چار شانست و رشید است تماشا دارد
می شناسد عمو را قد و بالا دارد
ماه زیبای قبیله ست منیر است از دور
چه قدر شکل جوانی امیر است از دور
مشک بر داشته با حالتی از خشم و غضب
دائما ورد زبانش : انا قتال العرب
پای در عرصه نهاده ست شبیه یل حیدر
ارتفاع علمش خیره کننده ست چقدر
ای کفار !نظر سمت سلاحش نکنید
ترس جان دادن اگر هست نگاهش نکنید
چشم او تیغ برندست خدا رحم کند
ضربه اش سخت کشنده ست خدا رحم کند
ای سپاه عمر سعد! مواظب باشید
شیرخ ما امده من بعد مواظب باشید
وای اگر قصد ستیزی کند این مرد
وای اگر پارچه ای زرد ببندد بر سر
یک اشاره بکند هیمنه ها می پاشد
وای اگر قبضۀ شمشیر به دستش باشد
یک قمر راهی دریاست پراکنده شدید
شور کرار همین جاست پراکنده شوید
خون حیدر به رگش در جریان افتاده
رگ غیرت به رخش ماه نشان افتاده
زادۀ ام بنین است ابالفضل علیست
ساقی خیمه همین است ابالفضل علیست
زیر لب دارد آیه ای از خوف و رجا می خواند
دارد انگار احامی ابدا می خواند
ارسالی توسط آقای مرتضى جواهر زاده