اما هنگامى كه معاويه، خود را به عنوان خليفه بر مسلمانان تحميل كرد، اين حق پايمال شده را بيش از پيش ببازى و استخفاف گرفت، و به حكم هواى دل خود، آن را به سه بخش تقسيم كرد، و سهمى به مروان حكم، و بخشى به عمرو بن عثمان، و ثلث ديگر را به فرزندان خود يزيد واگذار نمود، و بدين گونه فدك مدتى، دست به دست مى گشت تا اين كه در حكومت مروان حكم، تمامى آن به اختيار وى درآمد. بعد از او در دست عمر بن عبدالعزيز بن مروان قرار گرفت. او با رسيدن به خلافت، فدك را به فرزندان فاطمه (ع) برگرداند، و براى اين كار در ضمن نامه اى كه به والى خود در مدينه- ابوبكر عمرو بن حزم- نوشت، دستور داد فدك را بدانان تسليم كنند. ابوبكر بن عمرو بن حزم در پاسخ نوشت:
«فرزندان فاطمه در ميان آل عثمان و آل فلان و فلان پراكنده اند، بايد به كداميك تسليم كنم؟»
ابن عبدالعزيز پاسخ داد: «اما بعد، اگر به تو دستور دهم گاو ماده اى را قربانى كنى، از رنگ آن خواهى پرسيد، و ايرادهاى بنى اسرائيلى بهانه خواهى كرد؟ وقتى اين دست خط به تو رسيد، آن را در ميان ذرارى على و فاطمه (ع) تقسيم كن.» و لى بنى اميه بر عمر بن عبدالعزيز خشمگين شدند، و او را براى اين كار صواب، سرزنش كردند، و به او گفتند: «به اين وسيله كار شيخين را تخطئه كردى» و نيز گفته شده است كه عمرو بن قيس، با جمعى از اهل كوفه، به پيش او آمدند، و او را به سبب واگذارى فدك به سختى نكوهش كردند
عمر بن عبدالعزيز در جوابشان گفت: شما نمى دانيد، و اگر مى دانسته ايد، فراموش كرده ايد، ولى من فراموش نكرده ام، و بدرستى مى دانم كه ابوبكربن محمدبن عمروبن حزم از پدرش، و او از جدش نقل كرد كه پيغمبر (ص) فرمود:
«فاطمه پاره ى تن من است. هر چه مرا به خشم آورد او را نيز، خشمگين مى كند، و مرا خشنود مى كند، هر چه او را خشنود سازد.»
گذشته از اين، فدك در عهد شيخين- ابوبكر و عمر- يكجا در دست ايشان بود، تا آن كه بعد از مدتى به مروان واگذار شد، و او نيز به پدرم عبدالعزيز، بخشيد، از او به وارثانش- يعنى من و برادرانم- بميراث رسيد من از آنها خواستم، سهم خود را به من بفروشند، و آنان هم بعضى بخشيده و بعضى فروختند، تا تمامى آن بتملك من درآمد. در اين وقت مصلحت ديدم، آن را به فرزندان فاطمه (ع) بازگردانم و چنين كردم.
آنان وقتى سخنان خليفه را شنيدند، گفتند: اگر ديگر پيشنهادهاى ما را نى پذيرى، زمين را در تملك خود دارو محصول آن را، در ميان آنان تقسيم كن! و او نيز چنين كرد.
پس از آن دوباره يزيدبن عبدالملك، فدك را از بنى فاطمه بازگرفت، و تا زمان انقراض دولت آنان، پيوسته در اختيار بنى مروان بود.
فدك و بنى اميه:
- بازدید: 801