تركان از مستعين كه راه بغداد را در پيش گرفته بود بيمناك و انديشناك گشتند و پيكى فرستاده از او خواستند به سامرا باز گردد ليكن او بى توجه به خواسته آنان راه خود را به سوى بغداد همچنان مى پيمود. تركان نيز او را خلع كرده معتزّ را از زندان بدر آورده و به عنوان خلافت با او بيعت كردند. سپس لشكرى انبوه فراهم ساختند و قصد تصرف بغداد نمودند. ميان لشكر مستعين و معتزّ جنگى رخ داد و هر يك تلفاتى جانى متحمل گشت ولى هيچ كدام به نتيجه قطعى نرسيد. سرانجام ناچار شدند موافقت نامه اى امضا كنند كه طبق آن مستعين به نفع معتز از خلافت كناره گيرى مى كرد و در مقابل ، معتزّ نيز سلامتى ، جان و مال او را تضمين مى نمود، امّا معتز از انجام شرايط خود ابا ورزيد و مستعين را در زندان واسط، زندانى ساخت .
نه ماه بعد تركان از ترس خطرات احتمالى او را از زندان درآورده و به سامرا آوردند. معتزّ خليفه جديد، حاجب خود سعيد را خواست و دستور داد مستعين را كه در آن هنگام سى و يكساله بود (638) بكشند. صاحب تاريخ فخرى مستعين را مردى سست راءى ، ناقص عقل و ندانم كار معرفى مى كند و ايام حكومت او را پر تنش و اضطراب و دولت او را اسير فتنه و تلاطم بر مى شمارد.(639)
درباره دوره حكومت معتز كه امام - عليه السلام - در آن ايام به شهادت رسيد در بحث هاى آينده سخن خواهيم راند. در اينجا فصل مربوط به اقامت امام در سامرّا به پايان مى رسد.
- پاورقی -
638-(( تاريخ الخلفاء، )) ص 358 و 359.
639-(( الفخرى ، )) ص 222.
بركنارى مستعين
- بازدید: 666