معناي لغوي و عرفي «اصطفاء» همان انتخاب و اختيار نمودن شخصي ميباشد. فراهيدي در اينباره گفته است:
«الصفو نقيض الكدر، وصفوة كل شيء خالصة وخيره... والاصطفاء: الاختيار، افتعال من الصفوة، ومنه النبي المصطفى، والأنبياء المصطفون»([1]).
(صاف، نقيض كدر ميباشد و صافِ هر چيزي، خالص و خوب آن ميباشد... اصطفاء: باب افتعال از صفوه، به معناي انتخاب و اختيار ميباشد و از همين باب گفته ميشود: «نبي مصطفى» (پيامبر منتخب) و «انبياء مصطفون» (پيامبران برگزيده))
راغب در مفردات گفته است:
«الاصطفاء: تناول صفو الشيء، كما أن الاختيار: تناول خيره، والاجتباء: تناول جبايته. واصطفاء الله بعض عباده قد يكون بإيجاده تعالى إياه صافياً عن الشوب الموجود في غيره... قال تعالى: {الله يَصْطَفِي مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً وَمِنَ النَّاسِ} ... واصطفيت كذا على كذا أي اخترت»([2]).
(اصطفاء: دستيابي به خالص هر چيزي است؛ چنانكه اختيار: به معناي دستيابي به خوب و نيكوي آن و اجتباء: دستيابي به خالص هر چيزي است و برانگيختن خداوند نسبت به برخي از بندگان، گاهي با صاف و خالص نمودن آن شخص از هرگونه ناخالصي و غيره ميباشد... چنانكه فرموده است: «خداوند از فرشتگان رسولانى برمىگزيند، و همچنين نسبت به عمل مردم خداوند شنوا و بيناست!...» و چيزي را اينچنين برانگيختم: يعني آن را چنين اختيار نمودم.)
قرآن در استعمالات خود و مراد و منظورش از اصطفاء از حد معناى لغوي تجاوز نكرده است. قرآن از اين مفهوم در آيات متعددي سخن گفته است:
«إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ»([3]).
(خداوند، آدم، نوح، آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برترى داد.)
و نيز فرموده است:
«اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلاَئِكَةِ رُسُلاً وَمِنَ النَّاسِ»([4]).
(خداوند از فرشتگان رسولانى برمىگزيند، و همچنين نسبت به عمل مردم، شنوا و بيناست!)
و نيز فرموده است:
«وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ»([5]).
(ما او را در اين جهان برگزيديم و او در جهان ديگر، از صالحان است.)
و نيز فرموده است:
«وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الأَخْيَارِ»([6]).
(و آنها نزد ما از برگزيدگان و نيكانند!)
پس اصطفاء، عمل اختيار و انتخاب گروهي از نخبگان از خلق است كه حائز كمالاتي شدهاند كه ديگران به آن دست نيافتهاند، آنها پاك و پاكيزه گرديدهاند و به همين سبب بر ديگران فضيلت يافته و به عنوان اسوه و الگوي بشريت انتخاب گرديدهاند.
اصطفاء و انتخاب، فقط منحصر به انبيا و رسولان نميگردد، بلكه قرآن كريم به انتخاب افرادي ديگر نيز تصريح نموده است؛ به عنوان مثال در باره حضرت مريم دختر حضرت عمران نيز چنين تعبيري به كار گرفته شده كه خداوند متعال در باره او فرموده است:
«إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ»([7]).
(اى مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته و بر تمام زنان جهان، برترى داده است.)
همچنين درباره طالوت نيز فرموده است:
«إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ»([8]).
(خدا او را بر شما برگزيده و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشيده است.)
چنانكه قرآن كريم از انتخاب برخي اعضاي خانواده انبيا و اوصيا نيز خبر داده است؛ چنان كه فرموده:
«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإبراهيم وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ»([9]).
(ما نوح و ابراهيم را فرستاديم و در دودمان آن دو نبوّت و كتاب قرار داديم.)
و نيز فرموده است:
«وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ» (عنكبوت: 27)
(و (در اواخر عمر،) اسحاق و يعقوب را به او بخشيديم و نبوت و كتاب آسمانى را در دودمانش قرار داديم و پاداش او را در دنيا داديم و او در آخرت از صالحان است!)
و يا در جاي ديگر ميفرمايد:
«أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إبراهيم وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا»([10]).
(آنها پيامبرانى بودند كه خداوند مشمول نعمتشان قرار داده بود، از فرزندان آدم، و از كسانى كه با نوح بر كشتى سوار كرديم و از دودمان ابراهيم و يعقوب و از كسانى كه هدايت كرديم و برگزيديم. آنها كسانى بودند كه وقتى آيات خداوند رحمان بر آنان خوانده مىشد به خاك مىافتادند، در حالى كه سجده مىكردند و گريان بودند.)
و نيز فرموده است:
«وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ * وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ * وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ»([11]).
(و اسحاق و يعقوب را به او [ابراهيم] بخشيديم و هر دو را هدايت كرديم و نوح را (نيز) پيش از آن هدايت نموديم و از فرزندان او، داوود، سليمان، ايّوب، يوسف، موسى و هارون را (هدايت كرديم) اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم! ـ و (همچنين) زكريّا، يحيى، عيسى و الياس را همه از صالحان بودند. ـ و اسماعيل، يسع، يونس و لوط را و همه را بر جهانيان برترى داديم. ـ و از پدران، فرزندان و برادران آنها (افرادى را برترى داديم) و برگزيديم و به راه راست، هدايت نموديم.)
اين آيات و آياتي ديگر از اين قبيل مشخص ميكند كه خداوند سبحان، جان، رفتار و زندگي برخي از بندگانش را از برخي شائبههايي كه ممكن است با انتخاب آنان از سوي خداوند منافات داشته باشد پاك و پاكيزه و از لوث هرگونه آلودگي مرتفع ساخته و آنان را بر ساير انسانها برتري داده و بر ديگران مقدّم نموده است و اين همان معناي انتخاب (اصطفاء) از جانب خداوند است.
در جامع البيان در تفسير آيه شريفه: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ» (اى مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته.) آمده است:
«ومعنى قوله: {اصْطَفَاكِ} اختارك واجتباك لطاعته، وما خصك به من كرامته. وقوله: {وَطَهَّرَكِ} يعني: طهر دينك من الريب والأدناس التي في أديان نساء بني آدم. {وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ} يعني: اختارك على نساء العالمين في زمانك بطاعتك إياه، ففضلك عليهم»([12]).
(معناى: «اصْطَفَاكِ» اين است كه خداوند تو را انتخاب كرده و براي اطاعت و بندگي خويش برگزيده و برخي از كرامات خود را به تو اختصاص داده است. معناي: «وَطَهَّرَكِ» اين است كه دين تو را از شك و ترديدها و رجس و پليديهايي كه در دين ديگر زنان بني آدم بوده پاك نموده است. معناي: «وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ» اين است: كه خداوند به خاطر اطاعت و بندگي كه نمودي، تو را از ميان ديگر زنان جهان كه در زمان تو ميزيستند انتخاب نمود و بر آنها فضيلت و برتري بخشيد.)
اصطفاء و اختيار الاهي، بر اساس حكمت و عدالت الاهي استوار گشته و تابع مقياسهاي بشري نميباشد كه نتوان از باطن و زواياي مخفي جانها آگاه گرديد؛ چرا كه برگزيدگان الاهي اعم از انبيا و غير انبيا به شأن و رتبهاي عالي و درجات رفيع نائل گشتهاند كه براي بسياري از مردم عادي، امكان و توانايي دسترسي به آن، ميسر نميباشد؛ چرا كه گرچه برخي از مردم در علم، برخي در تقوا، برخي در صبر و شكيبايي و يا ديگر صفات برجسته و شايسته، به مقامات و درجاتي نائل گشته باشند، اما لياقت و توفيق انتخاب از سوي خداوند را هر كسي نميتواند بدست آورد؛ چرا كه چنين شخصي بايد در تمام جهات و ابعاد مورد نياز براي حمل مسؤليت مهم و خطيري كه به او واگذار ميشود قابليت و شايستگي به دست آورده باشد؛ امري است كه هيچ كس به جز خداوند متعال نميتواند از وجود آن در اشخاص، آگاهي حاصل كند و براي همين، انتخاب اينگونه مناصب فقط به دست خداوند متعال است و نه هيچ كس ديگر. ابن تيميه در اين باره گفته است:
«الذي عليه جمهور سلف الأمة وأئمتها وكثير من النظار([13])أن الله يصطفى من الملائكة رسلاً ومن الناس، والله أعلم حيث يجعل رسالاته، فالنبي يختص بصفات ميزه الله بها على غيره وفي عقله ودينه واستعد بها؛ لأن يخصه الله بفضله ورحمته كما قال تعالى: {وَقَالُوا لَوْلا نُزِّلَ هَذَا الْقرآن عَلَى رَجُلٍ مِّنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ * أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا}»([14]).
(به اعتقاد اكثريت مسلماني كه در زمانهاي قبل زيسته و پيشوايان و صاحب نظران آنها، خداوند از ميان ملائكه، پيامبران و مردمان برخي را برميگزيند. آري، خداوند آگاهتر است كه رسالت خويش را كجا قرار دهد! از اينرو صفاتي به پيامبر اكرم اختصاص داده تا بدينوسيله او را در عقل و دين، بر ديگران برتري داده و بدين شكل او را آماده رسالت گرداند و فضل و رحمت خويش را شامل او سازد؛ چنانكه خداوند متعال فرموده است: «و گفتند: «چرا اين قرآن بر مرد بزرگ (و ثروتمندى) از اين دو شهر (مكه و طائف) ناز ل نشده است؟!» ــ آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم مىكنند؟! ما معيشت آنها را در حيات دنيا در ميانشان تقسيم كرديم.)
قرطبي در تفسير آيه شريفه «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ» گفته است:
«لما استبعدوا تملّكه بسقوط نسبه وبفقره، ردّ عليهم ذلك أولاً ملاك الأمر هو اصطفاء الله تعالى، وقد اختاره عليكم وهو أعلم بالمصالح منكم...»([15]).
(هنگامي كه گروهي به دست گرفتن نبوت را بدون داشتن نسبت مهم و فقير بودن رسول خدا صلي الله عليه وآله بعيد شماردند، خداوند اعتقاد آنها را به اين شكل رد نموده است كه ملاك، انتخاب و گزينش از سوي خداوند متعال است كه او را بر شما برگزيده است و خداوند بر مصالح شما آگاهتر است...)
___________________________________________________________
([1]) الفراهيدي، كتاب العين: ج7 ص162ـ163، الناشر: مؤسسة دار الهجرة.
([2]) الراغب الأصفهاني، مفرداتغريب القرآن: ص283، الناشر: دفتر نشر الكتاب.
([3]) آل عمران: 33.
([4]) الحج: 75.
([5]) البقرة:130.
([6]) سورة ص: 47.
([7]) آل عمران: 42.
([8]) البقرة: 247.
([9]) الحديد: 26.
([10]) مريم: 58.
([11]) الأنعام: 83 ـ 87.
([12]) الطبري، ابن جرير، جامع البيان: ج3 ص359.
([13]) منظور وي از «النظار» صاحبان نظر و استدلال است.
([14]) ابن تيمية، منهاج السنة: ج3 ص416.
([15]) القرطبي، تفسير الجامع لأحكام القرآن: ج7 ص24.
انتخاب امام، حقيقتي قرآني
- بازدید: 658