بايد بگوئيم: فتنه هائى كه پيامبر (ص) به آن اشاره فرمود بى شك وقايعى بود كه بلافاصله، بعد از رحلتش واقع شد، و بى ترديد با مردگان بقيع، اگر حيات مجدد براى آنان مقدر مى شد، بيش از فتنه ردّه و متبيّان ارتباط داشت.
به بيان ديگر اين فتنه همان فتنه اى بود كه زهرا (ع) در ضمن سخنان خود به آن اشاره كرد و گفت: «بدانيد كه در گرداب فتنه فروافتاده ايد، و جهنم كافران را در آغوش گرم خود، فرا گرفته است.»
آيا صحيح نيست آن واقعه اى را كه، رسول خدا (ص) فتنه ناميده است، اولين فتنه ى تاريخ اسلام بشماريم؟
بعلاوه در آن روز، آن كارهاى سياست بازانه، از جهت ديگر نيز، فتنه اى بزرگ به شمار مى آيد، زيرا خلافتى را بر جامعه اسلامى تحميل كرد كه تنها گروهى اندك از توده ى مردم به آن راضى بودند، و در عرف اسلام و همه ى قوانين اساسى حقى براى انشاء حكومت نداشتند.
آرى آن فتنه، خلافت صديق بود ساعتى كه از سقيفه بيرون آمد و «عمر پيشاپيش او بهروله مى رفت، و چنان فرياد مى كشيد كه بر گوشه هاى لب او، كف برآمده بود.» و يارانش «به لباس اهل صنعان بودند، و بر كسى نمى گذشتند مگر اين كه او را مى زدند، و پيش مى انداختند، و دستش را مى كشيدند و بدست ابوبكر مى رساندند، و خواه ناخواه از او بيعت مى گرفتند.» [شرح نهج البلاغه، ج 1 ص 74.]
كار حكومت گران بدين قرار بود كه خلافتى را به مسلمين تحميل كردند كه مورد تأييد خداوند و رضايت امت اسلامى نبود. در اين جا صديق، حقانيت خود را، از جانب پيامبر كسب نكرده و اجماع امت نيز براى او حاصل نشده بود، چون سعد تا زمان درگذشت خليفه، با وى بيعت نكرد، و بنى هاشم نيز، تا شش ماه از بيعت خوددارى كردند، چنان كه در صحيح بخارى آمده است.
پس مقصود از آن فتنه ها چه بود؟
- بازدید: 772