در اين جا لازم است به سخنان خليفه توجه كنيم، وقتى خطبه ى زهرا (ع) به پايان رسيد و مسجد را ترك گفت، وى به منبر رفت و چنين گفت:
«اى مردم! اين هياهو چيست؟ هر كس حرفى دارد! كجا آين آروزها در زمان رسول خدا (ص) مطرح بود؟ هر كس شنيده است، بگويد! و هر كس ديده است، شهادت دهد! او روباهى است كه شاهد او دم اوست، او كانون تمام فتنه هاست، مانند ام طحال... بدانيد كه من اگر بخواهم مى گويم، و اگر بگويم اسرار را فاش مى كنم، ولى مادامى كه با من كار نباشد سكوت خواهم كرد.»
آن گاه رو به انصار كرد و گفت: «اى ياران رسول خدا! سخن بعضى از نادانان، كه در ميان شمايند به من رسيده است، حال آن كه شما بايد بيش از هر كس پايبند پيما رسول خدا باشيد. شما همان كسانى هستيد كه پيامبر به شهرتان آمد، و به او پناه داديد، و ياريش كرديد. بدانيد من كسى نيستم كه دست و زبانم به هر ناسزاوارى به لطف و كرم باز باشد.»
اين گفته ها گوشه اى از شخصيت خليفه را، به ما مى نماياند و موضع منازعه ى زهرا (ع) را با وى روشن مى كند نكته ى مهمّى كه اكنون، از منازعه ى زهرا (ع) و تلّقى خليفه، از آن براى ما آشكار مى شود، اين است كه خليفه، كاملا دريافت كه هرگز احتجاج زهرا (ع)، به ميراث يا نحله ارتباطى ندارد و تنها به اصطلاح امروز، مبارزه اى سياسى است و به قصد دادخواهى به نفع همسر بزرگوارش- كه خليفه و اطرافيانش مى خواستند وى را از مقام الهى و طبيعيش، در عالم اسلام دور كنند - آغاز كرده است. از اين رو ابوبكر تنها از على (ع) سخن گفت و- العياذ بالله او را، اسداله الغالب را به روباه مانند كرد، و كانون فتنه و ام طحال شمرد، و فاطمه ى بزرگ را به دم، پيرو و دنباله ى او، تشبيه نمود، و از ميراث، هيچ گونه سخنى به ميان نياورد.
سخن آئينه شخصيّت
- بازدید: 633