در همين حال كه پيكر مطهر خاتم الانبياء(ص) بر زمين بود و بنى هاشم در غم بزرگ از دست رفتن آخرين فرستاده خدا به سوگ نشسته بودند، عده اى از انصار به دليل مشاهده اين رفتارها كه حاكى از نوعى تحريكات سياسى مهاجران براى تصاحب مقام جانشينى پيامبر بود به انگيزه چاره جويى براى زمامدارى مسلمانان، درمحلى به نام سقيفه بنى ساعده تجمع نمود. آنها چنين وانمود کردند كه تعيين جانشينى پيامبر نيز مانند ديگر امور اجتماعى با گفتگوى بزرگان قوم، امرى شدنى است. پيغمبر(ص) خود هنگامى كه زنده بود در كارهاى بزرگ با مهاجر و انصار مشورت مى كرد.
محو وصيت پيامبر(ص)
درهمين لحظات كسى براى ابوبكر و عمر خبر آورد كه انصار به گردهمايى پرداخته اند تا فردى را از ميان خود به زمامدارى برگزينند. وى و ابوبكر چون از برپايى چنين انجمنى آگاه شدند پيکر مطهر پيامبر را كه براى غسل آماده مىشد ترك كردند و بى آن كه به كسى چيزى گويند به انجمن انصار در سقيفه پيوستند. آن دو درميان راه به يار ديرين خود ابوعبيده بن جراح رسيدند و هر سه راهى سقيفه شدند. در آنجا سعد بن عباده، پيشواى خزرجيان، با حال بيمارى و تب، ميان گروهى از انصار(اوس و خزرج) نشسته بود و سخنگويى از سوى او در فضايل انصار و اولويت آنان بر مهاجران در خلافت سخن مىگفت. البته نمىتوان پذيرفت كه انگيزه اقدام سعد و اجتماع انصار در سقيفه بدون مقدمه و ناشى از رياست طلبى آنان بوده، يا بر اثر اطلاعات جسته و گريخته و قراين و اماراتى كه دلالت بر برخى پيش بيني ها و مقدمه چيني هاى سران مهاجران داشته است. آنچه منطقى تر مىنمايد اين است كه طرح چنان سخنانى از سوى انصار در آن ساعات، واكنشى در مقابله با اقدامات مهاجران باشد، نه موضع گيرى در برابر وصاياى پيامبر خدا(ص). اما هرچه بود تاريخ آنان را نخستين گروهى مى شناسد كه به طور رسمى برخلاف خواسته رسول خدا(ص) اقدام به برپايى جلسه مشورتى براى تعيين جانشين پيامبر كردند. شايد هم اگر ديگران سالها پيشتر از ايشان مرموزانه در پى همين هدف بوده اند، چون زيركانه تر مقاصد خود را دنبال مى كردند كمتر كسى توانسته است از كرده ايشان رد پايى بر اين منظور بيابد. در هر صورت ترديد نيست كه مهاجران به مراتب نسبت به انصار از اطلاعات و تجارب اجتماعى و سياسى بيشترى برخوردار بودهاند. به همين سبب در آن نشست ، انصار از مهاجران شكست خوردند. غيراز اين كه به موجب همان اقدام علنى بر خلاف فرموده رسول خدا(ص) براى هميشه از رسيدن به خلافت محروم ماندند. با اين همه نمىتوان انكار كرد كه حركات مرموزانه برخى مهاجران عامل مهمى در اقدام انصار بوده است. آن حركات تا آنجا كه از نگاه تاريخ مخفى نمانده به قرار زير است:
- تخلف بعضى از مهاجران از همراهى با لشكر اسامه به رغم تاكيد پيامبر بر اعزام هر چه سريعتر آن.جلوگيرى ازنوشتن وصيت پيامبر.
- انكار وفات پيامبر از سوى عمر.
- پيشگويي هاى پيامبر درباره محروم گشتن انصار از حقوق اجتماعى خود و روى آوردن سياهى آشوبها در آينده نزديك. اين امورانصار را وا داشت تا نسنجيده براى حفظ موقعيت و منافع خود به دست خويش زمينه ساز شكل گيرى بزرگترين فتنه در سراسر تاريخ اسلام گردند و شكافى در اجتماع مسلمانان پديد آورند كه هرگز به هم نيايد.
گردهمايى انصار
- بازدید: 6170