نماز تراویح ، بدعت یا سنت؟

(زمان خواندن: 15 - 30 دقیقه)

واژه «تراویح»:
«تراویح» جمع «ترویحه» و معنای اصلی آن، نشستن است. بعدها آن را به نشستن به منظور استراحت پس از چهار ركعت نماز (مستحبی) در ماه رمضان، اطلاق كرده اند و از آن پس به هر چهار ركعت نماز یاد شده، «تراویح» گفته اند. البته مجموعه این نماز را هم كه به بیست ركعت میرسد، تراویح میگویند. 1
كحلانی می نویسد: نامگذاری این نماز به تراویح، شاید مستند به روایتی باشد كه بیهقی از عایشه نقل كرده كه گفت: «پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) پس از هر چهار ركعت به استراحت میپرداخت.» اگر این حدیث به ثبوت برسد، مستند اصلی است برای نشستن امام در نماز تراویح. 2
اشكال در روایت همان است كه بیهقی بدان اشاره كرده كه تنها راوی حدیث «مغیرةبن دیاب» است كه مورد تأیید نیست. 3

نمازهای ماه رمضان در احادیث شیعه و سنی:
در صحاح و سنن و مدارك و جوامع روایی، روایات بسیاری از پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام)درباره نافلههای ماه رمضان، اصل مشروعیت، تعداد ركعات و چگونگی آن رسیده است كه از مجموع آنها، اصل مشروعیت آن به اجماع و اتّفاق نظریه استفاده می شود.
مسأله مورد اختلاف این است كه آیا این نافله ها را میتوان به جماعت خواند یا باید فرادی خوانده شود؟ در این تحقیق، به تفصیل در باره این موضوع بحث خواهد شد.
در اینجا، به دلیل رعایت اختصار، از كتب اهل سنّت به آنچه بخاری آورده و از كتب امامیه به آنچه شیخ طوسی در تهذیب نقل كرده است بسنده می كنیم.
و در پانوشت ها به دیگر مصادر روایی كه احادیث مربوط را ثبت كرده است، اشاره می كنیم:
الف ـ روایات اهل سنّت:
1 ـ یحی بن بكیر، از عقیل، از ابن شهاب روایت كرده كه امّسلمه مرا خبر داد كه ابوهریره گفت: از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنیدم كه در باره ماه رمضان فرمود:
«كسی كه از روی ایمان و اخلاص به نماز بایستد ، خداوند گناهان گذشته او را بیامرزد»; «مَنْ قَامَهُ إِیمَاناً وَ احْتِسَاباً غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ». 4
2 ـ به طریق دیگر از ابوهریره نقل شده كه پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: «مَنْ قَامَ رَمَضان إِیمَاناً وَ احْتِسَاباً غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ».
ابن شهاب گوید: پیامبر خدا رحلت كردند و تا زمان ابوبكر و اوایل خلافت عمر امر به این منوال بود. 5
شوكانی گوید: از نووی نقل شده كه قیام رمضان، با نماز تراویح تحقق می پذیرد ولی منحصر به تراویح نیست. و سخن كرمانی را كه گفته است قیام رمضان جز به تراویح محقّق نمیشود، دور از واقعیت دانسته است. 6
3 ـ بنا به نقل بخاری، از عایشه روایت شده كه گفت: «إِنَّ رَسُول الله صَلّی وَذلِكَ فی رَمَضان». 7
4 ـ یحیی بن بكیر، از عقیل، از ابن شهاب، از عروه روایت كرده كه عایشه بر من خبر داد كه رسول خدا در نیمه شبی به مسجد رفتند و گروهی با نماز آن حضرت نماز خواندند و این خبر منتشر شد و در پی آن جمعیت بیشتری آمدند و با پیامبر نماز گزاردند، صبح شد و خبر نماز پیغمبر زبان به زبان گشت و در شب سوّم نیز با نماز آن حضرت نماز خواندند و چون شب چهارم فرارسید، مسجد گنجایش جماعت را نداشت تا اینكه مردم برای ادای فریضه صبح اجتماع كردند و پیامبر پس از نماز صبح شهادتین گفته، سپس فرمودند: از تنگی مكان بیم نداشتم، لیكن ترسیدم كه این نماز بر شما واجب شود ; (خَشیتُ أَنْ تَفْرِضَ عَلَیكُمْ...) و از انجام آن ناتوان شوید. پیامبر رحلت نمودند و امر بدین منوال بود. 8
شوكانی گوید: نوری گفته است: از این روایت چنین استفاده میشود كه نافله را میتوان به جماعت خواند، امّا به نظر من باید نافله را فرادی خواند، به جز نوافل مخصوص; مانند عید، كسوف، استسقا و تراویح، به نظر اكثر فقها». 9
این نظریه از چند جهت مردود است:
اوّلاً: روایت پیشین دلیل بر این نیست كه آن نماز كه پیامبر گزاردند، تراویح بوده و در ماه رمضان اقامه شده است، تا بتوان بر مشروعیت تراویح استدلال كرد.
ثانیاً: فقهای اهل سنّت در این كه مضمون روایت مبیّن جماعت در نافله باشد، تأمّل دارند و جز در مواردی خاص; مانند عید و استستقا و... فرادی خواندن را ترجیح داده اند. چنانكه از قول شوكانی خواهد آمد.
ثالثاً: سند روایت جای تأمّل دارد; زیرا یحیی بن بكیر را كه همان یحیی بن عبدالله ابن بكیر است، برخی علما مانند نسائی و ابن حاتم ضعیف شمرده اند.
نسائی گوید: «ضعیف است و در مورد دیگر گوید ثقه نیست.»
ابی حاتم نیز گوید: حدیث او ثبت میشود امّا به آن استدلال نمیتوان كرد. 10
5 ـ اسماعیل گوید، مالك برایم نقل كرد از سعید مقبری، از ابی سلمه پسر عبدالرحمان كه از عایشه پرسید: نماز پیامبر در ماه رمضان چگونه بود؟ پاسخ داد: در رمضان و نه غیر آن، بر یازده ركعت می افزود. چهار ركعت میخواند كه از زیبایی و طولانی بودنش مپرس، سپس چهار ركعت دیگر میخواند كه از زیبایی و طولانی بودنش مپرس. آن گاه سه ركعت دیگر میخواند. پرسیدم: یا رسول الله آیا پیش از نماز وتر به خواب میروید؟ پاسخ میدادند ای عایشه، دیدگان من به خواب میروند امّا قلب من بیدار است. 11

تفسیر «خَشِیتُ أَنْ تَفْرِضَ»:
نكته قابل ذكر در روایت فوق، جمله «می ترسم بر شما واجب شود» است; زیرا چگونه ممكن است مواظبت به یك عملِ مستحب، سبب وجوب آن شود؟! و به گفته علاّمه مجلسی(رحمة الله علیه): مواظبت بر عمل خیر و اجتماع بر یك فعل مندوب، هرگز سبب وجوب آن نمی شود; چرا كه خدای تعالی از وجود مصالح و مفاسد افعال غافل نیست تا اجتماع مردم آن را كشف كند!... اگر پیامبر از واجب شدن نماز نافله در شب، با عمل مردم، بیم داشت چرا امر كرد در خانههای خود بخوانند؟ و چرا آنها را از انجام نوافل به دلیل بیم از واجب شدن آن نهی نكرد؟! مناسب با تعلیل مذكور در روایت فوق این بود كه بفرماید: «می ترسم جماعت خواندن نافله بر شما واجب شود» نه اینكه «نافله شب واجب گردد»، همانگونه كه در برخی روایاتشان آمده است. در حالی كه آنها معتقدند در برخی نوافل مانند نماز عید، كسوف، استسقا و نماز میّت، جماعت خواندن مستحب است و از جماعت خواندن آنها نهی نرسیده است. بنابراین، اگر روایت مذكور صحیح باشد باید بر این مطلب حمل كرد كه چیزی را كه خداوند امر نفرموده، نباید در آن مرتكب تكلّف شد و مثلا نماز شب را نباید واجب شمرد; چرا كه موجب بدعت در دین خواهد بود. پس این روایت به وضوح دلالت دارد كه عمل آنها (جماعت خواندن نافله) ناپسند است و بسا موجب عقاب گردد و حال كه چنین است پس از اینكه رابطه وحی قطع گردید ارتكاب آن جایز نخواهد بود. 12

ب: روایات امامیّه:
1 ـ شیخ طوسی به اسناد خود از مسعدة بن صدقه از حضرت صادق(علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: «روش پیغمبر در ماه رمضان این بود كه بر نمازهای نافله پیشین می افزود و از اوّل ماه تا بیستم، بیست ركعت بجای می آورد، هشت ركعت پس از مغرب، دوازده ركعت پس از عشا و در دهه آخر هر شب سی ركعت می خواند. دوازده ركعت پس از مغرب، هجده ركعت پس از عشا و به دعا و تجهّد اهتمام بلیغ می فرمود و در شب بیست و یكم صد ركعت و در شب بیست و سوّم صد ركعت میخواندند و به شب زندهداری می پرداختند» 13
2 ـ ونیز شیخ طوسی به اسناد خود از مفضل، از امام صادق(علیه السلام) نقل كرده كه فرمود:

«یُصَلَّی فِی شَهْرِ رَمَضَانَ زِیَادَةُ أَلْفِ رَكْعَةٍ» 14

«در ماه رمضان بیش از هزار ركعت نماز خوانده می شود.»
مفضل میگوید: چه كسی قادر به انجام این نمازهاست؟
امام می فرماید: چنین نیست كه تو پنداری. آیا در ماه رمضان بیش از هزار ركعت خوانده نمی شود؟ بدین ترتیب: در هر شب بیست ركعت، در شب نوزدهم صد ركعت، در شب بیست و یكم صد ركعت و در شب بیست و سوم صد ركعت و در هشت شب باقی مانده دهه آخر، سی ركعت، كه این نهصد و بیست ركعت می شود....» 15
روایات دیگری نیز با همین مضامین از ائمّه معصوم (علیهم السلام) رسیده و بیانگر آن است كه در هر شب از ماه مبارك رمضان تا بیست شب بیست ركعت خوانده می شود و در هر شب از دهه آخر سی ركعت به تفصیلی كه گذشت.

آراء فقها در نافله ماه رمضان:
كسی كه در كتب فقهی ما امعان نظر كند و ابواب نمازهای مستحب را بررسی نماید، به بابی میرسد با عنوان «نافلههای رمضان» كه از اثبات مشروعیت و دلائل آن سخن میگوید و چنین به دست می آید كه از امور مسلّم و غیرقابل انكار، كه مورد اجماع امامیّه است، مشروعیت و جواز نافله این ماه است; همانگونه كه اهل سنّت نیز بر مشروعیّت و جواز آن اتّفاق نظریه دارند. و اگر كسی جز این را به امامیّه نسبت دهد، نشان بی اطلاعی او از مبانی امامیه و آراء و كتب و دلائل آنها است. 16
در اینجا به نقل گفتار علاّمه عاملی، بسنده می كنیم; سیّد عاملی گوید: مشهور در میان اصحاب ما (فقهای امامیّه) استحباب نافله ماه رمضان است; همانگونه كه در كتابهای مختَلَف، مقتصر، غایة المرام، الروض، مجمع البرهان، كفایة ومفاتیح و جز اینها آمده است. بلكه میتوان گفت این مسأله اجماعی است; همانگونه كه در فوائدالشرایع، مجمع البرهان، الریاض آمده و كسی منكر آن نیست. صدوق نیز موافق جواز آن می باشد. بنابراین، مسأله مورد اتّفاق عموم فقها است; چنانكه در «مصابیح الظلام» آمده و عقیده اكثریت فقها است و همچنین در معتبر ذكر شده و در روایات نیز مشهور است، بدانگونه كه در شرایع، نافع، ذكری و روضه آمده است. و در مختلف است كه روایات بسیاری در این خصوص وجود دارد. و در البیان است كه نافله ماه رمضان مشروعیت دارد، بنا به اشهر و كسی كه آن را نفی كند با روایات نزدیك به متواتر و عمل اصحاب مخالفت كرده است.
در ذكری آمده: فتاوی و اخبار فراوان دال بر مشروعیّت آن میباشد پس به قول نادر مخالف اعتنا نباید كرد.
در معتبر آمده: عمل مسلمانان ـعموماًـ دال بر استحباب نوافل است.
در منتهی آمده است: اكثر اهل علم به استحباب افزودن نافله ماه رمضان بر دیگر ماهها قائلاند و نیز گوید: به جز معدودی بر این امر اجماع دارند.
در سرائر می خوانیم: اختلافی نیست كه هزار ركعت مستحب است و جز ابو جعفر ابن بابویه، با این قول مخالفی نیست و مخالفت وی مضر به اجماع علمای متقدم و متأخر وی نمی باشد. 17
نگارنده گوید: كلام صدوق در كتاب «الفقیه» دالّ بر نفی مشروعیت نافله ماه رمضان نیست بلكه ظاهر گفته او نفی تأكید بر استحباب است، چه او تصریح می كند: باكی نیست كه به آنچه در اخبار وارد شده عمل شود. 18
افزون بر این، در امالی صدوق آمده است: كسی كه بخواهد بر نمازهای نافله در هر شب نیفزاید، هر شب بیست ركعت بخواند، هشت ركعت بین مغرب و عشا دوازده ركعت پس از عشا تا بیست شب از ماه رمضان و سپس در هر شب سی ركعت بجامی آورد. 19

تعداد ركعتهای نافلة رمضان:
اهل سنّت در عدد این نافله ها اختلاف شدید دارند. این اختلاف بدان جهت است كه نصّ صریح از پیامبر گرامی در این خصوص موجود نیست.
مشهور نزد جمهور بیست ركعت است. برخی دیگر سی و شش ركعت گفته اند و برخی دیگر بیست و سه ركعت و گروهی شانزده ركعت، گروه دیگر سیزده ركعت. بعضی بیست و چهار و بعضی سی و چهار و بالأخره بعضی چهل و یك ركعت برشمرده اند.
و امّا مشهور نزد ما (امامیّه)، به رغم اختلاف روایات، بیست ركعت در شب است تا شب بیستم رمضان، سپس سی ركعت در دهه آخر به علاوه صد ركعت در هر یك از لیالی قدر; نوزدهم، بیست و یكم و بیست و سوم كه بدین ترتیب جمعاً هزار ركعت می شود.

خلاصه سخنان فقهای عامّه:
1 ـ ابن قدامه می گوید: نظر ابو عبدالله ـ رحمه الله ـ در این خصوص بیست ركعت است كه همین قول را نوری و ابوحنیفه و شافعی برگزیده اند. و مالك سی و شش ركعت گفته و پنداشته كه از دیر زمان چنین معمول بوده است. وی به عمل اهل مدینه استناد كرده است. 20
نگارنده گوید: دلیل آنها بر بیست ركعت، عمل ابیّ بن كعب است كه عمر مردم را به نماز خواندن با وی ترغیب كرد. و از اینجا معلوم می شود كه در این خصوص نصّ صریحی از پیامبر در مورد تعداد ركعات نرسیده است. بلكه ظاهر برخی روایات نیفزودن نافلههای رمضان بر دیگر ماههاست; یعنی یازده ركعت نافله شب. آنها همچنین برای اثبات بیست ركعت به آنچه به علی(علیه السلام) نسبت داده شده كه آن حضرت مردی را به اقامه بیست ركعت در رمضان نصب فرمود، استدلال كرده اند. 21
2 ـ محمّد بن نصر مروزی، مدعای ابن قدامه را نقد كرده كه صحابه به بیست ركعت اجماع نموده اند. او گوید: روایات بسیاری در حدّ تواتر از پیامبر خدا رسیده كه در رمضان بر یازده ركعت اضافه نمی كردند. پس صحابه چگونه بر خلاف سیره رسول الله اجماع نموده اند؟ پس بهتر آن است كه فعل پیامبر ملاك عمل قرار گیرد. 22
3 ـ قسطلانی گوید: معروف، كه اكثریت عمل می كنند، بیست ركعت است با ده سلام و پنج ترویحه (استراحت). بنابراین، هر ترویحه چهار ركعت است با دو سلام به جز وتر كه سه ركعت میباشد. و سخن عایشه را كه گوید پیامبر(صلی الله علیه و آله) در رمضان و دیگر ماهها بر یازده ركعت نمی افزود، اصحاب حمل به وتر نموده اند...
4 ـ سرخسی گوید: به جز وتر، به نظر ما بیست ركعت است و مالك گوید: سنّت سیوشش ركعت می باشد. 23
5 ـ العینی نیز به اختلاف شدید اقوال در مسأله اشاره كرده است (كه به دلیل اختصار، از نقـل آن خـودداری مـی شـود). 24
6 ـ موصلی حنفی گوید: شایسته است در هر شب از ماه رمضان، پس از عشا، امام جماعت پنج ترویحه برای مردم اقامه كند. هر ترویحه چهار ركعت با دو سلام، و میان هر ترویحه مقداری برای استراحت بنشیند و پس از ترویحه پنجم نماز وتر را به جای آورد. ابیّ بن كعب چنین كرد و این روش مردم حرمین (مكّه و مدینه) بوده است. 25
7 ـ بغوی گوید: از جمله سنّتها نماز تراویح در ماه رمضان است كه عدد آن بیست ركعت است با ده سلام. 26
8 ـ ماوردی نیز بیست ركعت را با پنج ترویحه برگزیده است. 27
9 ـ الجزیری نیز بیست ركعت را برگزیده به جز نماز وتر. 28
از مجموع این سخنان استفاده می شود كه قول به بیست ركعت در نزد اهل سنّت اجماعی است; چنانكه ابن قدامه و دیگران ادعا كرده اند و رأی جمهور (اكثریت) است چنانكه عسقلانی مدعی شد. و همان است رأی ابوعبدالله، نوری، ابوحنیفه و شافعی و حنبلیها كه ترمذی از اكثر اهل علم نقل كرده و همین منقول است از علی(علیه السلام) و عمر و سایر صحابه و تابعین; مانند اعمش و ابن ابیملیكه و حارث همدانی و اهل كوفه و...

آرای فقهای امامیّه:
مشهور نزد امامیه هزار ركعت در ماه رمضان است كه در هر شب بیست ركعت تا شب بیستم و سی ركعت در شبهای دهه آخر خوانده میشود، با تفصیلی كه در كتب فقهی آمده است. در اینجا به نقل گفتار سیّد مرتضی، شیخ طوسی، حلبی، حلّی، نراقی، عاملی و طباطبایی بسنده می كنیم:
1 ـ سیّد مرتضی گوید: «عقیده امامیّه در ترتیب نوافل ماه رمضان این است كه هر شب بیست ركعت بخواند، هشت ركعت پس از نماز مغرب، دوازده ركعت پس از نماز عشا و چون شب نوزدهم رسد صد ركعت و در شب بیستم همان بیست ركعت و شب بیستویكم صد ركعت و در شب بیست و دوم سی ركعت، هشت ركعت آن را پس از مغرب و بقیه را پس از عشا. 29
2 ـ شیخ طوسی گوید: طول ماه رمضان هزار ركعت، افزون بر نافلههای سایر ماهها بخواند. در بیست شب اوّل، هر شب بیست ركعت، هشت ركعت میان مغرب و عشا و دوازده ركعت پس از عشا و در دهه آخر هر شب سی ركعت و در شبهای نوزدهم و بیست و یكم و بیست و سوّم هر شب صد ركعت. 30
3 ـ ابوالصلاح حلبی نیز به همان ترتیب فرموده است. 31
4 ـ ابوالحسن حلبی، گفته است: علاوه بر نوافل یومیه، در ماه رمضان هزار ركعت خوانده شود; به این ترتیب كه از شب اوّل تا شب پانزدهم بیست ركعت در هر شب و پس از آن بر بیست ركعت بیفزاید. 32
5 ـ علاّمه حلّی نیز هزار ركعت در ماه، هر شب بیست ركعت تا شب بیستم و از آن پس سی ركعت را فرموده است. 33
6 ـ فاضل نراقی، هزار ركعت را اجماعی دانسته و در ترتیب آن دو صورت را مطرح نموده است:
الف: در هر شب بیست ركعت، هشت ركعت پس از مغرب و دوازده ركعت پس از عشا ـ یا به عكس ـ و در دهه آخر هر شب ده ركعت بیفزاید و در شبهای قدر صد ركعت بیفزاید.
ب: همان ترتیب، مگر آنكه در شبهای قدر به صد ركعت اكتفا كند. 34
7 ـ سیّد عاملی گوید: در هر شب بیست ركعت و این اجماعی است، همانگونه كه در انتصار و خلاف و كشف اللثام و منتهی آمده است. 35
8 ـ سیّد طباطبایی، با اشاره به اختلاف روایات، اجماع فقها را بر استحباب هزار ركعت، افزون بر نوافل دیگر آورده است. وی اشاره به قول صدوق نموده كه گفته است: در رمضان زاید بر نوافلِ دیگر ماهها نافلهای نیست، آن را قول شاذّ دانسته 36 و كیفیت انجام آن را به ترتیب سابق ذكر كرده است. 37
همانگونه كه پیشتر گفته شد، كلام صدوق در فقیه دالّ بر عدم مشروعیّت نیست بلكه تأكید آن بر استحباب را نفی میكند و به طور صریح آورده است: عمل به آنچه در روایات وارد شده. 38

اقوال مخالف در مسأله تراویح:
در برابر آنچه جمهور فقهای عامّه به سنّت بودن بیست ركعت تراویح قائل اند، برخی آن را انكار كرده اند:
1 ـ كحلانی مؤلّف «سبل السلام» آن را مورد انكار قرار داده، می گوید: روایت صحیحی درباره آن نرسیده و تنها یازده ركعت در روایت صحیح آمده است و آنچه عمل میشود (بیست ركعت) بدعت می باشد، شوكانی نیز در نیل الأوطار راه كحلانی را پیموده است.
كحلانی در عین حال جماعت خواندن نافله را انكار نكرده وبه عمل عمر استناد كرده است كه چون دید مردم متفرّق به نماز ایستاده اند، آنها را به جماعت فراخواند. و سپس به روایتی كه عامّه از پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل می كنند كه «بر شما باد به سنّت من و سنّت خلفای راشدین بعد از من» اشاره كرده و می گوید: مقصود از سنّت خلفا راه و روش پیامبر در برابر دشمنان اسلام و تقویت شعائر دین و امثال آن است. و می افزاید این حدیث هر خلیفه راشدی را شامل است و به شیخین (ابوبكر و عمر) اختصاص ندارد و این از قواعد شریعت است كه خلیفه راشد حقّ ندارد طریق های را بر خلاف سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله) بنیانگذاری كند. حتّی عمر كه خود مؤسس جماعت نافله در شبهای رمضان بود، آن را بدعت نامید و نگفت سنّت است. افزون بر این، صحابه در موارد مختلفی با شیخین مخالفت نموده اند و این نشانه آن است كه آنها حدیث مذكور را دالّ بر سنّت بودن تراویح ندانسته اند. 39
2 ـ شوكانی بر این باور است كه: از روایات این باب مشروعیّت نافله در رمضان به جماعت و یا فرادی استفاده می شود، بنابراین منحصر نمودن آن به تراویح و عدد معین و با قرائت بخصوص از سنّت دلیلی ندارد. 40
3 ـ علاّمه مجلسی گوید: از روایات اهل سنّت بر میآید كه پیامبر بیست ركعت به عنوان تراویح اقامه نكردند بلكه سیزده ركعت بجا میآوردند و روایات آنها نیز هیچگونه دلالتی بر استحباب بیست ركعت ندارد تا چه رسد به جماعت خواندن آن، هر چند بهترین عبادت است و كم یا زیاد آن مانعی ندارد امّا قول به استحباب عدد خاصّ و در وقت مخصوص و به شیوهای خاص، بدعت و گمراهی است در حالیكه سنّتی كه آنها (عامّه) روایت می كنند به صورت مؤكّد است و با عنوان شعائر دین تراویح را بپا می دارند. 41

نماز تراویح با جماعت، بدعتی از خلیفه دوم:
ظاهر پاره ای نصوص این است كه نخستین كسی كه جماعت در نافله رمضان را سنّت كرد، عمربن خطاب بود و در زمان پیغمبر(صلی الله علیه و آله) و دوره خلافت ابوبكر چنین چیزی وجود نداشت. امّا عمر با استحسان به این امر رأی داد ومردم را بدان ترغیب كرد و خود معترف بود كه این بدعت است امّا می گفت بدعت خوبی است! و خود به آن ملتزم نبود و در خانه فرادی می خواند. به این مطلب قسطلانی و قلقشندی و ابن قدامه و دیگران تصریح كرده اند كه سخنانشان را خواهیم دید.

روایت بخاری
ابن شهاب از عروة بن زبیر، از عبدالرحمان بن عبدالقاری نقل كرده كه گفت: شبی از شبهای رمضان با عمربن خطاب به مسجد رفتیم، مردم متفرق بودند و هركس برای خود نماز می خواند و بعضاً مردی با اقوام خود به نماز مشغول بود. عمر چون این بدید گفت: به عقیده من اگر اینها را با یك امام گرد آوریم بهتر است. و در پی این تصمیم ابیّبن كعب را به امامت گماشت. شب دیگر به اتفاق به مسجد رفتیم و مردم به جماعت نماز می خواندند، عمر گفت: «نعم البدعة هذه» این بدعت خوبی است! البته نمازی كه پس از خوابیدن بخوانند; یعنی آخر شب از اینكه اوّل شب اقامه شود بهتـر خـواهـد بـود.» 42

علمای عامّه چه می گویند:
1 ـ قسطلانی می گوید: این نماز را عمر بدعت نامید; زیرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور نداده بود كه به جماعت بخوانند و همچنین در عهد ابوبكر، در اوّل شب نبود و همه شب اقامه نمی شد و عدد ركعات آن این مقدار نبوده است. 43
2 ـ ابن قدامه گفته است: تراویح را به عمر نسبت دادهاند; زیرا مردم را مأمور ساخت با ابیّبن كعب به جماعت بخوانند و او چنین كرد. 44
3 ـ العینی گوید: عمر آن را بدعت نامید; چرا كه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آن را سنّت نكرد و در زمان ابوبكر نیز بدان عمل نمیشد. او میافزاید: بدعت دو گونه است; اگر زیر عنوان عمل پسندیده در شریعت باشد بدعت نیكو است واگر ناپسند باشد بدعت ناپسند است. 45
نگارنده گوید: خواهیم گفت كه بدعت یك نوع بیش نیست و آن هم ضلالت است وحرام.
4 ـ قلقشندی گوید: یكی از ابتكارات عمر این بود كه نماز تراویح را برای نخستین بار در ماه رمضان سنّت كرد و مردم را به اقامه آن با امام واحد فراخواند و این در سال چهاردهم هجرت بود. 46
الباصی، سیوطی، سكتواری و دیگران نیز گفته اند: اوّلین كسی كه تراویح را سنّت نمود عمربن خطاب بود و نیز تصریح كرده اند كه اقامه نوافل به جماعت در ماه رمضان از بدعت های عمر است. 47
ابن سعد و طبری و ابن اثیر گفته اند: این موضوع در سال چهاردهم بود و در مدینه برای مردم و امام قرار داد یكی برای مردان و دیگری برای زنان. 48
الباصی، ابن التین، ابن عبدالبرّ، كحلانی و زرقانی نیز همین مطلب را گفته اند و كحلانی درباره این سخن عمر كه گفت: این بدعت خوبی است، میگوید: بدعت هیچ گاه پسندیده نیست بلكه همواره گمراهی و ضلالت است. 49
اینها بخشی است از گفتار فقهای فریقین در مسأله تراویح و همین هاست كه موجب شده است در مشروعیت آن به بحث بپردازند.

حكم جماعت در نافله رمضان:
همانگونه كه ملاحظه كردیم، در دوران پیامبر(صلی الله علیه و آله) نوافل رمضان به جماعت تشریع نشده و خلیفه دوم آن را اختراع كرده است و همین امر منشأ اختلاف فقهای اسلام شده است. امامیّه مشروعیّت آن را به استناد دلائل محكم رد كرده اند و متأسفانه برخی از عامّه موضع شیعه را نفهمیده و تصوّر كرده اند اصل مشروعیّت نافله مورد انكار آنها است، در حالی كه چنین نیست. آنچه مردود است جماعت خواندن نافله است نه اصل نافله; چرا كه به اعتراف خلیفه دوّم بدعت است.
برخی از عامّه نیز نظری موافق و نزدیك به امامیّه دارند; مانند شافعی كه جماعت خواندن نافله را مكروه دانسته و برخی دیگر گفته اند بهتر است فرادی و در خانه خوانده شود. بنابراین مسأله مورد اتّفاق علمای عامّه نیست هر چند اكثریت به مشروعیّت جماعت قائل شده اند.

رای فقهای عامّه:
1 ـ عبدالرزاق از ابن عمر نقل كرده كه گفت: نماز نافله در ماه رمضان به جماعت خوانده نشود. 50
و نیز از مجاهد ـكه گفت مردی نزد ابن عمر آمد و گفت در رمضان جماعت می خوانمـ پرسید آیا قرائت میخوانی، پاسخ داد: آری، گفت: آیا همچون حمار سكوت میكنی! برو در خانه ات نماز بخوان. 51
2 ـ سرخسی از شافعی نقل كرده كه گفت: مانعی نیست هر نمازی به جماعت خوانده شود; چنانكه مالك گفته و قائل به استحباب آن شده است، امّا به نظر ما مكروه است.
سرخسی می افزاید: شافعی نافله را به فریضه قیاس گرفته است، در حالی كه به نظر ما اصل در نوافل پنهان داشتن و پرهیز از ریا و خودنمایی است. به عكس فرایض كه اصل در آنها اعلان است و جماعت چنین ویژگی را دارد. 52
و نیز در فصل دوم كتاب خود گوید: طحاوی از معلی و ابو یوسف و مالك نقل كرده كه گفته اند: حتّیالامكان در خانه اقامه كند. و شافعی گوید: تراویح به صروت فرادی افضل است; زیرا دور از تظاهر است. عیسی بن ابان و بكار بن قتیبه و مزنی از شافعیه و احمد بن علوان قائل به افضل بودن جماعتاند مطابق مشهور اكثریّت علما.
سرخسی سپس به حدیث اباذر استناد كرده، می گوید: گروهی از اهل بدعت منكر جواز اقامه آن به جماعت در مسجد شده اند ولی چون این شعار اهل سنّت است لذا از شعائر اسلامی به حساب می آید! 53

در حاشیه سخن سرخسی:
نگارنده گوید: نمی دانم سرخسی به چه كسی گوشه می زند و كدامین را نكوهش می كند! و مقصود او از اهل بدعت كیست؟ با اینكه خلیفه (عمر) گفت: این بدعت خوبی است! و شافعی قائل به كراهت جماعت است و آن را اصل در نوافل دانسته یا اینكه به امثال بغوی گوشه میزند كه قائل به افضل بودن انفراد است و به عمل و سیره پیامبر استناد كرده كه فرمود: «در خانه هایتان نماز بخوانید». یا بر امامیّه تعریض می زند كه قائل به عدم مشروعیت جماعت نوافل در مواردی هستند كه دلیل وجود ندارد؟!
و بالأخره چرا اقامه نافله به جماعت، شعار اهل سنّت شده؟ با اینكه عمر اقرار به بدعت بودنش دارد و خود او ترجیح میداد تنها بخواند و در عهد پیامبر خوانده نشد و نیز در خلافت ابوبكر و بخشی از دوران عمر و گروهی از اعلام و بزرگان اهل سنّت چون مالك و ابو یوسف و برخی شافعیه به پیروی او، قائل به كراهت اند، آیا اینها به زعم سرخسی اهل سنّت نیستند كه شعار اهل سنّت (جماعت تراویح) را ترك كرده اند! 54
اگر پیامبر آن را شعار اسلام و سنّت قرار نداد و صحابه نیز آن را شعار سنّت نشناختند، چگونه و به چه دلیل و از كجا این شعار سنّت شد؟ تا عامل امتیاز آنها از سایر مذاهب باشد؟ آیا این از مصادیق بارز بدعت نیست؟
به علاوه، چگونه میتوان چنین بدعتی را به جماعت در فرائض قیاس كرد، با اینكه مشروعیت جماعت در فرایض جای سخن نیست! باری، منشأ تشریع جماعت در تراویح، رأی شخصی و اجتهاد بدون دلیل و صرفاً استحسان است; چرا كه خلیفه دوم گفته است: به نظر من اگر یك امام با این جماعت نماز بخواند بهتر خواهد بود! و جز این مستندی ندارد.
موصلی، بغوی، قسطلانی و دیگر فقهای عامه نیز به بحث در باره این موضوع پرداخته و دیدگاههای مختلفی ابراز كرده اند; از جمله قسطلانی با نقل قول برخی فقها در افضلیت اقامه نافله در خانه و به صورت فرادی، آن را مستند به فعل رسول الله(صلی الله علیه و آله) نموده كه آن حضرت در خانه و فرادی به جا می آوردند و اعتراف عمر را نیز به همین ترتیب آورده و اختیار این قول را به مالك و ابویوسف و برخی شافعیه نسبت داده و از زهری نقل كرده كه می گفت رسول خدا درگذشت و سیره بر این جاری بود كه نافله را هر كسی در خانه اش فرادی بخواند تا اینكه عمر آمد و مردم را توصیه كرد كه با ابیّبن كعب به جماعت برگزار كنند و این شیوه بعد از آن معمول گردید. 55
همچنین شوكانی از قول مالك و ابو یوسف و برخی شافعیه و دیگران نقل كرده كه گفته اند: افضل فرادی و انجام نافله در خانه است، به دلیل قول رسول الله كه فرمود: «افضل صلوة المرء فی بیته إلاّ المكتوبة.»، افضل این است كه شخص نماز خود را در خانه بخواند بجز نمازهای واجب. شوكانی اضافه می كند كه این حدیث مورد اتفاق است و این در حالی است كه عترت (اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله)) نیز گفتهاند كه جماعت خواندن نافله بدعت است. 56

فتوای علمای امامیّه:
عموم فقهای امامیه با جماعت خواندن نافله را بدعت می دانند; از جمله آنها سیّدمرتضی است كه میگوید: امّا تراویح، بدون شبهه بدعت است، همانگونه كه در روایت نبوی است كه فرمود:

«أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ الصَّلاةَ بِاللَّیْلِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ مِنَ النَّافِلَةِ فِی جَمَاعَة بِدْعَةٌ» .

«مردم! نماز نافله شب را در ماه رمضان به جماعت خواندن بدعت است.» 57
و روایتی نیز هست كه عمر در یكی از شبهای ماه رمضان وارد مسجد شد، دید چراغها را برای نماز جماعت روشن كرده اند. پرسید: قضیّه چیست؟ گفتند: مردم برای نماز مستحبی اجتماع كرده اند. عمر گفت: «بِدْعَةٌ فَنِعْمَةِ الْبِدْعَة»; «بدعت است امّا بدعت خوبی است!»
چنانكه ملاحظه می كنیم عمر به بدعت بودنش معترف بود و از قول نبی اكرم(صلی الله علیه وآله)است كه فرمود: «كُلُّ بِدْعَة ضَلالَةٌ»; «هر بدعتی گمراهی است». روایت دیگری در این خصوص وجود دارد كه مردم كوفه در مسجد اجتماع كرده بودند و از امیرمؤمنان، علی(علیه السلام)خواستند كسی را به امامت برگزیند تا نافله ماه رمضان را با وی اقامه كنند و حضرت آنان را نكوهش كرد و فرمود: این خلاف سنّت است. 58
سیّد مرتضی (از فقهای امامیّه) نیز میگوید: ادّعای قاضی القضاة كه نافله گزاری با جماعت، در ماه رمضان، در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) وجود داشته و سپس آن حضرت ترك نموده است، مغالطهای بیش نیست; چرا كه ما نافله ماه رمضان را به صورت فرادی منكر نیستیم بلكه جماعت خواندن آن را قبول نداریم و اگر كسی مدعی شود كه پیامبر(صلی الله علیه و آله) در زمان خود به جماعت خواندند، این ادعا نوعی زورگویی است كه كسی به آن تن نداده است و اگر چنین بود، عمر نمی گفت: «إِنَّها بِدْعَةٌ»; «این یك بدعت است.»
سیّد مرتضی، همچنین می فرماید: «به نظر میرسد كه امامیّه در ممنوعیّت اقامه جماعت در نافله های ماه رمضان منفرداند و آن را ناپسند می دانند و بیشتر فقهای عامّه نیز با این رأی موافق می باشند.
معلی از ابویوسف نقل می كند كه گفت: اگر كسی بتواند در ماه رمضان نافله را در خانه خود اقامه كند، همانگونه كه امام می خواند، به نظر من بهتر آن است كه چنین كند.
مالك نیز می گوید: ربیعه و بسیاری از علمای ما، هنگامی كه نافله به جماعت اقامه می شد مسجد را ترك می كردند و با جماعت نماز نمی خواندند و من نیز چنین میكردم; چرا كه پیامبر نافله را جز در خانه اقامه نكرد.
شافعی هم می گوید: به نظر من نماز فرادی در نافله رمضان بهتر است.
اینها مطالبی است كه طحاوی در كتاب «الاختلاف» نقل كرده است. بنابراین، موافقین امامیّه در این مسأله بیشتر از مخالفان هستند.
دلیل ما در این مسأله، یكی «اجماع» است و دیگری «طریق احتیاط»; زیرا كسی كه در خانه فرادی بخواند به اجماع همه نه بدعت گذار است و نه گنهكار، در حالیكه اقامه آن به جماعت، مظنّه گناه و بدعت می باشد.
سیّد مرتضی سپس میافزاید: عمر نیز خود معترف بود كه خلاف سنّت است و حكم بدعت را دارد و خود آنها (عامّه) روایت میكنند كه پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: «كُلُّ بِدْعَة ضَلالَةٌ وَ كُلُّ ضَلالَة فِی النَّارِ»; «هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی در آتش جای دارد.» 59
موضوع تراویح در اصل مقاله، با بحثهای روایی و فقهی دنبال شده و دلائل روایی بسیاری، از منابع امامیّه، در خصوص بدعت بودن تراویح نیز آمده است. همچنین جرح و تعدیل دلایل فریقین در مسأله مورد بحث، همچنان ادامه دارد كه خوانندگان را به مطالعه اصل مقاله توصیه می كنیم و برای ترجمه و تلخیص همین مقدار را كافی می دانیم.

پى نوشت ها:

1 . نكـ: بحار الأنوار، ج1، ص363; فتح الباری، ج4، ص294; ارشاد الساری، ج4، ص694; شرح الزرقانی، ج1، ص237; النهایه، ج1، ص274; لسان العرب، قاموس و...
2 . سبل السلام، ج2، ص11
3 . السنن الكبری، ج2، ص700
4. بخاری، ج1، ص343; مسلم، ج1، ص523; موطأ، ج1، ص113 و...
5. بخاری، ج1، ص343
6. نیل الأوطار، ج3، ص51
7. بخاری، ج1، ص343
8. بخاری، ج1، ص343
9. نیل الأوطار، ج3، ص50
10. تهذیب الكمال، ج20، صص40 و136; سیر اعلام النبلاء، ج10، ص612
11. بخاری، ج1، ص343
12. نكـ: بحار الأنوار، ج31، ص12
13. التهذیب، ج3، ص62 ح1; الاستبصار، ج1، ص462 ح1791; وسائل الشیعه، ج8، ص29، ح2
14. التذهیب، ج3، ص68، ح21; وسائل الشیعه، ج8، ص29، باب 7، ح1
15. التهذیب، ج3، ص62، ح6; الإستبصار، ج1، ص462، ج1796; وسائل، ج8، ص29، باب 7، ح2
16. سرخسی میگوید: امّت اجماع بر مشروعیت نوافل رمضان و نماز تراویح دارند و احدی از اهل دانش جز رافضیها منكر آن نیست. المبسوط، ج2، ص1452. (سرخسی میان نوافل رمضان و نماز تراویح خلط كرده است. اصل نوافل رمضان را فقهای امامیّه منكر نیستند، چیزی كه مورد اعتراض امامیّه است، به جماعت خواندن آن میباشد، «مترجم»
17. مفتاح الكرامه، ج3، ص255
18. نكـ: الحدائق الناظره، ج10، ص509
19. امالی صدوق، ص747; مجلس، ص93، به نقل مفتاح الكرامه، ج3، ص255
20. المغنی، ج2، ص167
21. نكـ: المغنی، ج2، ص167; السنن الكبری، ج2، ص699، وافزوده اسناد این روایت ضعیف است.
22. حاشیه المغنی، ج2، ص167
23. المبسوط، ج2، ص145
24. عمدة القاری، ج11، ص127 و...
25. الاختیار، ج1، ص95
26. التهذیب فی فقه الشافعی، ج2، ص368
27. الحاوی الكبیر، ج2، ص368
28. نكـ: عمدة القاری، ج11، ص127 و...
29. الإنتصار، ص55
30. الخلاف، ج1، ص530 مسأله 459
31. الكافی فی الفقه، ص159
32. اشارة السبق، ص105
33. قواعد الأحكام.
34. مستند الشیعه، ج6، ص379
35. مفتاح الكرامه، ج3، ص255
36. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص139
37. ریاض المسائل، ج4، ص197. نكـ: جواهر الكلام، ج12، ص187
38. نكـ: حدائق، ج1، ص509
39. نكـ: سبل السلام، ج2، ص11
40. نیل الأوطار، ج3، ص53
41. نكـ: بحار الأنوار، ج29، ص15
42. بخاری، ج1، ص342; عبدالرزاق، ج4، ص258
43. ارشاد الساری، ج4، ص657
44. المغنی، ج2، ص166
45. عمدة القاری، ج11، ص126
46. مآثر الانافه فی معالم الخلافه، ج2، ص337
47. محاضرات الاوائل، ص149 و شرح المواقف.
48. طبقات ابن سعد، ج3، ص281; تاریخ طبری، ج5، ص22; كامل، ج2، ص41; تاریخ عمربن خطاب ابن جوزی، ص52
49. نكـ: سبل السلام، ج2، ص10; بدایة المجتهد، ج1، ص210 و شرح فرقانی و...
50. المصنف، ج5، ص264
51. همان.
52. المبسوط، ج2، ص144
53. همان، ج2، ص145
54. علاّمه حلّی گوید: جماعت در نمازهای فریضه است نه مستحب، جز نماز استسقا و عیدین. تذكرة الفقهاء، ج4، ص235
55. ارشاد الساری، ج4، صص661 ـ 654
56. نیل الاوطار 3 / 50; مستند الامام زید، الهامش 139
57. منلایحضرهالفقیه، ج2، ص137، باب الصلاة فی شهر رمضان
58. تلخیص الشافی، ج1، ص193
59. الإنتصار، ص55

آیت الله جعفر سبحانی

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page