ای وسـعت آســمــان آبــی!
آیـیـنـه ســبــــز آفــتـــابــی!
رخشنده ترین ستاره عشق
ای کاش به شام ما بـتــابی
باور کنین همین روزا
مســافر از سفر میاد
بعد از یه عمرى انتظار
ساکت و بىخبر میاد
قدِّ یه چشم بِه هَم زدن
ستاره از راه مىرسه
دستِ کوچیکِ بچهها
به دامنِ ماه مىرسه
یه روزى از سفر میاد
بعـضـیـا بــاور نـــدارن
غــریـبترین مسافره
اسمشُ هر جا میارن
آخه چـه جـور غریبیه
که هستى چش براهشه
خورشید داره داد مىزنه
تشـنۀ یـه نــگاهـشه
منجى داره داد مىزنه
مثه یه بىنام و نـشـون
ولى چـقد سوت و کوره
کـوچـۀ آخـرالـزمـون
ارسالی توسط آقای محمد رضا حیدری