرمه كسى قائلبه نبوت ايشان نيست. در روايات آمده كه خداوند لقمان را بين پيامبرى وحكمت مخيرگردانيد واو فرزانگى را برگزيد وسپس وزير داوود 7 شد. دو صفتى كه لقمان به آنهااشتهار دارد، فرزانگى وطول عمر اوست. ومشهور است كه از نظر طول عمر فقط خضر ازاو برتر است. ناسخ التواريخ (كتاب هبوط): ج2، ص182 ور. ك: دانشنامه قرآن: ج2،ص1936، مدخل «لقمان».
[3] . ر. ك: تفسير الثعلبى: ج7، ص312؛ تفسير جوامع الجامع: ج3، ص25؛ تفسير قرطبى :ج14، ص59 وناسخ التواريخ (كتاب هبوط): ج2، ص182.
[4] . حمّاد بن عيسى، ابو محمد جهنى كوفى، وى ساكن بصره بود. او از امام صادق 7 بيستحديث نقل كرده بود واز امام كاظم وامام رضا 8 هم روايت نموده بود. همچنين وى ازعبدالله بن مغيره وعبدالله بن سنان هم روايت مىنمود. از آثار وى كتاب الزكاة مىباشد.حمّاد در سال 209 قمرى ودر سن هفتاد واندى در هنگامى كه عازم حج بود در منطقهجُحفه ودر حالى كه سيل آمده بود در آب غرق شد. ر. ك: منتهى المقال: ج3، ص116.
[5] . مختصرى از زندگى نامه وى در همين تفسير: ج1، ص74، پاورقى (1) گذشت.
[6] . آيا مىخواهى خداوند تو را خليفه خود در زمين كند تا بين مردم حكم كنى.
[7] . تفسيرالبرهان: ج6، ص171، ح2؛ تفسيرقمى: ج2، ص139 وقصص الأنبياء «راوندى» :ص195.
[8] . اگر واقعاً سپاسگزارى كنيد، نعمت شما را افزون خواهم كرد، واگر ناسپاسى نماييد، قطعاًعذاب من سخت خواهد بود. سوره ابراهيم: آيه 7.
آيه 12 «وَلَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ...»
- بازدید: 815