اگر بخواهيم كه اسباب و اشكال منازعه را به مدد شناخت شرايط حاكم بر آن، و تأثير آن شرايط را در مسأله منازعه بشناسيم، لازم است كه با نگاهى زود گذر، آن احوال را بررسى كنيم، و تصوير روشنى از آن روز دگرگونى و «انقلاب»- تا جائى كه به حبث ما مربوط است- بدست دهيم.
مقصود از انقلاب- وقتى عصر خليفه اول، با تعبير انقلابى توصيف مى شود- مفهوم حقيقى كلمه است كه برابر با دگرگونى و تلّون قدرت حاكمه است. در اين روز انقلابى، امامت و رهبرى بصورت جمهورى مبتنى بر شورا، شكل مى گيرد و صلاحيّت و مشروّعيت خود را، از گروه هاى ظاهرا انتخابگر كسب مى كند و از شكل نخستين اسلامى خود كه نيرو و حقانيّت را از آسمان مى گرفت، جدا مى شود.
در اينجا بايد بياد آوريم، به راستى لحظه اى كه بشيربن سعد، به عنوان اولين نفر، دست بيعت در دست خليفه گذاشت، در تاريخ اسلام نقطه ى تحولى شد كه بهترين دوره ى اسلام را به پايان برد، و روزگار ديگرى را آغاز كرد- ما بررسى و داورى در آن ماجرا را بعهده ى تاريخ باز مى گذاريم- اما اين واقعه در لحظه ى خاصى اتفاق افتاد.
لحظه اى كه مقدس ترين وسيله ارتباط آسمان و زمين، مبارك و جوشان ترين سرچشمه ى خير و نعمت، و بهترين مايه ى جلا و صفاى روح انسان قطع شد، يعنى لحظه ى تلخ و شومى كه سيد بشر، آخرين لحظه ى حيات مقدس خود را سپرى كرد و روح الهى او بملأ اعلى و قاب قوسين او ادنى پرواز فرمود، از آن ساعت مردم مسلمان به شوريده حالى، به سوى خانه ى پيامبر (ص)- كه نور وجودش از آن مى تابيد- هجوم آوردند تا با روزگار سعادت آفرين او وداع كنند و نبّوتى را كه دليل وادى مجد و سرمايه ى جهان عظمت امت بود تشييع نمايند.
مردم مسلمان، دستخوش خاطرات گوناگون، بر گرد آن بيت مقدس، ياد شگفتى هاى نبّوت و عظمت پيامبر در خاطرها، خاطره ها نقش آفرين صحنه ى انديشه هايشان، بياد مى آوردند دهسالى را كه تحت رعايت و هدايت بهترين انبياء و مهربانترين پدران، و در دامن نعمت ها و راحت ها زيسته بودند چه رؤياى دلنشينى بود كه روزگارى از آن بهره مند شده بودند، و انسانيت در برهه اى از زمان حيات خود، در پناه لطف آن به شكوفايى رسيده بود! و اكنون آنان از خواب خوش بيدار شده بودند. به ناگوارترين حالى كه خفته اى مى تواند بيدار شود؟
حزب بازى قدرت طلبان:
- بازدید: 474