معانى كه اراده آنها از حديث امكان دارد

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

از معانى كه براى مولى بيان شد و مورد بررسى قرار گرفت باقى نماند جز: " ولى و اولى بالشى ء و سيد "بمعناى سرور و آقا- نه بمعناى مالك و آزاد كننده" و متصرف در امر و متولى امر ".
" اما ولى " ايجاب مينمايد كه از آن اراده شود خصوص آنمعنائى كه از " اولى " اراده ميشود، بعلت عدم صحت بقيه معانى بطوريكه بشما "يكايك آنمعانى و فقدان مناسبت آنها را" مدلل و معلوم ساختيم، " و اما سيد " بمعناى پيش گفته، اين معنى پيوسته از معناى: " اولى بالشى ء " جدائى ناپذير است، زيرا تقدم آن بر غيرش محرز است، خصوصا در كلمه كه پيغمبر صلى الله عليه و آله خود را متصف بدان فرموده و سپس پسر عم خود "على عليه السلام" را برابر با وصف خود قرار داده بنابراين امكان نخواهد داشت كه "مثلا" مراد از آن كسى باشد كه با پيش دستى و غلبه و ستم سرورى يافته باشد، و بلكه اين سيادت دينى است و بر همه عموميت دارد بطوريكه تبعيت و پيروى از آن بر تمام كسانى كه سيادت بر آنان است واجب خواهد بود.
و همچنين است: " متصرف در امر " و اين معنى را رازى در جلد 6 تفسيرش از قفال در مورد قول خداى تعالى: " و اعتصموا بالله، هو موليكم " "سوره حج" ذكر نموده كه قفال گفته: " هو موليكم: سيدكم و المتصرف فيكم ". و اين دو معنى را، سعيد چلپى، مفتى روم، و شهاب الدين، احمد خفاجى در حاشيه خود بر بيضاوى ذكر نموده اند و "ابن حجر" در صواعق ص 25 اين معنى را از معانى حقيقى آن "مولى" بشمار آورده است، و كمال الدين جهرمى هم در ترجمه صواعق و همچنين محمد بن عبد الرسول برزنجى در " النواقض " و شيخ عبد الحق در " لمعات " در اين مطلب از او پيروى نموده اند، پس در اين مقام امكانى نيست جز اينكه مراد بان: متصرفى باشد كه خداى سبحان او را برانگيخته كه در خور تبعيت باشد، و او بشر را بسوى طرق رستگارى رهبرى نمايد.
پس چنين شخصى در انواع تصرف نسبت بجامعه انسانيت اولى "سزاوارتر" است از غيرش، و بنابراين كسى كه داراى چنين سمتى است، يا پيغمبرى است مبعوث و يا امامى است مفترض الطاعه كه از طرف پيغمبر مبعوث، بامر پروردگار تصريح و معرفى شده كه در گفتار و كردارش از آن امر جدا نميشود و از روى ميل شخصى و دلخواه خود سخنى نميگويد و آنچه بگويد، نيست مگر وحى الهى كه باو ابلاغ ميشود.
و همچنين است: متولى امر، كه ابوالعباس مبرد آنرا از جمله معانى مولى بشمار آورده، در تفسير قول خداى تعالى: " ان الله مولى الذين آمنوا " گويد: ولى و مولى در معنى يكسانند، و اوست كه سزاوار بخلق خود و متولى امور ايشان است و ابوالحسن واحدى در تفسيرش " الوسيط " و قرطبى در جلد 4 تفسيرش در ص 232 در تفسير قول خداى تعالى در سوره آل عمران: " بل الله موليكم " و ابن اثير در جلد 4 " النهايه " ص 246، و زبيدى در جلد 10 " تاج العروس " ص 398، و ابن منظور در " لسان العرب " ص 20 "باين معنى اشعار نموده اند" و چنين گفته اند: و از اين قبيل است حديث: " ايما امراه نكحت بغير اذن موليها فنكاحها باطل " و در روايت ديگر: " بغير اذن وليها " مذكور است، يعنى: " متولى امرها "، و بيضاوى در تفسير قول خداى تعالى: "... ما كتب لنا هو مولينا " "سوره توبه" در جلد 1 تفسيرش در ص 505، و در قول خداى تعالى: " و اعتصموا بالله هو موليكم " "سوره حج" در جلد 2 ص 114، و در قول خداى تعالى: " و الله موليكم " "سوره تحريم" در جلد 2 ص 530 و ابو السعود عمادى در تفسير قول خداى تعالى " و الله موليكم "سوره تحريم در حاشيه تفسير رازى" جلد 8 ص 183 و در قول خداى تعالى: " هى موليكم "، و راغب در " مفردات " و احمد بن حسن زاهد در واجكى در تفسيرش گويند: مولى، در لغت كسى است كه متولى "عهده دار" مصالح تو است، بنابراين، او مولاى تو است: قيام بامور تو را دنبال ميكند و تو را بر دشمنانت يارى مينمايد، و بهمين مناسبت، ابن عم و معتق، مولى ناميده شده و سپس اين كلمه "مولى" اسم گرديده براى كسى كه چيزى "امرى" را در بر ميگيرد "عهده دار ميشود" و از آن جدا نميشود، و زمخشرى در " كشاف " و ابو العباس، احمد بن يوسف شيبانى كواشى- متوفاى سال 680 در تلخيصش، و نسفى در تفسير قول خداى تعالى: " انت مولينا "، و نيشابورى در " غريب القرآن " در قول خداى تعالى: " انت مولينا " و قول خداى تعالى: " فاعلموا ان الله موليكم " و قول خداى تعالى: " هى موليكم "، "باين معنى اشعار نموده اند"، و قسطلانى در حديثى كه در ص 315 گذشت از قول بخارى و مسلم- در قول رسول خدا صلى الله عليه و آله " انا مولاه " گويد: " اى: ولى الميت "يعنى ولى مرده" اتولى عنه اموره "- از جانب او امور او را عهده دار خواهم بود، و سيوطى در تفسير "جلالين" در قول خداى تعالى: " انت مولينا "، و قول خداى تعالى: " فاعلموا ان الله موليكم " و قول خداى تعالى: " لن يصيبنا الا ما كتب الله لنا هو مولينا " "همين معنى را ذكر نموده" بنابراين، اين معين نيز از- اولى- جدائى نخواهد داشت، خاصه بمعنائى كه صاحب رسالت خود را بدان توصيف فرموده بنابراين كه آنرا اراده كرده باشد.
اما آنچه كه در خصوص اين مقام نظريه و عقيده ما است، بعد از فرو رفتن در اعماق لغت و مجموعه هاى ادبى و جامعه هاى عربى اينست كه: حقيقت معنى مولى از ميان معانى "متعدد" نيست مگر: اولى بالشى ء، و اين معنى جامع تمامى آن معانى است و در هر يك از آن معانى با نوعى از توجه ماخوذ است و لفظ مولى بر هيچيك از آن معانى اطلاق نشده مگر بمناسبت اين معنى، بنابراين مقدمه:
1- پروردگار سبحان اولى "سزاوارتر" است بخلق خود از هر غالب و قاهر، ما سوى را آفريده، بطوريكه حكمتش خواسته و تصرف ميكند بمقتضاى اراده خود.
2- و عم از همه مردم محافظت فرزند برادرش و عطوفت باو اولى "سزاوارتر" است و او جايگزين پدر او است، كه اولى "سزاوارتر" باو بوده.
3- و ابن عم اولى "سزاوارتر" بيگانگى و پشتى بانى پسر عم خود است چه آندو دو شاخه هاى يك درختند.
4- و فرزند اولى "سزاوارترين" خلق است باطاعت پدر و فروتنى در برابر او- خداى متعال فرمايد: " و اخفض لهما جناح الذل من الرحمه ".
5- و فرزند خواهر، نيز اولى "سزاوارترين" خلق است بفروتنى و خضوع نسبت به دائى خود كه برادر مادرش بوده.
6- و معتق "آزاد كننده" اولى "سزاوارتر" است به تفضل نسبت بكسى كه آزاد كرده است از غير خود.
7- و معتق "آزاده شده" اولى "سزاوارتر" است باينكه احسان و نيكى كسى را كه او را آزاد كرده منظور دارد و بوسيله فرمانبردن اوامر او و فروتنى در قبال او سپاسگذارى او را بنمايد.
8- و عبد "بنده مملوك" نيز اولى "سزاوارتر" است به تبعيت و اطاعت امر مولاى خود از غيرش و اين اطاعت امر مالك بر او واجب است و سعادت او منوط بان ميباشد.
9- و مالك اولى "سزاوارتر" است بسرپرستى و حفاظت بنده هاى مملوك خود و امور آنها و تصرف در آنان تا حدوديكه بحد ستم نرسد.
10- و تابع اولى "سزاوارتر" است به يارى متبوع خود از كسى كه تابع "پيرو" او نيست.
11- و منعم عليه، اولى "سزاوارتر" است بسپاسگذارى منعم خود از غيرش.
12- و شريك اولى "سزاوارتر" است برعايت حقوق شركت و حفظ رفيق و شريكش تا باو زيانى نرسد.
13- و حليف "هم پيمان" امر او واضح است، چه او اولى "سزاوارتر" است بقيام بحفظ كسى كه با او هم پيمان است و دفع هر ستمكارى از ساحت او.
14- و همچنين است صاحب "رفيق"، او اولى "سزاوارتر" است باداى حق صحبت از غيرش.
15- همانطور كه- جار "همسايه" اولى "سزاوارتر" است برعايت حقوق همسايگانش از آنها كه دور هستند. 16- و مانند آنست- نزيل "وارد بر قومى"- او اولى "سزاوارتر" است بقدردانى و حقشناسى آنهائى كه در ميان آنها قرار گرفته و بدانها پناه برده و در پرتو آنها "از آنچه گريزان بوده" ايمن گرديده است.
17- و صهر "داماد" اولى "سزاوارتر" است بمراعات حقوق كسيكه داماد او گرديده و بدينوسيله پشتى بانى يافته و در زندگى نيرومند گشته، در حديث است كه: سه كس داراى سمت پدرى است، پدريكه تو را بوجود آورده، كسى كه بتو زن داده، كسيكه بتو تعليم داده.
18- و بر آن قياس كن، قريب "نزديك" را، چه او اولى "سزاوارتر" است بامر نزديكانش و دفاع از آنان و كوشش در راه مصالح آنان.
19- و منعم، اولى "سزاوارتر" است بزيادتى مهر و صفا بر كسى كه مورد انعام او واقع گشته و اينكه نيكى را نسبت باو تكرار نمايد.
20- و عقيده "وابسته" مانند حليف "هم پيمان" است در اولويت براى يارى كردن آنكس كه با او پيوند نموده "عهد بسته".
21- و همانند آندو است محب و
22- ناصر، چه هر يك از ايندو اولى "سزاوارتر" هستند بدفاع از كسى كه او را دوست دارند يا يارى او را بعهده گرفته اند.
23- و در مورد " ولى " و
24- سيد- و
25- متصرف در امر- و
26- متولى امر- بشرحى كه قبلا داده شد از چگونگى حال آگاه شديد.
حال كه وضعيت معانى مشروحه بالا و عدم تناسب آنها با مورد بحث روشن گشت، ديگر براى مولى باقى نمانده مگر يك معنى، و آن: اولى بالشى ء است و اين اولويت بحسب استعمال در هر يك از مواردش مختلف است، و بنابراين اشتراك در مولى، اشتراك معنوى است، و اين اشتراك "معنوى" است از اشتراك لفظى اولى بهتر است، چه آنكه اشتراك لفظى مستلزم وضع هاى زياد و نامعلوم است بنص ثابت كه بنا باصل مسلم آنها وضعها منتفى است و شمس الدين ابن بطريق در " العمده " ص 56 در بعض از اين نظريه بر ما پيشى گرفته و نامبرده يكى از اعلام طائفه است در قرن ششم و از كلمات تعدادى از علماء اهل سنت نيز در اين زمينه قسمتى ريزش نموده آنجا كه مناسبات بعضى از معانى مولى را ذكر نموده اند مانند آنچه ما ذكر كرديم.
و روايتى كه مسلم باسناد خود در صحيح ص 197 از رسول خدا صلى الله عليه و آله آورده: " لا يقل العبد لسيده مولاى "- يعنى نبايد بنده مملوك بمالك خود بگويد: مولاى من، و در حديث ابى معاويه اين جمله را افزوده: " فان مولاكم الله "، يعنى: زيرا همانا مولاى شما خدا است، و اين روايت را تعدادى از پيشوايان حديث در تاليفات خود با بررسى در طريق آورده اند، اين روايت كاشف از اينست كه معناى مقصود، كه " اولى " است متبادر بذهن است وقتيكه بطور مطلق گفته شود از مولى بيان اينمطلب از بعضى ها در ضمن مطالبى كه پيرامون مفاد حديث "غدير" ايراد ميشود خواهد آمد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page