خدا جدا نكند، از دلم، ولای تو را
ز سینهام نبرد شور نینوای تو را
فدای مردم چشمی شوم، كه میریزد
مذاب اشك چو آتشفشان، عزای تو را
به دردهای دل من امید درمان نیست
خدا نصیبت كند تربت شفای تو را
هراس روز قیامت كجا به دل دارد؟
به دوش خویش كشد هر كسی لوای تو را
به هر دیار كه مظلومی از نفس افتاد
شنید گوش دلم بانگ آشنای تو را
نشست بر لب من ذكر یا حسین ، حسین!
كجا برون كنم از سر دگر هوای تو را
چه لاله ها كه نشاندیم در مسیر رهت
ولی نشد كه ببوسیم خاك پای تو را
اگر چه خانهی دل ها مزار تست حسین!
كرامتی! كه ببینیم كربلای تو را
مگر تو باز كنی عقدهی زبان مرا
كه باز هم بسرایم ز غم رثای تو را
و گرنه (آینه) را جز زبان حیرت نیست
كه واژه واژه دهد شرح ماجرای تو را
ارسالی توسط آقای محمد قیم