اگر در نكته ى مذكور جاى ترديدى باشد، در اين موضوع شكى نداريم كه پيامبر بزرگ (ص)، بارها على (ع) و ابوبكر را براى قضاوت همه ى مسلمين، به ترازوى قياس نهاد، تا آنان به چشم خود ببينند كه در ميزان عدالت، آن دو هرگز برابر نيستند. و گرنه آيا معاف داشتن ابوبكر از خواندن سوره ى توبه، براى كفّار آن هم بعد از آن كه آن حضرت او را بدين كار مكلف كرد- امرى طبيعى است؟ بعلاوه چرا و حى الهى پس از اين كه ابوبكر به نيمه راه رسيد، بر رسول گرامى نازل شد و دستور داد او برگردد. و براى انجام دادن آن مهّم على فرستاده شود؟ آيا اين عمل را كارى عبث، يا ناشى از اشتباه و ناآگاهى مى توان دانست؟ يا مسأله، وجه ثالثى دارد، بدين ترتيب كه رسول اكرم احساس كرد كه رقيب معارض و مخالف سرسخت وصى و ابن عم او (ص)، ابوبكر است و لذا به امر خداوند خواست كه او را بفرستد و پس از آگاهى همه ى مردم، بازگرداند، و على را- كه همانند خود وى بود- اعزم دارد. تا بدين وسيله، درجه ى اختلاف بين اين دو شخصيت را براى مسلمانان آشكار سازد. و نيز مقدار اين رقيب را بنمايد كه خداوند، در ابلاغ يك سوره ى قرآن براى گروهى، او را امين نمى شمارد، پس چگونه ممكن است خلافت و حكومت مطلقه را در صلاحيت او بداند؟
سوره ى توبه و خليفه
- بازدید: 613