اهمیت دادن به شخصیت نابینایان

(زمان خواندن: 7 - 14 دقیقه)

ما در عقاید خود به صفات برجسته خداوند متعال خصوصا به دو صفت آن ذات مقدس یعنی حکیم بودن و عادل بودن او معتقد هستیم، وقتی می گوئیم خداوند حکیم است قطعا این موضوع را باور داریم که او وقتی چیزی را می آفریند و یا موجودی را خلق میکند حتما در کار او حکمتی است که ما از آن بی اطلاع هستیم؛ پس با روشن شدن این مطلب نتیجه میگیریم اگر کسی معلول و یا نابینا متولد می شود در آن حکمتی است که ما آن را نمی دانیم، حتما این ضرب المثل را شنیده اید که می گوید: (گر خدا زحکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری) ما از این ضرب المثل می فهمیم که اگر خداوند شخصی را معلول و یا نابینا می افریند از همان روز تولدش او را مورد لطف و رحمت خویش قرار می دهد و در همه ی کار ها او را یاری می دهد.

و خداوند علاوه بر حکیم بودنش عادل نیز است، پس اگر عضوی را از بنده اش می گیرد در عوض دیگر عضو های او را تقویت می کند و بر قوای دیگر حس های او می افزاید؛ پس خداوند حکیم و عادل به کسی ظلم نمی کند تا کسی در روز قیامت نگوید من چون فلان عضو را نداشته ام و نمی توانستم مانند سایر مردم در جامعه حضور داشته باشم و از جایگاه های گوناگون برخوردار باشم، آنگاه است که به او گفته می شود: اگر خداوند عضوی را از تو گرفت آیا بر دیگر حس های تو نیفزود؟.
پس حالا این سوال مطرح می شود که چرا جامعه ما نابینایان را کوچک می شمارند؟ و برای شخصیت آن ها ارزشی قاعل نیستند؟ بعضی از کسانی که هیچ گونه آشنائی با استعداد های نابینایان ندارند با خود فکر می کنند که آن ها نمی توانند مانند سایر مردم در جامعه زندگی کنند!
و در اداره ای استخدام شوند!
و یا تحصیلات عالیه داشته باشند!.
مردم این گونه با خود می اندیشند که یک انسان نابینا باید در گوشه خانه بنشیند!
و یا در کنار خیابان گدائی کند!
آیا این گونه باور های غلط برای جامعه ما مصیبت نیست؟ و آیا این تفکرات بی جا به شخصیت نابینایان ضربه نمی زند و شخصیت آن ها را لکه دار نمی کند؟ آیا این ها نمیدانند که خداوند متعال در قرآن کریم نابینایان را ستوده؟ و کور دلانی که با داشتن چشم ظاهر از یاد خدا غافل شدند و از شیطان پیروی کردند را مزمت کرده است.
در این جا به برخی از آیات قرآن مجید که به این موضوع اشاره کرده است می پردازیم، خداوند در چند جای قرآن کریم این سوال را مطرح کرده است که آیا نابینا و بینا مساویند؟ از جمله در بخشی از آیه ۵۰ سوره مبارکه انعام می فرماید: بگو: آیا نابینا و بینا مساویند؟ منظور خداوند این است که فرد نابینا اگر از شیطان پیروی نکند و از یاد خدا غافل نشود خداوند چشم دل او را باز می کند و میتواند با همین چشم دل حقیقت ها را ببیند.
حالا به نظر شما فرد نابینائی که چشم دلش باز است با فردی که بجای پرستش خدا شیطان را می پرستد و پیوسته به فکر ضربه زدن به دین است برابرند؟ سوره المائدة آيه 71 وَ حَسِبُوا أَلاََّ تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمُّوا ثُمَّ تََابَ اَللََّهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا كَثِيرٌ مِنْهُمْ وَ اَللََّهُ بَصِيرٌ بِمََا يَعْمَلُونَ‏ و پنداشتند كيفرى در كار نيست . پس كور و كَر شدند . سپس خدا توبه آنان را پذيرفت . باز بسيارى از ايشان كور و كر شدند ، و خدا به آنچه انجام مى‏دهند بيناست .
خداوند متعال در آیه ای دیگر با اشاره به عذاب قوم حضرت نوح( علیه
السلام) آنان را به عنوان افرادی کور دل معرفی می کند، سوره الأعراف‏ آيه 64 فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْنََاهُ وَ اَلَّذِينَ مَعَهُ فِي اَلْفُلْكِ وَ أَغْرَقْنَا اَلَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيََاتِنََا إِنَّهُمْ كََانُوا قَوْماً عَمِينَ‏ پس او را تكذيب كردند ، و ما او و كسانى را كه با وى در كشتى بودند نجات داديم ; و كسانى را كه آيات ما را دروغ پنداشتند غرق كرديم ، زيرا آنان گروهى كور [ دل ] بودند .
سوره الأعراف‏ آيه 179
وَ لَقَدْ ذَرَأْنََا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاََ يَفْقَهُونَ بِهََا وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لاََ يُبْصِرُونَ بِهََا وَ لَهُمْ آذََانٌ لاََ يَسْمَعُونَ بِهََا أُولََئِكَ كَالْأَنْعََامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولََئِكَ هُمُ اَلْغََافِلُونَ‏ و در حقيقت ، بسيارى از جنّيان و آدميان را براى دوزخ آفريده‏ايم . [ چرا كه ] دلهايى دارند كه با آن [ حقايق را ] دريافت نمى‏كنند ، و چشمانى دارند كه با آنها نمى‏بينند ، و گوشهايى دارند كه با آنها نمى‏شنوند .
آنان همانند چهارپايان بلكه گمراه‏ترند . [ آرى ] آنها همان غافل‏ ماندگانند .
سوره الرعد آيه 19
أَ فَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمََا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ اَلْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمى‏ََ إِنَّمََا يَتَذَكَّرُ أُولُوا اَلْأَلْبََابِ‏ پس ، آيا كسى كه مى‏داند آنچه از جانب پروردگارت به تو نازل شده ، حقيقت دارد ، مانند كسى است كه كوردل است ؟ تنها خردمندانند كه عبرت مى‏گيرند .
سوره الإسراء آيه 72
وَ مَنْ كََانَ فِي هََذِهِ أَعْمى‏ََ فَهُوَ فِي اَلْآخِرَةِ أَعْمى‏ََ وَ أَضَلُّ سَبِيلاً و هر كه در اين [دنيا] كور [دل] باشد در آخرت [هم] كور [دل] و گمراهتر خواهد بود .
سوره طه‏ آيات 124 و 125
 وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ اَلْقِيََامَةِ أَعْمى‏ََ  و هر كس از ياد من دل بگرداند ، در حقيقت ، زندگىِ تنگ [ و سختى ] خواهد داشت ، و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى‏كنيم . » قََالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى‏ََ وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً  مى‏گويد : « پروردگارا ، چرا مرا نابينا محشور كردى با آنكه بينا بودم ؟ » سوره مبارکه عبس آیات اول تا دهم و شاءن نزول این آیات بسم الله الرحمن الرحيم عبس و تولى اءن جاءه الا عمى و ما يدريك لعله يزكى اءو يذكر فتنفعه الذكرى اءما من استغنى فاءنت له تصدى و ما عليك اءلا يزكى و اءما من جاءك يسعى و هو يخشى فاءنت عنه تلهى

ترجمه :

بنام خداوند بخشنده بخشايشگر
چهره درهم كشيد و روى برتافت !
از اينكه نابينايى به سراغ او آمده بود.
تو چه مى دانى شايد او پاكى و تقوى پيشه كند؟ يا متذكر گردد و اين تذكر به حال او مفيد باشد.
اما آن كس كه مستغنى است
تو به او روى مى آورى !
در حالى كه اگر او خود را پاك نسازد چيزى بر تو نيست .
اما كسى كه به سراغ تو مى آيد و كوشش مى كند، و از خدا ترسان است ، تو از او غافل مى شوى .
شاءن نزول :
ايـن آيـات اجـمـالا نـشـان مـى دهـد كه خداوند كسى را در آنها مورد عتاب قرار داده به خاطر ايـنـكـه فـرد يا افراد غنى و ثروتمندى را بر نابيناى حقطلبى مقدم داشته است ، اما اين شخص مورد عتاب كيست ؟ در آن اختلاف نظر است :
مشهور در ميان مفسران عامه و خاصه اين است كه :
عـده اى از سـران قـريـش مـانـنـد عـتـبـة بـن ربـيـعـه ، ابوجهل ، عباس بن عبد المطلب ، و جمعى ديگر، خدمت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) بـودنـد و پـيـامـبـر مـشـغول تبليغ و دعوت آنها به سوى اسلام بود و اميد داشت كه اين سخنان در دل آنها مؤ ثر شود (و مسلما اگر اينگونه افراد اسلام را مى پذيرفتند گروه ديگرى را به اسلام مى كشاندند و هم كارشكني هاى آنها از ميان مى رفت و از هر دو جهت به نـفـع اسلام بود) در اين ميان (عبد الله بن ام مكتوم ) كه مرد نابينا و ظاهرا فقيرى بود وارد مجلس شد، و از پـيـغـمـبـر (صـلى الله عـليـه و آله و سـلم ) تـقاضا كرد آياتى از قرآن را براى او بـخـواند و به او تعليم دهد، و پيوسته سخن خود را تكرار مى كرد و آرام نمى گرفت ، زيـرا دقـيـقـا مـتـوجـه نـبـود كـه پـيـامـبـر (صـلى الله عـليـه و آله و سلم ) با چه كسانى مشغول صحبت است .
او آنقدر كلام پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) را قطع كرد كه حضرت (صلى الله عـليـه و آله و سـلم ) نـاراحـت شـد، و آثـار نـاخـشـنـودى در چـهره مباركش نمايان گشت و در دل گـفت : اين سران عرب پيش خود مى گويند پيروان محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) نـابـيـنـايـان و بردگانند، و لذا رو از (عبدالله ) برگرداند، و به سخنانش با آن گروه ادامه داد.
در اين هنگام آيات فوق نازل شد (و در اين باره پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) را مورد عتاب قرار داد) رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) بعد از اين ماجرا (عبدالله ) را پـيـوسـتـه گـرامـى مى داشت ، و هنگامى كه او را مى ديد مى
فرمود: مرحبا بمن عاتبنى فـيـه ربـى : (مـرحبا به كسى كه پروردگارم به خاطر او مرا مورد عتاب قرار داد) و سپس به او مى فرمود: (آيا حاجتى دارى آنرا انجام دهم ؟) و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) دو بار او را در غزوات اسلامى در مدينه جانشين خويش قرار داد.
شـاءن نـزول دومـى كـه بـراى آيـات فـوق نقل شده اين است كه اين آيات درباره مردى از (بـنـى امـيـه ) نـازل شـده كـه نـزد پـيـامـبـر نـشـسـتـه بـود، در هـمـان حـال (عـبـدالله بن ام مكتوم ) وارد شد، هنگامى كه چشمش به (عبدالله ) افتاد خود را جـمـع كـرد، مـثـل ايـنـكـه مـى تـرسـيـد آلوده شـود و قـيـافـه درهـم كشيده و صورت خود را بـرگـردانـيـد، خـداوند در آيات فوق عمل او را نقل كرده ، و مورد ملامت و سرزنش قرار داده اسـت ، ايـن شـاءن نـزول در حـديـثـى از امـام صـادق (عـليـه السـلام ) نقل شده است .
مـحـقـق بـزرگ شـيـعـه مـرحـوم سـيـد مـرتـضـى ايـن شـاءن نزول را پذيرفته است .
البـتـه در آيـه چيزى كه صريحا دلالت كند كه منظور شخص پيامبر (صلى الله عليه و آله و سـلم ) اسـت وجـود نـدارد تـنـهـا چـيـزى كـه مـى تواند قرينه اى بر اين معنى باشد خـطـابـهايى است كه از آيات 8 تا 10 اين سوره آمده كه مى گويد:
(كسى كه پيوسته (بـراى شـنـيـدن آيـات خـدا) بـه سـرعـت سـراغ تـو مى آيد، و از خدا مى ترسد، تو از او غافل مى شوى !) ايـن چـيـزى اسـت كـه بـهـتـر از هـر كـس در مورد پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى تواند صادق باشد.
ولى به گفته مرحوم (سيد مرتضى ) قرائنى نيز در اين آيات وجود دارد كه نشان مى دهد منظور شخص پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيست از جمله اينكه :
(عـبـوس بـودن ) از صـفـات پـيامبران مخصوصا پيغمبر اسلام نيست ، او حتى نسبت به دشمنان خود با چهره گشاده سخن مى گفت ، تا چه رسد به مؤ منان حقيقت جو.
ديـگـر ايـنكه پرداختن به اغنيا و غافل شدن از فقراى حق طلب با اخلاق آن حضرت كه در آيـه 4 سـوره (ن ) بـه آن اشـاره شـده و انـك لعـلى خـلق عـظـيـم : (تو اخلاق عظيم و بـرجـسـتـه اى ) دارى هـرگـز نـمـى سازد، (بخصوص اينكه معروف است سوره (ن ) قبل از سوره عبس نازل شده است ).
ولى بـه فـرض كـه شـاءن نـزول اول واقـعيت داشته باشد اين مطلب در حد ترك اولايى بيش نيست : و كارى كه منافات با مقام عصمت داشته باشد در آن مشاهده نمى شود.
زيـرا (اولا) پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) هدفى جز نفوذ در سران قريش ، و گسترش دعوت اسلام از اين طريق ، و درهم شكستن مقاومت آنها، نداشت .
(ثـانـيـا) چـهـره درهـم كشيدن در برابر يك مرد نابينا مشكلى ايجاد نمى كند چرا كه او نـمـى بـيـنـد، بـه علاوه عبد الله بن ام مكتوم نيز رعايت آداب مجلس را نكرده بود زيرا كه هـنـگـامـى كـه مـى شـنـود پـيـامـبـر (صـلى الله عـليـه و آله و سـلم ) بـا گـروهـى مشغول صحبت است نبايد سخن او را قطع كند.
ولى از آنـجـا كـه خـداونـد اهـميت فوق العاده اى به محبت و ملاطفت كردن با مؤ منان مستضعف حـقـيـقـت طلب مى دهد همين مقدار بى اعتنايى را در برابر اين مرد مؤ من براى پيامبرش نمى پسندد و او را مورد عتاب قرار مى دهد، اينها همه از يك سو.
از سوى ديگر، اگر به اين آيات از زاويه حقانيت و عظمت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سـلم ) نـگاه كنيم ، مى بينيم در سرحد يك معجزه است ، چرا كه رهبر بزرگ اسلام در كتاب آسـمـانـى خـود آنـچـنـان مسئوليت براى خود ذكر مى كند كه حتى كوچكترين ترك اولى ، يـعـنـى بـى اعتنايى مختصرى نسبت به يك مرد نابيناى حق طلب ، را مورد عتاب خداوند مى بـيـنـد، ايـن دليـل زنـده اى اسـت بـر اينكه اين كتاب آسمانى از سوى خدا است و او پيامبر صادق است ، مسلما اگر اين كتاب از سوى خداوند نبود چنين محتوايى نداشت .
و عـجـبـتـر اينكه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) طبق روايتى كه در بالا آورديم هر وقـت (عـبـد الله بن ام مكتوم ) را مى ديد به ياد اين ماجرا مى افتاد و او را بسيار احترام مى كرد.
و از سـوى ديـگـر ايـن آيـات مى تواند بيانگر فرهنگ اسلام در بر خورد با مستضعفان و مستكبران باشد، كه چگونه مرد فقير نابيناى مؤ منى را بر آن همه اغنيا و سران قدرتمند مـشـرك عـرب مقدم مى شمرد، اين به خوبى نشان مى دهد كه اسلام حامى مستضعفان و دشمن مستكبران است .
در پـايـان ايـن سـخـن بـار ديـگـر تـكرار مى كنيم كه مشهور در ميان مفسران گرچه شاءن نـزول اول اسـت ولى بـايـد اعـتـراف كـرد كـه در خـود آيـه چـيـزى كـه صـريـحـا دليـل بـر ايـن مـعـنـى بـاشـد كـه منظور پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) است وجود ندارد.
حالا با گذری که به آیات قرآن کریم داشتیم متوجه شدیم که خداوند نابینایان با تقوا را ستوده و کور دلانی را که از یاد او اعراض کردند را وعده عذاب داده است.
همان گونه که گفته شد: نابینایان بر عکس این که بعضیها درباره آنها تفکراتی غلط دارند!
از استعدادهای زیادی برخردارند.
بعضی از آنها جز قاریان و حافظان مطرح قرآن کریم هستند، بعضی از آنها در دانشگاهای کشورمان مشغول به تحصیل هستند و یا در آنها تدریس می کنند؛ بعضی از آنها در مدارس های عادی و یا استسنایی مشغول به شغل مقدس معلمی هستند.
علاوه بر این ها نابینایانی هستند که در ادارات دارای پست های مهمی هستند و یا در حوضه های علمیه ملبس به لباس مقدس روحانیت می باشند.
حالا به نظر شما سزاوار است که ما آنان را نا توان فرض کنیم و شخصیت آنها را کوچک بشماریم؟ در پایان لازم می دانم که به چند نکته اشاره کنم:
1- در صدر اسلام نابینایانی بودند که تاریخ به نیکی از آنان یاد کرده است، که از جمله می توان به افرادی چون جابر بن عبد الله انصاری اولین زائر حضرت امام حسین( علیه السلام) در روز اربعین و ابا بصیر یکی از شاگردان برجسته حضرت امام محمد باقر و حضرت امام جعفر صادق( علیهما السلام) اشاره کرد.
2- شاید بعضیها با خواندن این مطلب بگویند منظور شما این است که افراد بینا هیچ جایگاهی در نزد خداوند ندارند؟ نه اتفاقا افراد بینائی که با تقوا هستند و از محرمات پروردگارشان دوری می کنند هم چشم ظاهرشان بیناست و هم چشم باطنشان، این شعر زیبا شامل حالشان می شود که می گوید:
چشم دل باز کن که جان بینی/
آن چه نادیدنیست آن بینی/
3- بیائیم در جامعه یک فرهنگ سازی کنیم تا روز به روز بر عزت و سر بلندی نابینایان اضافه گردد و تفکرات غلط درباره آنها از بین برود.

فرستنده :  ولی الله غیاثوند

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page