یازده بار جهان گوشۀ زندان كم نیست
كنج زندان بلا گریۀ باران كم نیست
سامرایی شدهام، راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده از دست شما نان كم نیست
قسمت كعبه نشد تا كه طوافت بكند
بر دل كعبه همین داغ فراوان كم نیست
یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش به خدا حج فقیران كم نیست
زخم دندان تو و جام پر از خون آبه
ماجراییست كه در ایل تو چندان كم نیست
بوسۀ جام به لبهای تو یعنی این بار
خیزران نیست ولی روضۀ دندان كم نیست
از همان دم پسر كوچكتان باران شد
تا همین لحظه كه خون گریۀ باران كم نیست
در بقیع حرمت با دل خون میگفتم
كه مگر داغ همان مرقد ویران كم نیست
شاعر : سید حمید رضا برقعی
ارسالی توسط آقای محمد رضا حیدری
یازده بار جهان گوشۀ زندان كم نیست
- بازدید: 734