اشکال ديگرى که به متن دعاى ندبه کرده اند اين است که جمله: (وأوطأته مشارقک ومغاربک) که مى گويد پيغمبر را داخل کردى به تمام مشرق ها ومغرب ها، با آيه اوّل سوره أسرى مخالف است; زيرا خدا در اين آيه مى فرمايد: (سبحان الذى أسرى بعبده ليلاً من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى)(7) يعنى منزّه است خدائى که سير داد بنده خود را از مسجد الحرام تا مسجد اقصى، نه تمام مشرق ها ومغرب ها وثانياً زمين، مشرق ها ومغرب ها دارد، اما براى خدا مشرق ها ومغرب ها نيست، زيرا خدا همه جا هست ومکان ندارد. گوينده دعاى ندبه خدا را در وسط مشرق ها ومغرب ها قرار داده.
جواب از اين اشکال اين است که:
اولاً، لفظ مشارق ومغارب در اين مقامات، صريح در اينکه مراد تمام مشارق ومغارب است، نيست. مثل اينکه مى گوئيم: فلانى سفر دريا کرده وحيوانات دريائى را ديده، يا به فلان شهر رفت ومردم آن شهر را ديد، يا مناظر فلان قارّه را تماشا کرد، يا مملکت شما را ديد، که غرض اين است که از اين نقاط ديدن کرده واز وضع فلان شهر يا مناظر فلان قاره يا اوضاع فلان مملکت با اطلاع است. در اين جمله نيز ممکن است مراد اين باشد که خدا آن حضرت را در مشارق ومغارب وارد گردانيد. بله البته بايد به قدرى باشد که اين اطلاق که معرض توهم تمام افراد است، حُسن استعمال داشته باشد.
وثانياً، اين مشارق ومغارب، مشارق ومغارب زمين نيست; زيرا مردم ديگر هم اين مشارق ومغارب را کم وبيش ديده اند وامتيازى براى رسول اکرم صلى الله وعليه وآله وسلم نمى شود، بلکه مراد از اين مشارق ومغارب، مشارق ومغارب کرات وستارگان وشموس وکهکشان ها وعوالمى است که پيغمبر صلى الله وعليه وآله وسلم را خدا بر آنها سير داد، وامکان دارد که مراد هم مشارق ومغارب تمام آنها باشد. زيرا با إعجاز همان طور که سير دادن آن حضرت به اکثر اين مشارق ومغارب امکان پذير است، به تمام آنها نيز امکان دارد.
بنا بر اين، اگر مراد از (الى المسجد الاقصى) در آيه شريفه بيت المقدس باشد، با اين جمله منافات ندارد; زيرا اين جمله به جريان معراج از بَعد از مسجد اقصى اشاره مى کند، وآيات واخبار ديگر را شرح مى دهد. واگر مراد از مسجد اقصى در آسمان باشد(8) که خدا پيغمبر صلى الله وعليه وآله وسلم را به آنجا سير داد، پس سير به مشارق ومغارب کرات ديگر براى آن حضرت حاصل شد واين جمله موافق با مضمون همين آيه نيز هست.
به هر حال وبه هر نحو که آيه تفسير شود، به هيچ وجه دلالت بر عدم ورود پيغمبر صلى الله وعليه وآله وسلم به مشارق ومغارب ندارد ومخالفتى بين دعا وقرآن از اين نظر فرض نمى شود.
واما اشکال دوم، اگر کسى اندک ذوق وآشنائى به ادب ولسان عرب وعجم داشته باشد، مى داند معنى اين اضافه اين نيست که خدا هم داراى مشرق ها ومغرب ها است، بلکه مقصود از اين اضافه، اضافه شيء است به مالک وصاحب ومربّى وصانع وخالقش; مثل اينکه مى گوئيم: (سمائک وأرضک وبحرک وبرّک) يعنى آسمان وزمين تو وبرّ وبحر تو. اين معنايش اين نيست که ذات خدا آسمان وزمين، دريا وخشکى دارد، يا اينکه آسمان وزمين وبرّ وبحر مکان خدا است، بلکه معنايش اين است که او مالک وصاحب اختيار وخالق آنها است. مشارق ومغارب هم چون از آيات خدا است، به خدا اضافه مى شود، زيرا او جاعل وقرار دهنده نظام مشارق ومغارب وپديد آورنده همه است، واگر کسى اين معنى را که بر ذوق هيچ کس حتى عوام هم پوشيده نيست، ملتفت نشود واقعاً جاى تعجب است.
يک نکته راجع به قرآن
اين جمله (وأوطأته مشارقک ومغاربک) هم، جمله اى است که از قرآن اقتباس شده، از آيه (رب السماوات والارض وما بينهما ورب المشارق)(9) وآيه (فلا اُقسم برب المشارق والمغارب)(10) واين دو آيه، وآيه (وأورثنا القوم الذين کانوا يستضعفون مشارق الارض ومغاربها)(11) از معجزات علمى قرآن شمرده شده است.
زيرا با اينکه در عصر نزول قرآن، کروّيت زمين وساير کرات کشف نشده بود وزمين را ساکن ومرکز مى دانستند، وبراى آن يک مشرق ومغرب حقيقى زمين، وکرات ديگر ومنظومه هاى شمسى خبر مى دهد، واعلام مى دارد که به طور دائم ومتوالى ومتعاقب به واسطه کرويّت زمين وحرکت آن به دور خود، طلوع آفتاب بر هر نقطه اى از نقاط ارض، حقيقتاً مستلزم غروب آن از نقطه ديگر است تمام نقاط زمين، مشرق ومغرب حقيقى مى شود.
در ضمن، اين آيات از نظام واحدى که در تمام اين کرات واز مشارق ومغارب صدها ميليون کره ومنظومه وکهکشان برقرار است خبر مى دهد، ونيز خبر مى دهد که پروردگار وبه وجود آورنده اين نظم محير العقول، خداى واحد يگانه است واين معانى در اخبار نيز مطرح شده واهل بيت رسالت: هم که مفسر قرآن هستند، از آن خبر داده اند(12) که اينجا محل بيان تفصيلات آن نيست.
- پاورقی -
(7) سوره اسرى، آيه1.
(8) به کتب تفاسير مراجعه شود.
(9) پروردگار آسمان ها وزمين وآنچه ميان آنها است وپروردگار مشرق ها. (سوره صافات، آيه5).
(10) پس نه قسم به پروردگار مشرق ها ومغرب ها. (سوره معارج، آيه40).
(11) وبه ارث داديم قومى را که استضعاف مى شدند، مشرق هاى زمين ومغربهاى آن. (سوره اعراف، آيه137).
(12) صحيفه سجاديه، (دعائه عند الصباح والمساء) ووسائل، ج1، ب116، ص237.
قرآن مجيد، وجمله وأوطأته مشارقک ومغاربک
- بازدید: 1405