دفاع از خطبه شقشقیه!

(زمان خواندن: 8 - 16 دقیقه)

محتوای خطبه شقشقیه، دلالت بر غصب خلافت و همچنین شایستگی علی (علیه السلام) بر این مقام دارد و همین موضوع منجر به آن شده تا تلاش شود اصل صحت این خطبه زیر سۆال رود!

در این مقاله به طرح چهار شبهه می پردازیم و به آنها پاسخ اجمالی می دهیم:
شبهه اول:
آیا این سخن حضرت علی(علیه السلام) که «دعونی و التمسوا غیری» «مرا رها کنید و کسی دیگر غیر از من را بجویید» (نهج البلاغة ص 136) با اعتقاد به الهی بودن منصب امامت منافات ندارد؟
این که منصب امامت و ولایت علی (علیه السلام) از جانب خدا است و خدا او را برای این مقام برگزیده است، با دلایل متقن و استوار اثبات شده است. اما در مورد معنای این کلام امیرالمۆمنین (علیه السلام) که فرمود: «مرا رها کنید و کسی دیگر غیر از من را بجویید». باید متذکر شویم که هر چند مشروعیت امامت از طریق نصب الهی تعیین می شود، اما فعلیت و مقبولیت آن مشروط به بیعت و اقبال و پذیرش مردم است. امام (علیه السلام) در این خطبه (که فقط بخش کوتاهی از قسمت اول آن نقل شده) اشاره می کنند که شرایط فعلیت و مقبولیت هنوز کامل نشده است و موانعی وجود دارد، و  با بیان مطالبی می خواهند بدین وسیله حجت را بر مردم تمام کنند، موانع را بر طرف نمایند تا آمادگی کامل مردمی محقق شود و عذر و بهانه ای برای مخالفان باقی نماند.
چرا که حضرت در جمله بعدی فرمود: « زیرا ما به استقبال حوادث و اموری می رویم که رنگارنگ و فتنه آمیز است و چهره‌های گوناگون دارد و دل ها بر این بیعت ثابت و عقل ها بر این پیمان استوار نمی ماند. چهر ه افق حقیقت را ابرهای تیره فساد گرفته و راه مستقیم حق ناشناخته مانده است. آگاه باشید اگر دعوت شما را بپذیرم بر اساس آن چه می دانم با شما رفتار می کنم و به گفتار این و آن و نکوهش سرزنش کنندگان گوش فرا نمی دهم».

شبهه دوم:
آیا سند صحیحی برای خطبه «شقشقیه» وجود دارد؟ و آیا می‌توان از متن خطبه شقشقیه صریحاً امامت بلافصل حضرت علی(علیه السلام) و فرزندان گرامی ایشان را ثابت نمود؟!
تمام شیعیان و برخی از اهل سنت معتقدند که خطبه شقشقیه کلام امام علی (علیه السلام) است. این خطبه در کتاب‌های مختلفی – گاه با ذکر سند و گاه بدون آن - نقل‌ شده و برخی از منابع پیش از سید رضی نیز آن‌را نقل کرده‌اند، در نتیجه می‌توان اطمینان یافت که سید رضی پدیدآورنده این گفتار نبوده و قبل از او نیز این روایت – شاید با تفاوت‌های جزئی - وجود داشته است. سلسله سندهای مختلفی نیز برای این خطبه ذکر شده است. چه کسانی که قبل از سید رضی می‌زیستند، و چه بعد از او.
امام علی (علیه السلام) در بخشی از این خطبه می‌فرماید: «هان! به خدا قسم که فلان (ابوبكر) جامه خلافت را پوشید در حالى‌كه می‌دانست جایگاه من در خلافت چون محور سنگ آسیاب به آسیاب است، ... اما از خلافت چشم پوشیدم، و روى از آن بر تافتم، ... دیدم خویشتن‌داری در این امر عاقلانه‌تر است، پس صبر كردم در حالى‌كه گویى در دیده‌ام خاشاک بود، و غصه راه گلویم را بسته بود! می‌دیدم كه میراثم به غارت می‌رود ...»
شیخ مفید که استاد سید رضی بود، در مورد سند این خطبه می‌گوید: «جمعی از نقل کننده‌های حدیث با سلسله سندهای مختلف این خطبه را از ابن عباس نقل کرده‌اند».
اما در مورد محتوای خطبه شقشقیه، باید گفت دلالت این خطبه بر غصب خلافت و همچنین شایستگی امام علی (علیه السلام) بر این مقام بسیار واضح است و همین موضوع منجر به آن شده تا تلاش شود اصل صحت این نقل زیر سؤال رود!
 امام علی (علیه السلام) در بخشی از این خطبه می‌فرماید: «هان! به خدا قسم که فلان (ابوبكر) جامه خلافت را پوشید در حالى‌كه می‌دانست جایگاه من در خلافت چون محور سنگ آسیاب به آسیاب است، ... اما از خلافت چشم پوشیدم، و روى از آن بر تافتم، ... دیدم خویشتن‌داری در این امر عاقلانه‌تر است، پس صبر كردم در حالى‌كه گویى در دیده‌ام خاشاک بود، و غصه راه گلویم را بسته بود! می‌دیدم كه میراثم به غارت می‌رود ...».

شبهه سوم:
طولانى بودن برخى از خطبه ها و نامه هاى نهج البلاغه مانند خطبۀ اشباح و خطبۀ قاصعه و عهدنامه مالك اشتر و ... و چون كه چنین سخنرانی ها و نامه نگاری هاى طولانى در صدر اسلام مرسوم نبوده بنابراین در انتساب آن به امیرالمومنین علیه‌السلام تشكیك مى شود. [نقل از 'اثر التشیع الادب العربى'، ص 66]
پاسخ: طولانى بودن سخنرانى و یا كوتاه بودن آن و همچنین همیشه یكنواخت صحبت كردن، چیزى نیست كه نیاز به حدیث و دستورالعمل صحبت كردن، چیزى نیست كه نیاز به حدیث و دستورالعمل داشته باشد و در صدر اسلام سخنرانان همه رقم سخن مى گفتند برخى بیشتر طولانى و كمتر كوتاه و برخى برعكس آن و این شخص سخنران بوده كه بر اطالۀ سخن یا كوتاه سخن گفتن برحسب شرایط تصمیم مى گرفته است. و حتى خود كسانى كه این شبهه را مطرح كرده اند به این حقیقت معترفند كه هیچ دلیلى بر نفى خطبه هاى طولانى ندارند و مى گویند:
'ما هیچ وقت نمى گوییم كه طولانى بودن خطبه به این اندازه از نظر عقلى ممنوع است...' بلكه 'جاحظ' در "البیان و التبیین ج 1 ص 50" مى گوید: 'روایت كرده اند كه قیس بن خارجه بن سنان، روزى از صبح تا شب خطبه خواند و هیچ یك از سخنانش تكرارى نبود نه در لفظ و نه در معنى'.
زكى مبارك در 'النثر الفنى' جلد 1 ص 59 مى گوید: سحبان وائل [یكى از سخنرانان معروف زمان معاویه كه در شام مى زیست.] همان سخنرانى كه طولانى بودن سخنرانی هایش معروف بوده و گاهى نصف روز سخنرانى مى كرده و در عین حال خطبه هاى كوتاهى نیز از او نقل شده است.
بنابراین خطیبان- در صدر اسلام و پس از آن تا زمان حاضر- طبق فطرت و بر اساس شرایط زمانى و مكانى بر اطالۀ سخن یا كوتاهى آن تصمیم مى گرفتند. خطبه ها و نامه هاى على بن ابى طالب علیه السلام نیز همین گونه بوده است گاهى همچون عهدنامۀ مالك اشتر در اثر شرایط حاكم بر مصر مصلحت بر اطالۀ سخن است و گاهى شرایط اقتضا مى كند كه كوتاه سخن گوید.
و جاحظ مى گوید: 'عمر اهل خطبه هاى طولانى نبود و صاحب خطبه هاى طولانى على بن ابى طالب است' پس این شبهه و اشكال نیز نادرست است.
محتوای خطبه شقشقیه، دلالت بر غصب خلافت و همچنین شایستگی علی (علیه السلم) بر این مقام دارد و همین موضوع منجر به آن شده تا تلاش شود اصل صحت این خطبه زیر سۆال رود!

شبهه چهارم:
درك اوضاع اجتماعى و توجه به نقاط ضعف دستگاه هاى حكومتى و انتقاد از شرایط حاكم، در آن زمان ها متعارف نبوده بلكه در زمان هاى بعد مرسوم و متعارف شده و در خطبه هاى نهج البلاغه از حاكمان و وزیران و والیان و قضات و علما با تعبیرهاى گوناگون انتقاد شده و بر شیوۀ حكومت و رفتار والیان و تبعیض در تقسیم بیت المال و جهل قضات به شدت اعتراض شده است و به همین دلیل نهج البلاغه سخنان على بن ابى طالب علیه السلام نمى باشد. [اثر التشیع فى الادب العربى، ص 66]
پاسخ: گر چه تمام شبهه هایى كه پیرامون نهج البلاغه مطرح شده نادرست مى باشد، ولى این شبهه از تمام آن شبهه ها سست تر و نادرست تر مى باشد، زیرا چگونه ممكن است چشم بسته گفته شود: چونكه این موضوع بعدا میان مردم مرسوم گشت پس باید ولى خدا و دروازۀ علم رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نیز از آن بى اطلاع باشد، با این كه او از كودكى پیوسته ملازم آن حضرت بوده و چه تجربه هاى ارزشمندى را كه در نوجوانى و جوانى فراگرفت و پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم حوادث مهمى اتفاق افتاد و میان فقیهان صحابه در احكام الهى اختلاف شدیدى پدید آمد و هر كدام دیگرى را رد مى كرد و چه خون هاى حرامى كه به ناحق ریخته شده و چه بسیار اموال مردم كه به یغما رفت و چه حقوقى از مردم پایمال گشت!!!.
آیا تمام این ها كافى نیست كه آن حضرت از شرائط حاكم و تمام دستگاه هاى مقصر انتقاد كند و از حقوق مردم دفاع نماید؟ و با والیان خیانتكار و قضات فاسق و عالمان دین فروش برخورد كند؟
بنابراین، این شبهه نیز ناتمام است.
 
فرآوری: آمنه اسفندیاری
بخش نهج البلاغه تبیان  

خطبه شقشقيه
خطبه شقشقيه، از خطبه هاى مشهور نهج البلاغه و متضمن نقد دوران سه خليفه اول. نام اين خطبه برگرفته از جمله امام على عليه السلام در پاسخ به ابن عباس، پس از ايراد خطبه، است (بيهقى، ج 1، ص 227) كه در آن امام سخن گفتن خود را در اين مقام به صداى شقشقه شتر تشبيه كرده است (رجوع کنید به نواب لاهيجانى، ص 145). شقشقه در لغت چيزى مانند شش گوسفند است كه شتر، مخصوصآ به هنگام هيجان و شدت تنفس، از دهان خود خارج مى كند و در آن باد مى اندازد و زير گلويش صدا مى كند (ابن منظور، ذيل «شقق»). اين خطبه براساس نخستين جمله آن («واللّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَها ابنُ اَبى قُحافَة») مقمِّصه نيز خوانده شده است (بيهقى، همان جا). تَقَمَّصَ (از مادّه قميص به معناى پيراهن) يعنى پيراهن بر تن كرد (ابن منظور، ذيل «قمص»).

با توجه به نكات تاريخى مطرح شده در خطبه، مانند ذكر ناكثين، قاسطين، و مارقين، پيداست كه اين خطبه پس از واقعه جَمَل، صِفّين و نهروان و احتمالا در سال هاى واپسين حيات حضرت على عليه السلام ايراد شده است، يعنى در زمانى كه مردم براى رويارويى با معاويه بهانه جويى مى كردند. اكثر راويان درباره مكان ايراد خطبه سكوت كرده اند. طبرسى (ج 1، ص 281)، شيخ مفيد (ج 1، ص 287) و قطب راوندى (ج 1، ص 133) مكان خطبه را محله رَحْبَه در نزديكى كوفه ذكر كرده اند. امام اين خطبه را در پاسخ به مردى ايراد كرد كه از او درباره سبب به تأخير انداختن تصدى خلافت پرسش كرد (سبط ابن جوزى، ص 117). اكثر منابع اين خطبه را به نقل از ابن عباس آورده اند و به حضور وى در هنگام ايراد اين خطبه اشاره كرده اند (براى نمونه رجوع کنید به ابن بابويه، 1385ـ1386، ج 1، ص 150؛ مفيد؛ طبرسى، همان جاها).

با وجود همه كوشش ها براى ناديده انگاشتن اين خطبه و نظاير آن و نيز مصادر و منابع آن، بسيارى از علماى اهل سنّت و شيعه آن را روايت كرده اند (رجوع کنید به محمودى، ج 2، ص 512). اين خطبه به متون ادبى نيز راه يافته و دانشمند و اديبى چون ابن ابى اِصبَع مصرى (متوفى 654) در كتاب تحريرالتحبير كه در فن نثر است در باب استعانت، از آن به عنوان خطبه اى مشهور ياد و بدان استناد كرده است (رجوع کنید به كتاب 2، ص 383). اين خطبه از بسيارى از علما و محدّثان قبل از سيدرضى با تفاوت هاى اندكى در نقل روايت شده است؛ كسانى چون حافظ يحيىبن عبدالحميد حِمّانى (متوفى 228)، ابوجعفر احمدبن محمد برقى (متوفى 274 يا 280)، ابواحمد عبدالعزيز جَلوُدى بصرى، ابواحمد حسن بن عبداللّه عسكرى (متوفى 382؛ رجوع کنید به امينى، ج 7، ص 110ـ111)، ابوجعفر ابن بابويه قمى (متوفى 381؛ ابن بابويه، 1361ش، ص 360ـ364، همو، 1385ـ1386، ج 1، ص 150ـ151)، ابوالقاسم بلخى (متوفى 317)، ابوجعفربن قِبَه شاگرد ابوالقاسم بلخى (رجوع کنید به ابن ابى الحديد، ج 1، ص 205ـ206؛ ابن ميثم، ج 1، ص 252)، ابوجعفر دِعبِل خُزاعى (متوفى 246؛ رجوع کنید به طوسى، ص 372)، ابوالحسن علىبن محمد بن فرات (متوفى 312؛ رجوع کنید به ابن ميثم، ج 1، ص 253)، ابوعلى جُبّائى (متوفى 303؛ رجوع کنید به مجلسى، ج 29، ص 506) و حافظ سليمان بن احمد طبرانى (متوفى 360؛ رجوع کنید به قطب راوندى، همان جا؛ محمودى، ج 2، ص 512) اين خطبه را نقل كرده اند. وجود اين خطبه در آثارى كه قبل يا همزمان با سيد رضى تدوين شده (رجوع کنید به ابن بابويه، همان جاها؛ مفيد، ج 1، ص 287ـ290)، حاكى از صحت انتساب آن به امام على عليه السلام است.

افزون بر اين اسناد و مدارك، فصاحت و نكات بلاغى (رجوع کنید به ابن ابى الحديد، ج 1، ص 152ـ153) و حسن اسلوب و نظم اين خطبه نشان از كلام امام دارد (خوئى، ج 2، ص 273). از لحن و شيوه انتقادآميز و تند خطبه نسبت به خلفا، از جمله عبارت «اِلى اَنْ قامَ ثالِثُ القوم...» ــ كه ابى ابن الحديد (ج 1، ص 197) آن را از شعر معروف و هجوآميز خُطَيئه تندتر و تلخ تر دانسته است ــ و با توجه به تعبير ابن عباس از حضورش نزد اميرالمؤمنين (رجوع کنید به ابن بابويه، 1385ـ1386، ج 1، ص 150؛ مفيد، ج 1، ص 287) و تأسف او از ناتمام ماندن سخنان حضرت، برمى آيد كه لحن معمول و عمومى حضرت چنين نبوده، بلكه اين خطبه را در جمع ياران خاص و به طور ناخواسته ايراد كرده است (جعفرى، ج 1، ص 128؛ واعظ زاده خراسانى، ص 24).

خطبه شقشقيه به مثابه رنج نامه امام على عليه السلام و از مهم ترين خطبه هاى نهج البلاغه است. اين خطبه، در عين كوتاهى، دوره كامل تاريخ خلفاى سه گانه نخستين از نگاه حضرت است. محور اصلى اين خطبه مسئله خلافت، اوضاع سياسى عصر خلفاى نخستين، علل سكوت 25 ساله حضرت و انگيزه هاى پذيرش خلافت، گروه هاى سياسى عصر امام و علل انحراف آن ها از محور دين است. امام على عليه السلام در اين خطبه نخست شكايت خود را از نخستين مرحله خلافت بيان كرده و سپس صبر و سكوتش را به سبب ترجيح منافع اسلام بر منافع شخصى دانسته است. در قسمت بعدى خطبه، حضرت خلافت عمر را چون رشوه اى دانسته كه ابوبكر به پاس خدمات عمر به او واگذار كرده است و خودسرى، اشتباه، سركشى و تلوّن و عيب جويى مردم را در اين دوره ناشى از خشونت در گفتار و رفتار و خطاهاى پى درپى عمر دانسته است. در ادامه حضرت به چگونگى به خلافت رسيدن عثمان در شورا و دسته بندی هاى موجود در شورا اشاره كرده و پس از هجو شديد عثمان، شكم بارگى وى و دخالت هاى نابه جاى بنى اميه را عامل قتل او ذكر كرده است. در ادامه حضرت به شرح بيعت عمومى مردم با خود پرداخته و مهم ترين علت ايجاد گروه هاى سياسى منحرف در زمان خود را بى توجهى به تعاليم قرآن به سبب دنيازدگى دانسته است. در بخش پايانى خطبه حضرت مهم ترين علت پذيرش خلافت را حضور مردم در صحنه، اتمام حجت به واسطه وجود ياران و اداى پيمان الهى ذكر كرده و خاطرنشان ساخته است كه «اگر اين دلايل نبود حكومت را نمى پذيرفتم، زيرا دنياى شما نزد من بى ارج تر از آبى است كه از بينى بُز به هنگام عطسه پراكنده مى شود». هنگامى كه سخن حضرت به اين جا مى رسد، مردى از اهل سواد، نام هاى به حضرت مى دهد و به اين ترتيب رشته گفتار حضرت از هم گسيخته مى گردد. عبدالزهرا حسينى (ج 1، ص 317) آن فرد را منافقى مكار يا شخصى جاهل دانسته كه با طرح ده سؤال بى مورد (رجوع کنید به ابنميثم، ج 1، ص 269ـ270) از ادامه سخنرانى حضرت جلوگيرى كرده است.

يكى از دلايل مخالفان صحت انتساب نهج البلاغه به امام على عليه السلام، وجود همين خطبه در آن است. اين گروه انتقاد آن حضرت را از خلفا و صحابه پيامبر برخلاف سيره وى و جعلى دانسته اند (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 252)، حتى برخى، با اين قياس، كل نهج البلاغه را برساخته سيدمرتضى علم الهدى دانسته اند (رجوع کنید به ذهبى، ج 3، ص 124؛ ابن حجر عسقلانى، ج 4، ص 223). ابن ابى الحديد، از بزرگان اهل سنّت، در صحت انتساب اين خطبه به امام عليه السلام ترديد نكرده، ولى برداشت هاى شيعه از آن را نقد كرده است (رجوع کنید به ج 1، ص 156ـ159). آن چه باعث تشكيك درباره اين خطبه شده محتواى آن يعنى نقد دوران خلافت سه خليفه اول است. از همين رو برخى از محدّثان شيعه آن را در ذيل ديگر مناقشات و تظلم خواهی هاى حضرت آورده اند (رجوع کنید به طبرسى، ج 1، ص 281؛ ابن ميثم، ج 1، ص 251ـ252).

از خطبه شقشقيه به جهت شهرتش، شرح هاى مستقل بسيارى در دست است كه از آن جمله اند : شرح الخطبةالشقشقية از سيدمرتضى علم الهدى (قم 1405)؛ شرح خطبه شقشقيه از علامه مجلسى (رجوع کنید به مجلسى، ج 29، ص 497ـ548)؛ اثبات الوصية فى شرح الخطبةالشقشقية اثر حريرى عاملى (بيروت 1424/2003)؛ شرح الخطبةالشقشقية اثر محمدرضا حكيمى (بيروت 1402/1982)؛ الشذرات العلوية فى شرح الخطبةالشقشقية اثر ابوذر غفارى (قم 1416/ 1995). همچنين شرح خطبه شقشقيه اثر مرتضى كاشانى (تهران 1378) و شرح خطبه شقشقيه اثر سيدمحمدعلى موسوى خلخالى (تبريز 1358ش/1399)، شرح هاى مستقل فارسى اين خطبه اند (براى اطلاع از ديگر شروح اين خطبه رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج 13، ص 222؛ حسينى، ج 1، ص 324).

منابع : آقابزرگ طهرانى؛ ابن ابى الاصبع، تحريرالتحبير فى صناعةالشعر و النثر و بيان اعجازالقرآن، كتاب 2، چاپ حنفى محمد شرف، ]قاهره ? 1383[؛ ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره 1385ـ1387/1965ـ1967، چاپ افست بيروت ]بى تا.[؛ ابن بابويه، علل الشرايع، نجف 1385ـ1386، چاپ افست قم ]بى تا.[؛ همو، معانى الاخبار، چاپ على اكبر غفارى، قم 1361ش؛ ابن حجر عسقلانى، لسان الميزان، حيدرآباد، دكن 1329ـ1331، چاپ افست بيروت 1390/1971؛ ابن منظور؛ ابن ميثم، شرح نهج البلاغة، قم 1362ش؛ عبدالحسين امينى، الغدير فى الكتاب و السنة و الادب، قم 1416ـ1422/1995ـ2002؛ على بن زيد بيهقى، معارج نهج البلاغة، قم 1380ش؛ محمدمهدى جعفرى، پرتوى از نهج البلاغه: با نقل منابع و تطبيق با روايات مآخذ ديگر، تهران 1380ـ1381ش؛ عبدالزهرا حسينى، مصادر نهج البلاغة و اسانيده، بيروت 1405/1985؛ حبيب اللّه بن محمدهاشم خوئى، منهاج البراعة شرح نهج البلاغة، چاپ على عاشور، بيروت 1429/2008؛ محمدبن احمد ذهبى، ميزان الاعتدال فى نقدالرجال، چاپ على محمد بجاوى، قاهره 1963ـ1964، چاپ افست بيروت ]بى تا.[؛ سبط ابن جوزى، تذكرةالخواص، بيروت 1401/1981؛ احمدبن على طبرسى، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوى خرسان، نجف 1386/1966، چاپ افست قم ]بى تا.[؛ محمدبن حسن طوسى، الامالى، قم 1414؛ سعيدبن هبةاللّه قطب راوندى، منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغة، چاپ عبداللطيف كوه كمرى، قم 1406؛ محمدباقربن محمدتقى مجلسى، بحارالانوار، ج 29، چاپ عبدالزهراء علوى، بيروت: دارالرضا، ]بىتا.[؛ محمدباقر محمودى، نهج السعادة فى مستدرك نهج البلاغة، ج 2، بيروت 1396/1976؛ محمدبن محمد مفيد، الارشاد فى معرفة حجج اللّه على العباد، بيروت 1414/1993؛ محمدباقربن محمد نواب لاهيجانى، شرح نهج البلاغه، چاپ محمدمهدى جعفرى و محمديوسف نيرى، تهران 1379ش؛ محمد واعظ «امام على (ع) و وحدت»، كتاب نقد، سال 5، ش 3 (تابستان 1380).
محمد محمودپور

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page