عقيده به ظهور مهدى وقيام مدعيان مهدويت

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

بعضى مانند احمد امين مصرى وطنطاوى، انقلابات وشورشهائى را که متمهديان بر پا کرده وسبب ضعف مسلمانان وجنگ وخون ريزى شده پيش کشيده وعقيده به ظهور مهدى را علت بروز اين حوادث واختلاف وتفرقه شمرده واز اين راه مى خواهند سم پاشى کرده وافکار را از اين عقيده که سبب ثبات واستحکام جامعه واطمينان به آينده است، منصرف سازند. در حالى که ميان دعواى کسانى که به دروغ مُدزعى مقام مهدويت شده يا بشوند وصحت وعدم صحت عقيده به ظهور مهدى هيچ گونه ارتباطى نيست وبا اينگونه سخنان انکار يک واقعيت دينى ومذهبى از يک نفر به اصطلاح دانشمند تعجب آور است.

آقاى احمد امين، کدام يک از حقايق عالى وکدام يک از نعمتهاى عامه اينگونه مورد سوء استفاده ودست آويز مقاصد افراد جاه پرست ورياست خواه نشده است.

حق، صلح، عدالت، امانت وصداقت، فرهنگ وتعليم وتربيت، ترقى وتجدد، دين ومذهب، آزادى، دموکراسى، برقرارى نظم وحکومت قانون وصدها مفاهيم ديگر از اين رقم مورد سوء استفاده ودستبرد سود پرستان وسياستمداران بوده وهست وبيشتر اين الفاظ در معانى اضداد آنها استعمال مى شود، يعنى جنگجو وتوسعه طلب از صلح ودموکراسى، ستمگر از عدالت، مفسد از اصلاح، مرتجع از تجدد وترقى، خائن از امين ودشمنان آزادى از آزادى دم مى زنند ودر زير اين الفاظ مقاصد خود را مى جويند وبر روى کارها وخيانت وجنايتهاى خود با اين الفاظ پرده پوشى نموده وبه ملتهاى ستمکش آنچه را مى خواهند تحميل مى کنند.

به نام تعميم تربيت وتعليم، مردم را از مبانى صحيح اخلاقى منحرف مى سازند واز ترقى علمى افراد مانع مى شوند.

جنگهائى که به نام آزادى بشر ونجات ملل محروم ودفاع از حقوق ملتها بر پا مى شود، چنانچه ديده وشنيده شده براى پايمال کردن حقوق وغارت ثروت کشورها واستعمار آنها است.

به نام رهبرى معنوى وبه نام رسالت آسمانى بيشتر شورش وانقلاب شده، يا به نام مهدويّت؟ کسانى که به دروغ ادعاى پيغمبرى کرده اند بيشتر بوده اند يا آنهائى که به دروغ ادعاى مهدويّت کرده اند؟

کودتاها وانقلاباتى که پى در پى در کشورها واقع مى شود به نام اصلاح ونجات ملت وآزادى وحکومت قانون انجام مى شود يا به نامهاى ديگر؟ وآيا رهبران اين انقلابات بيشتر خود ساخته وشيفته آزادى وبراى اصلاح قيام مى کنند يا براى مقاصد ديگر؟

آيات قرآن مجيد هم وقتى به دست نا اهل وصاحبان اغراض شخصى وسياسى افتاد به عکس مقصود ومراد، تفسير ومعنى مى شود يا در غير مورد تطبيق مى کنند تا حدى که معاويه ويزيد هم در برابر على وحسين (عليهما السلام) آيات قرآن را مى نوشتند ومى خواندند.

آيا براى اينکه آياتى از قرآن مجيد را بعضى بر حسب رأى ونظر خود ودر جهت تأمين منافع شخصى تاويل وتفسير کردند وسبب ضلالت وگمراهى شدند، شما مى توانيد پيشنهاد بدهيد که آن آيات (العياذ بالله) از قرآن حذف شود تا اين افراد به رأى فاسد خود آنها را تفسير نکنند؟

حتى افرادى پا را فراتر گذاشته قولاً يا عملاً ادعاى خدائى کرده ومردم را استعباد کردند. مليونها مردم گاوپرست وبت پرست وآتش پرست وستاره پرست شدند، مليونها نفر در برابر کاخ فرعونها ونمرودها وديکتاتوران ديگر تاريخ به خاک ذلت افتادند وخود را غلام جان نثار وچاکر بى اختيار آنها گفتند وبشرهائى مانند خود بلکه بى علم تر ونالايق تر از خود را پرستيدند وبه جاى آنکه نام خداى يگانه را برند، نام سلاطين را بردند وکارها را به نام پرننگ ستمگران آغاز کردند. اگر اسلام نيامده بود وعقيده توحيد، قلوب مردم را روشن نکرده وافکار را آزاد نساخته بود وبشر خود را نشناخته بود وملتها رابطه خود را با زمامداران درک نکرده بودند وبسم الله والله اکبر شعار آدمهاى آزاد نشده بود، هرگز يوغ ذلت بشر پرستى از گردن انسانها برداشته نمى شد.

آيا براى اينکه علم وصنعت وخدا پرستى ونبوت وصلح وعدالت در طول تاريخ زندگى بشر وسيله ودستاويز مقاصد افرادى جاه طلب وسياستمدار شده، شما مى توانيد اين حقايق را محکوم سازيد؟

آيا براى اينکه جمعى به عنوان عدالت پرورى وآزاديخواهى وحکومت قانون، ستمگرى وقانون شکنى کرده وديکتاتورى پيشه ساخته، شما مى توانيد بگوئيد مفاهيم عدل وداد وحرّيت وقانون ومساوات وفضيلت، حقيقت ندارد وبراى بشر اسباب دردسر ومزاحمت است وبايد اين الفاظ از قاموس انسانيّت حذف شود؟

آيا مى خواهيد با اين انديشه هاى نارسا ومنطق غلط در يک موضوعى که صدها حديث وروايت بر آن دلالت دارد وصدها ميليون مسلمان در مرور اعصار به آن معتقد بوده وهستند اظهار نظر کنيد؟

نه آقاى احمد امين، اين دروغ از راست بگرفته فروغ.

شما هم مى دانيد که اکثر اختلافات بشر بر سر موضوعات وصغريّات ومصاديق است واگر به غلط وخطا يا به عمد يک چيزى را موضوع ومصداق وصغراى يک کلى خواندند، يا به باطلى لباس حق پوشانيدند، بر دامن پاک حق گردى نمى نشيند. همانطور که افراد نادانى خود را با جعل دانشنامه وشيطنت هاى ديگر عالم معرفى مى کنند افرادى هم به دروغ خود را مصلح وعدالت طلب ومهدى موعود وامام وپيغمبر مى نامند.

بلکه يکى از مدعيان مهدويت (على محمد شيرازى) چون ديد بازارش گرم نشد وحنايش رنگى نگرفت يا تنى چند را که به او گرويدند بسيار ابله ونادان يافت، دعاوى ديگر هم کرد.(1)

پس اين سخن که چون ايمان به ظهور مهدى دستاويز جمعى از شيّادان جاه طلب تاريخ شده، ما بايد آن را از اصل رها کنيم واز يک واقعيت مسلم چشم بپوشيم به هيچ وجه نه قابل قبول ومورد اعتنا است ونه با عقل ومنطق سازگار است.

لذا از قرن اول هجرت که بعضى ادّعاى مهدويّت کردند يا ديگران به آنها اين مقام را نسبت دادند، از کسى حتى بنى اميّه وبين عباس شنيده نشد که در مقام ردّ آنها انکار اصل ظهور مهدى را بنمايد بلکه آنها را براى آنکه واجد صفات مهدى نيستند ردّ مى کردند وهيچ کس نگفت چون اينها به دروغ ادعاء مى کنند پس ما اصل ظهور مهدى را قبول نداريم زيرا در ميان مسلمانان که به کتاب وسنت پيغمبر واجماع صحابه وتابعين ايمان داشتند اين فکر يعنى انکار اصل ظهور مهدى با ردّ گفته پيغمبر ومخالفت کتاب وسنت برابر بود وهرگز قابل قبول نبود، بلکه چون در احاديث راجع به ظهور مهدى از پيدايش اين متمهديان خبر داده شده ايمان آنها به صحت روايات وظهور آن حضرت بيشتر مى شد که کسانى که در اثر دعواى مدعيان دروغ گوى مقام مهدويّت گمراه شدند، ضلالتشان مربوط به جهالت ونادانى وعدم معرفت وبى اطلاعى از اوصاف وعلائم مهدى ـ عليه الصلاة والسلام ـ مى باشد ولى اگر کسى مهدى منتظر ـ عجل الله تعالى فرجه ـ را به همان اوصاف ونشانيها که در اخبار واحاديث معرفى شده بشناسد، هرگز گمراه نمى شود ودعاوى باطل سبب تزلزل ايمان وعقيده او نمى گردد وآنچنان که صفات وخصوصيات مهدى (عليه السلام) مشروح وروشن ورافع ابهامات بيان شده در مورد هيچ دعوت ديگر واحدى از انبياء واولياء که منصوص به تنصيص نبى يا ولى سابق بودند بيان نشده است.

- پاوروقی -



(1) على محمد شيرازى نخست خود را سيد مى خواند وبعد ادعاى بابيّت نمود وسپس با آنکه صريحاً به امامت ومهدويت حضرت ولى عصر، مهدى موعود، فرزند حضرت امام حسن عسکرى (عليه السلام) اعتراف کرده بود دعواى مهدويت وبعد ادعاى پيغمبرى کرد، عاقبت چنانچه در بعضى از الواح او نقل شده، ادعاى خدائى نمود ودر پايان کار صريحاً به خط خودش از دعاوى خود برگشت وتوبه نامه خود را براى ناصرالدين شاه فرستاد وظاهراً در ميان مدعيان مهدويت در اين اختلاف دعاوى على محمد کم نظير باشد وهمين اختلاف گوئيها وسخنان ناهنجار وعبارات رکيک هذيان آميز او را به خبط دماغ مشهور ساخت.

وپوشيده نماند که حزب ودسته بابى وبهائى يکى از دسته جات سياسى مزدورى است که در قرن اخير در هند وترکيه وايران ومخصوصاً فلسطين وساير کشورهاى اسلامى وخاورميانه، آلت اجراى سياسات وجاسوسى براى دول استعمارگر شده وهمواره تحت الحمايه آن دول مشغول خيانت به شرق عموماً وملّت ودين اسلام خصوصاً بوده وهستند.

در آغاز، نقشه هاى ماهرانه اجانب، على محمد را به دعوت وايجاد اختلاف بين ملّت ايران وقيام به ضد حکومت تشويق وتحريک نمود وبه او قول کمک ومساعدت داد. ووقتى على محمد به ايران آمد، دولت روسيه که در آن موقع در ايران نفوذ کامل داشت، از او نگاهدارى کرد وبه اميد آنکه بابيگرى وسيله اى براى اجراى سياستهاى حکومت تزارى وتضعيف نفوذ کلمه اسلام وعلماء بشود، از اعدام او در فارس مانع شدند واو را از ايالت فارس تحويل گرفته وتوسط سواران منوچهرخان گرجى حاکم اصفهان که ارمنى نژاد واز دست نشانده هاى حکومت روسيه بود، به اصفهان آوردند وتا منوچهرخان زنده بود، به امر حکومت روس در اصفهان از او محرمانه نگهدارى کرد وتا مدتى سفارت روس وکنسولگريهايش از بابيها حمايت مى کردند که در همين اصفهان آزادانه عليه دين واستقلال مملکت تحريک وبه نفع سياست روسها فتنه انگيزى مى کردند، هر وقت هم در اثر فشار علماء وملت، حکومت ناچار مى شد از آنها تعقيب وبازجوئى کند، در کنسولگرى روس متحصن مى شدند وکنسول از آنها جانبدارى مى کرد وعلناً در امور داخلى کشور ما مداخله مى نمود واز آنها حمايت کردند تا وقتى که فهميدند آنها نمک به حرامى کرده وبا انگليس ها مربوط شده وبراى آنها کار مى کنند ناچار آنها را ترک گفتند ومحصول زحمات ومصارف مخارج هنگفت خود را به انگليسى ها سپردند. اداره جاسوسى انگليس آنها را به کار گماشت وبهتر اداره کرد ودر ايران وترکيه وبعضى کشورهاى عربى از آنها استفاده هاى بسيار کرد پول وحقوق ووسايل ديگر در اختيارشان گذاشت وبپاس خدماتى که عباس افندى در جنگ جهانى اول به آنها کرد تا انگليسها فلسطين را متصرف شدند ونقشه تجزيه کشورهاى اسلامى را عملى کردند، توسط ژنرال النبى انگليسى رسماً به لقب سرى او را مفتخر ساختند که عکس وتفصيلات آن مراسم واعطاء نشان در کتابها طبع وگراور است که در حقيقت تمام اين جريان ها وجاسوسى هاى اين فرقه به نفع صهيونيسم بين المللى بود، سپس آمريکائيها نيز آنان را زير کار کشيده ومزدور سازمان سياه وصهيونيسم شدند تا پس از مرگ شوقى افندى که بر خلاف وصيت نامه منتسب به عباس افندى مقطوع النسل در آمد، به نقل استاد دکتر شلبى در کتاب (مقارنة الاديان، ج1، ص309) رسماً بهائيت چنانچه نويسندگان واهل قلم آن را مى نامند، يک حرکت صهيونيسمى گرديد واز چهره صهيونيسمى خود علناً پرده بردارى کرد ودر مجلس بزرگى که در اسرائيل تشکيل دادند يک نفر صهيونيسم امريکائى به نام (ميسون) براى رهبرى بهائيان در تمام جهان انتخاب شد.

البته شخص ديگر به نام (ميسن ريمى) که با شوقى رفاقت داشت نيز ادعاى جانشينى او را کرد ويک نفر نيز خود را (سماء الله) ناميد.

بالجمله دسته بابى وبهائى يک بازى وماجراى سياسى بر ضد وبر ضد تماميّت استقلال کشور ايران بود ومزدور صهيونيسم بوده وهست که يک جاسوس روسى آن را بوجود آورد سپس آلت اغراض ضد اسلامى واستعمارى دو دولت بزرگ ديگر در ايران وکشورهاى ديگر شد واگر زور واعمال نفوذ دول بزرگ ومؤسسات وسازمانهاى صهيونيسمى آمريکائى وکمپانيهاى يهوديهاى آنجا تا حال از آنها حمايت نکرده بود، همان روزهاى اول از ميان رفته بودند وريشه نفوذ اين تحريکات مربوط به ضعف حکومت مرکزى ودخالت اجانب در مملکت وغفلت وناآگاهى سران دول اسلامى بود که براى ارضاى اجانب، راه را براى اين تبليغات مسموم باز گذاردند ومشاغل وپستهاى حساس را به تشويق ودستور اجانب به بعضى افراد اين حزب خائن سپردند.

کسانى که بخواهند بطور تفصيل از تاريخ اين ماجراى سياسى ورسوائيهاى رفتار سران مزدور اين طائفه وخيانتها وفتنه ها وآشوبها وترورهاى آنها با خبر شوند، مى توانند به تواريخ عصر فتنه على محمد باب مثل ناسخ وروضة الصفا وبه کتابهائى مانند کشف الحيل وفلسفه نيکو وساخته هاى بهائيّت در صحنه دين وسياست ومهازل البهائيه، محاکمه وبررسى، بهائيّت دين نيست وبهائى چه مى گويد، دزد بگير شرح بزبگير ومفتاح باب الابواب ويادداشتهاى کينياز دالگورکى يا کتاب دانستنيهائى در باره تاريخ ونقش سياسى رهبران بهائى که پرنس دالگورکى نيز در آن کاملاً معرفى شده وحتى به کتابهاى خود اين فرقه خيانت پيشه رجوع نمايند به عقيده ما يکى از نشانه هاى بقاى نفوذ استعمار وايادى بيگانه، بودن افراد اين فرقه جاسوس ومزدور در رأس بعضى از مقامات وواگذارى امتيازات به آنها ودخالت آنان در شعب تبليغاتى وبازرگانى است که وظيفه هر مسلمان استقلال دوست پايان دادن به اين ردّ پاى استعمار وبستن وتخطئه کردن اين دکان جاسوسى صهيونيسم است.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page