اعتقاد خليفه به گفته ى خويش!

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

قبل از هر چيز بايد ديد ابوبكر، تا چه حدى در صحّت حديثى كه آن را دال بر
نفى توريث تر كه پيامبر (ص) مى داند، پاى مى فشرد و تا چه درجه اى اطمينان دارد كه آن را از رسول خدا شنيده، و بالاخره ثباتش بر اين اطمينان تا چه اندازه اى است.
1- آنچه از فحواى رواياتى كه به ما رسيده است، مى توان فهميد، اين است [سبط ابن الجوزى، و نيز السيره الحلبيه ج 3 ص 391.] كه خليفه فدك را به فاطمه (ع) تسليم داشت، و اگر ماجرائى اتفاق نيفتاده بود، مساله به پايان خود نزديك بود، اما عمر وارد شد، و گفت: «اين چيست؟»
ابوبكر جواب داد: «نوشته اى است كه براى فاطمه درباره ى ميراث پدرش نوشته ام.
عمر گفت: «اگر چنين كنى، از چه راهى بودجه ى مسلمين را تأمين خواهى كرد، آن هم روزى كه مرتدين عرب با تو در حال جنگند؟»
اين را گفت و نوشته را گرفت و پاره كرد. ما اين روايت را با احتياط نقل مى كنيم، ولى آن چه به نظر ما صحتش را تاييد مى كند. اين است كه اگر عارى از واقعيت بود تمام قرائن و شواهد صحت آن را در معرفى ترديد قرار مى داد. اما چنان چه صحيح باشد حاكى از اين است كه بعد از خطبه ى جاودانه ى فاطمه، خليفه حديثى از رسول خدا (ص)، در نفى توريث آن حضرت، بيان كرد و فدك را كتبا به فاطمه تسليم كرد، زيرا جنگهاى ردّه مذكور در سخنان عمر [مروج الذهب ج 2 ص 193.] ، و ايراد خطبه ى زهرا چنان كه پيش از اين گذشت هر دو، در روز دهم سقيفه بوده است. [و شايد اين معنى از اعتبار روايت بكاهد چون اگر خليفه از تصميم خود درباره ى فدك باز مى گشت. هنگامى كه فاطمه (ع) در مسجد او را مورد سرزنش و عتاب شديد قرار داد اين كار را مى كرد.]
2- مى دانيم كه خليفه در واپسين دم حيات خود، از عدم تسليم فدك به فاطمه (ع) اظهار پشيمانى كرد [تا ريخ طبرى، و هم در ص 18 از سموالمعّنى فى سمّو الذّات نوشته ى استاد بزرگ شيخ عبداله علايلى.] ، و در حالى كه گروهى بر اطراف او گرد آمده بودند، چنان متأثر بود كه گفت: «بيعت مرا باز پس گيريد» از اين حالت و ندامت فهميده مى شود كه در آن ساعت، وجود خليفه را پيچ و تاب اضطراب فرا گرفته بود، زيرا بنا روائى حكم، و سستى و ضعف دلايل خود، در برابر زهرا (ع) آگاه شده بود، و گاه و بيگاه وجدانش بر او مى شوريد، اما بهانه اى براى تسكين خاطر خود مى يافت. و چنين بود كه به سبب كارى كه در مقابل زهرا (ع) انجام داده بود، به تلخى جان فرسايى گرفتار آمده و در لحظات پايان عمر، شعله ندامتش از آتش وجدان، زبانه مى كشيد، آرى در آن لحظات دشوارى كه تمام اعمال آدمى در صحنه ى حيات را، به صورت نمايشى كه پرده ى آخر آن نزديك فرو افتادن است، به او نشان مى دهند، و گسيختن رشته هاى رنگارنگ زندگى را در پيش چشم او، تصوير مى كنند، و به ديده ى بصيرت مى بيند كه چيزى جز عواقب و تبعات اعمال نمى ماند چنين حالى داشت...
3- و نبايد فراموش كرد كه وصيّت خليفه اين بود كه او را در جوار رسول خدا (ص) دفن كنند، و اين وصيّت، در صورتى صحيح است كه از اعتبار روايت خود، به عنوان سندى قانونى، عدول كرده و از دختر خويش، عايشه، اجازه گرفته باشد تا در زمينى كه وى به ارث مى برد دفن شود- آن هم اگر زوجه، بتواند از زمين ارث ببرد و اگر سهم عايشه، به آن مقدار باشد- و چنان چه خليفه بازمانده ى پيامبر (ص) را صدقه ى مشترك همه ى مسلمين مى دانست، لازم بود كه از فرد فرد آنان، اجازه بخواهد و اگر فرض كنيم كار او، با اجازه كسانى بود كه به حد بلوغ رسيده بودند از آنهايى كه در آن هنگام كودك و خردسال بودند، چگونه اجازه ى تصرف خواست؟
4- از طرف ديگر مى دانيم كه خليفه، خانه ى همسران پيامبر (ص) را، كه در زمان حيات آن حضرت در آن ساكن بودند، از آنان بازنگرفت. اين جا اين سؤال مطرح مى شود كه چه عاملى آن تفاوت و تمايز را بوجود آورد، و سبب شد كه فدك را از زهرا (ع) بازپس گيرد، و عوايد آن را به مصارف عامه، اختصاص دهد، و خانه هاى همسران پيامبر را در دست آنان باز گذارد، كه مانند مالك در آن تصرف كنند، و حتى عايشه اجازه دهد كه پدرش در حجره ى او دفن شود؟ آيا نفى توريث يا ميراث نگذاشتن پيامبر (ص)، تنها خاصّ جگر گوشه ى آن حضرت است؟ و يا اين كه خانه ى همسران پيامبر به آنان بخشيده شده بود؟ ما بايد بپرسيم كه چه دليلى اين اختصاص را به خليفه ثابت كرد، در حالى كه هيچ يك از همسران رسول خدا (ص)، درباره ى اين مساله اقامه ى بيّنه، يا ادعايى نكرد؟ از جهتى حيازت خانه ها در عصر پيامبر (ص)، نيز به منزله ى حيازت بالاستقلال نيست، بلكه از شؤن حيازت نبوى (ص)، و مانند تصرّف هر زوجه اى نسبت به اموال شوهرش، شمرده مى شود.
همچنين انتساب خانه هاى پيامبر، به همسران آن حضرت، در آيه ى شريفه و قرن فى بيوتكن. «در خانه هاى خود آرام گيريد» از آيه 33 احزاب، نيز، آن معنى را نمى رساند، زيرا كه براى اضافه و نسبت، كمترين ملابسه اى كافى است، و هرگز اثبات مالكيتى نمى كند.
بعلاوه همين خانه در قرآن كريم، و كمى پس از آن آيه، به پيامبر (ص) نسبت داده شده، آنجا كه خداوند متعال مى فرمايد:
يا ايها الذين آمنوا لا تدخلوا بيت النبى الا ان يوذن لكم:
«اى كسانى كه به خدا ايمان آورده ايد! به خانه هاى پيغمبر داخل مشويد، مگر آنكه اذن دهد» از آيه ى 53 احزاب.
اگر ترتيب قرآنى هم صحيح باشد بايد مدلول آيه ى اخير مورد توجه قرار گيرد. بعلاوه در صحاح اهل سنّت از رسول خدا (ص) آمده است كه فرمود: در ميان خانه و منبر من روضه اى از رياض بهشت قرار دارد. و اين جا نيز نبى گرامى خانه را به خود نسبت داده است.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page