صحنه چهارم :

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

سيد بن طاوس مى نويسد: در اين بار، منصور امام را به كوفه فرا خواند. سيّد پس از آنكه سند حديث را به فضل بن ربيع مى رساند، از قول او روايت مى كند كه منصور ، ابراهيم بن جبله را به مدينه فرستاد تا جعفر بن محمد عليهما السلام را جلب كند. وى مى گويد: وقتى به مدينه رسيدم، به منزل امام رفتم و پيام منصور را ابلاغ كردم. شنيدم اين دعا را مى خواند: «اللهم انت ثقتى فى كل كرب و رجائى فى كل شدة...» و پس ازآنكه مركب را آماده كردند و خواست سوار شود چنين مى خواند: «اللهم بك استفتح و بك استنجح...» و وقتى وارد كوفه شديم از مركب پياده شد و دو ركعت نماز گزارد و سپس دستها را به آسمان بلند كرد و اين دعا را خواند: «اللهم رب السموات و ما اظلّت و رب الارضين السبع و ما اقلّت ...».
ربيع مى گويد: هنگامى كه خواستيم امام جعفر صادق (ع) را نزد منصور ببريم من قبلاً وارد شدم تا از ورود امام و ابراهيم (مامور جلب امام) او را مطلع سازم.
منصور مسيب بن زهير ضبى (جلاّد) را فرا خواند و شمشير به او داد و گفت : هر وقت من با جعفر بن محمد (عليهما السلام) وارد گفتگو شدم و به تو اشاره كردم فوراً گردن او را بزن و منتظر فرمان من باش.
من از نزد منصور بيرون آمدم و چون با جعفر صادق (ع) دوستى داشتم و در موسم حج، هميشه به ديدار و زيارتش مى شتافتم ، عرض كردم : اى فرزند رسول خدا ! اين مرد ستمكار درباره شما تصميمى دارد . دوست ندارم كه شما را در آن وضع و حال ببينم . اگر فرمايشى يا وصيتى داريد بفرمائيد.
امام فرمود: نگران نباش! اگر داخل شويم و نگاهش به من افتد، عوض مى‏شود. آنگاه همه پرده را به دست گرفت و اين دعا را خواند: «يا اله جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل...» و سپس داخل اندرونى شد و زير لب دعائى مى خواند كه من نمى فهميدم . من منصور را مى ديدم كه مانند آتشى كه آب سرد روى آن بريزند و خاموش شود، مرتباً خشمش فروكش مى كرد، تا اينكه امام به كنار تخت او رسيد . آنگاه منصور از جا پريد و دست حضرت را گرفت و او را روى تخت خويش نشانيد و گفت : اى ابا عبدالله ! ببخشيد كه اينهمه به شما زحمت دادم. غرض آن است كه شكايت قوم و خويشانت را به تو كنم . آنان با من بدرفتارى مى كنند، در دين من طعنه مى زنند و مردم را بر ضد من مى شورانند واگر كسى غير از من به خلافت مى رسيد كه با آنان نسبت خويشى هم نداشت از او اطاعت مى كردند.
امام در پاسخ فرمود: اى امير! چرا روش گذشتگان صالح را فراموش مى‏كنى؟ همچون ايوب كه گرفتار شد، ولى صبر و شكيبائى پيشه كرد و يوسف مظلوم گرديد، امّا بخشيد و سليمان به ناز و نعمت رسيد، ليكن سپاس و شكر خدا را بجا آورد.
منصور : من هم صبر مى كنم ، مى بخشم و سپاس مى‏گويم.
آنگاه رو به امام كرد و گفت : حديثى را بفرمائيد كه قبلاً از شما راجع به صله ارحام شنيده‏ام.
امام : شنيدم پدرم از نياى مان روايت فرمود:
البر و صلة الارحام عمارة الدّيار و زيادة الأَعمار.
نيكى ، صله رحم و پيوند با خويشاوند نزديك موجب آبادانى شهرها و زيادى عمرها مى‏شود.
منصور : منظورم اين حديث نبود.
امام : پدرم از اجدادمان از رسول خدا روايت فرمود:
من أحبّ أن ينسأ فى أجله و يعافى بدنه فليَصِل رَحِمَه.
هر كس دوست مى‏دارد كه اجل و مرگش به تأخير افتد و تندرست بماند، پس بايد صله رحم و پيوند خويشاوند كند.
منصور : اين حديث را نيز نمى‏گويم.
امام : بسيار خوب! حديث كرد مرا پدرم از پدارنش كه رسول خدا (ص) فرمود: مرد نيكوكارى در همسايگى شخصى كه از خويشاوند نزديكش بريده بود، در حال احتضار وجان كندن بود. از سوى خدا به فرشته مرگ خطاب شد كه از عمر آن مرد كه قطع رحم كرده چند سال باقى است ؟ عرض شد : سى سال . خداوند فرمود: آن سى سال را به عمر اين مرد نيكوكار كه صله رحم كرده ، بيفزائيد. 15
در اين موقع ،منصور به غلام و خدمتكارش گفت كه عطر و غاليه بياورند و آنگاه به دست خويش سرو صورت امام را معطر كرد و چهار هزار دينار هم بداد و گفت كه مركب مخصوصش را بياورند و آنقدر نزديك آوردند كه در كنار تخت او نگاه داشتند و در آنجا امام را سوار كردند.
راوى حديث مى گويد: من پيشاپيش امام در حركت بودم و شنيدم آن حضرت اين دعا را مى خواند:«الحمدُ لِلّه الّذى ادعوه فيجيبنى ...» عرض كردم : اى فرزند رسول خدا ! اين ستمگر جبار، كمى پيش تهديد به شمشير مى كرد و حتى مسيب را با شمشيرى مأمور قتل شما نمود و من مى‏ديدم شما در موقع ورود، لبهايتان را تكان مى‏داديد و وردى مى‏خوانديد كه نمى‏فهميدم...
امام صادق (ع) فرمود: حالا وقت اين حرفها نيست .
شب هنگام شرفياب شدم؛ امام رشته سخن را به دست گرفت و فرمود: پدرم از جدمان رسول الله روايت كرده كه چون يهود و قبيله فزاره و غطفان همگى بر ضد پيامبر همداستان شدند - چنانكه در قرآن آمده است : «اذ جاوكم من فوقكم ومن اسفل منكم و اذ زاغت الابصار و بلغت القلوب الحناجر و تظنون باللّه الظنونا...» 16 (موقعى كه شما از بالا و پائين محاصره شديد و هنگامى كه چشمهاى شما به دوران افتاد و جانهايتان به لب آمد و به خداوند گمانها برديد...) - آن روز براى پيامبر روز سختى بود و دائماً تو مى‏رفت و بيرون مى‏آمد و به آسمان مى‏نگريست و مى‏فرمود: «ضيقى ، تتسعى» (گرفتارى اى ، فرج و گشايشى). سپس پاسى از شب گذشته بيرون آمد؛ شخصى را مشاهد كرد و به حذيفه فرمود: ببين او كيست؟
حذيفه : او على به ابن طالب (ع) است .
رسول خدا : اى على ! نترسيدى كه جاسوسى از سوى دشمن در كمين تو باشد.
على (ع) : من جان خويش را براى خدا و رسولش بخشيده‏ام . در اين شب خواستم پاسدار مسلمانان باشم.
سخن پيامبر با على (ع) به پايان نرسيده بود كه جبرئيل فرود آمد و گفت : اى محمد (ص) ! خداوند سلام فرمود و گفت: ما ميزان فداكارى و از جان گذشتگى على (ع) را در اين شب ديديم و به او از دانشهاى پوشيده و اسرار نهفته خود كلماتى اهدا كنيم كه آنها را نزد هيچ شيطان تجاوزگر و سلطان ستمگرى نخواند و در هيچ آتش سوزى ، غرق ، ويرانى، سقوط سقف و ديوار، حمله حيوان درنده و هجوم دزد راهزن بر زبان نياورد مگر آنكه خداوند هرگونه آسيب و خطر را از او دفع كند و او را در امن و امان قرار دهد و آن كلمات اين است : «اللهم احرسنا بعينك التى لا تنام واكنفنا بركنك الذى لايرام...» 17

- پاورقی -

 15- مقصود منصور بر امام پوشيده نبوده و جز اين نيست كه امام عمداً خواسته است احاديث صله رحم را بر وى بخواند تا بلكه او به وظيفه‏اش در ارتباط با ارحام وخويشاوندان خود آشناتر گردد.
16- الاحزاب /10.
17- كامل اين دعا را در كتاب شريف «مهج‏الدعوات » سيد بن طاووس طاب ثراه صفحه 192 بخوانيد و ما اين صحنه‏ها را با متن كتاب مزبور مطابقت داده‏ايم . «مترجم».

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page