در این مقام مترصد این هستیم که ثابت کنیم شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام با پیروان مدرسه خلافت (سنی ها) نه در اصول دین (اعتقادات) و نه در فروع دین (احکام) سر سوزن، نقطه اشتراكی ندارند.برای روشن شدن این مطلب إجمالاً به مواردی اشاره می شود:

چون تمامی حقایق اسلام بعد از شهادت پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله وسلم به واسطه غاصبین خلافت تحریف شد، خدای تورات و انجیل به عنوان خدا معرفی شد. لذا غیر شیعه یا مجسِمه اند یا مشبهه، و انسان در افعالش یا آزاد است یا مجبور. انبیاء الهی وخاتم الأنبیاء نه در وحی و نه در گفتار و نه در رفتار عصمت دارند لذا خدای شیعه با بت ساخته و مخلوق ذهنی پیروان سقیفه فرق دارد ، رسول مكرمی كه در اعتقاد شیعیان، شخص اول عالم وجود و اشرف كائنات و خاتم پیامبران و حبیب اله عالمیان می باشد، با پیغمبری كه در نظر مکتب خلافت شخصی عادی است كه شیطان آیات شیطانى را به او القاء می كند فرق دارد!!

(سوره مباركه حج آیه شریفه 52 تفسیر درّالمنثور از سیوطی وتفسیر طبری وتفسیر نظام نیشابوری در ذیل آیه شریفه وتاریخ طبری و...)
 كه تنها سیوطی در درّالمنثور،14روایت ازخودشان نقل كرده كه شیطان( نستجیر بالله ) آیاتی به رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم القاء كرد.

قال الإمام الصادق علیه السلام: ما أنتم واللهِ على شیءٍ ممّا هم فیهِ و لا هم على شی ممّا انتم فیه فخالَفوهُم فما هُم من الحنیفيّة على شیءٍ.
( فصول المهمّه الشیخ الحر العاملی ج1ص577 ح9(880)،وسائل الشیعه ج27ص119وج18ص85 باب 9 صفات قاضی ح32)

امام صادق علیه السلام فرمودند: به خدا قسم نیستید شما (شیعه) بر ذرّه ای از اعتقادات اینها (پیروان خلفاء) و نیستند اینها بر سر سوزن از اعتقادات شما پس در احكام و عقائد مخالفت كنید با اینها زیرا اینها كوچكترین بهره ای از دین حق نبرده اند.

سلیمان مولی طربال قال ذكرتُ هذه الاهواء عند أبی عبدالله علیه السلام قال: لا والله ما هم علی شیءٍ ممّا جاء به رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم الاّ استقبال الكعبة فقط.
(محاسن برقی ج1 ص256 ح 91(486) وبحار از محاسن ج65 چاپ بیروت ص 91 ح 26 )
سلیمان مولی طربال گفت: خدمت امام صادق علیه السلام صحبت از اینها (پیروان سقیفه) كردم.حضرت فرمود: نه به خدا قسم نیستند بر آنچه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم آورد مگر روی كردن به طرف قبله.

 قال ابوعبدالله علیه السلام: أتدری لِمَ أمَرتم بالأخذ بخلاف ما تقول العامّة؟ فقلتُ: لاندری. فقال:اِنَّ عليّاً عَلَیهِ السّلامُ لم یكن يَدینُ الله بدین الّا خالف علیه الامّةُ الی غیره اِرادةً لإبطال أَمره و كانوا یسألون اَمیرالمؤمنین علیه السلام عن الشیء الذی لا یعلمونه فإذا افتاهم جعلوا له ضدّاً من عندهم لیلبسوا علی النّاس.
(علل الشرائع صدوق (ره) ج 2 باب 315 ح1 ص249.بحار ج2 ص237 ح25 وسائل الشیعه ج18 ص83 ح24 و..)

و قال الشیخ الانصاری (رحمه الله) بعد نقل هذا الخبر: و یصدّق هذَا الخبرِ سیرة اهل الباطل مع الائمة علیهم السلام علی هذا النحو تَبَعاً لِسَلَفِهِم حَتّی أنّ أباحنیفة حكی عَنْهُ أنّه قالَ خالفتُ جعفراً علیه السلام فی كُلِّ مایقولُ او یفعل لكنّی لا ادری هل يَغمِضُ عَینَیه او یفتحهُما فی السّجود.
(رسائل شیخ ص188 رساله قطع و ظن آخر باب انسداد .)

راوی گفت: امام صادق علیه السلام فرمود : آیا می دانید چرا ما شما را امر نمودیم تا در عمل واعتقاد مخالفت كنید با آنچه نظر عامِه (پیروان جبت وطاغوت) است؟ راوی می گوید عرض كردم نمی دانیم. حضرت فرمود: به خاطر اینكه علی علیه السلام ابراز عقیده نمی فرمود به دین و اعتقادی و روشی الاّ اینكه مردم با او مخالفت كرده و به طرف غیر او می رفتند به خاطر اینكه امر او را باطل كنند و در مواردی كه نظر امیرالمؤمنین علیه السلام را نمی دانستند از او سؤال می كردند پس هنگامی كه نظر مبارك خود را بیان می فرمودند ضد نظر او را برای خود جعل می كردند تا برای مردم مشتبه شود.

مرحوم شیخ انصاری (رحمه الله) بعد از نقل این روایت مى فرماید: و این خبرسیره و روش اهل باطل را در برخورد با ائمِه علیهم السلام با این روش، تصدیق می كند در حالی كه آنان پیشنیان خود را پیروی می كنند. تا اینكه حكایت شده از ابوحنیفه لعنه الله كه گفت: مخالفت كردم با جعفر بن محمد-علیهما السلام-در تمام آنچه فرمود و تمامی آنچه عمل نمود ولی نمی دانم كه در سجده نماز دو چشم او باز است یا بسته تا در این مورد هم با او مخالفت كنم .
(نقل شده كه این ملعون در سجده نماز یك چشم خود را باز می گذاشت و یك چشم خود را می بست تا به هر شكل ممكن با حضرت مخالفت كرده باشد.)

علی بن اسباط گفت : خدمت حضرت امام على بن موسی الرضا علیه السلام عرض كردم مسئله ای برایم پیش می آید كه حكمش را نمی دانم و در شهری هستم كه شیعیان و دوستان شما آنجا نیستند تا حكم مسئله را سؤال كنم . حضرت فرمود: پیش قاضی و فقیه اینها (پیروان سقیفه ملعونه) برو و مسئله خود را سؤال كن، فإذا اَفتاكَ بشئ فخُذ بخلافهِ فَإنَّ الحقَّ فیه. پس هنگامی كه فتوا داد (هر چه گفت) تو خلاف آنرا عمل كن پس بدرستی كه حق در مخالفت با این ها است.
(عیون اخبار الرضا شیخ صدوق ج1 ص275باب 28 ح10 و تهذیب شیخ طوسی ج6 ص294 ح820)

در روایات متواتره آمده كه این ها (پیروان جبت وطاغوت) با كفر از دنیا می روند و خداوند تبارك وتعالى بعد از سُقَط و هلاكت این ها همان برخوردی را كه با كفار دارد با اینها هم دارد .
(جوا هر الكلام ج6ص56 )

و در دنیا حكم به طهارت اینها می شود برای حفظ مذهب شیعه و كثرت اینها و قلّت پیروان حق؛  لذا مرحوم صاحب جواهر (رحمه الله) می فرمایند: فهوَ مِن أقوى الادلّة على طهارة هؤلاءِ الكفرة و إن كانوا فی المعنى اَنجَسُ مِنَ الكلاب الممطورة.
یعنی: پس این قوی ترین دلایل است بر طهارت این كفار و اگر چه در واقع اینها ازسگ های خیس شده به واسطه باران نجس تر هستند.                                                          
(جواهرالكلام ج6ص57)                                                                                                                                                                                                                              

ارسالی توسط آقای علی رحیمیان

نوشتن دیدگاه