فلسفه ى اجتماعى امامت

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

و طاعتنا نظاما للملة، و امامتنا امانا من الفرقة. و براى سامان يافتن امت (آيين و شريعت)، پيروى ما را و براى امنيت از پراكندگى، امامت ما را (قرار داد).
ما كه از قيد وطن بيگانه ايم           چون نگه نور دو چشميم و يكيم
از حجاز و چين و ايرانيم ما           شبنم يك صبح خندانيم ما
مست چشم ساقى بطحاستيم           در جهان مثل مى و ميناستيم
امتيازات نسب را پاك سوخت           آتش او اين خس و خاشاك سوخت
چون گل صد برگ ما را بو يكى است           اوست جان اين نظام و او يكى است
[كليات اشعار اقبال لاهورى، ص 16.] . و حدت و همبستگى، تفاهم و هماهنگى، اصلى ترين آرمان متعالى اديان آسمانى، بويژه اسلام است:
قل يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الا نعبد الا الله و لا نشرك به شيئا و لا نتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله. [سوره ى آل عمران، آيه ى 64.]
بگو: اى اهل كتاب، بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما يكسان است، بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم، و بعضى از ما بعضى ديگر را به جاى خدا به خدايى نگيرد. و از آنجا كه آيين بالنده ى اسلام، دين پيامبر آخرين است و رسالت آن، شامل ترين و جامع ترين رسالتهاست، جدى ترين شعارش فرياد وحدت و يكپارچگى اهل قبله است: و اعتصموا بحبل الله حميما و لا تفرقوا واذكروا نعمة الله عليكم اذ كنتم اعداء فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا و كنتم على شفا حفرة من النار فانقذكم منها كذلك يبين الله لكم آياته لعلكم تهتدون. [سوره ى آل عمران، آيه ى 103.] و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد، و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد. آنگاه كه دشمنان يكديگر بوديد، پس ميان دلهاى شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شديد، و بر كنار پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهايند. اين گونه خداوند نشانه هاى خود را براى شما روشن مى كند، باشد كه شما راه يابيد.
پيامبر بزرگوار اسلام، پس از ورود به يثرب، به رفع اختلافات بين دو قبيله ى «اوس» و «خزرج»، همت گماشت و به درگيرى هاى قومى و تنازعات قبيله اى آنان پايان بخشيد و با اقدام به عقد اخوت و برادرى ايمانى بين مسلمانان، به الفت قلبى و همدلى آنان، سامان داد و حكومت مقتدر و نيرومندى بر بنياد ايمان و بر اساس جهان بينى غنى و پربار قرآن، پايه ريزى كرد و ميان مهاجران و انصار، اتحاد و يگانگى به وجود آورد و روستاى آلوده ى به تفرقه و پراكندگى را به مدينه ى پاكيزه و هماهنگ محمدى مبدل ساخت و در برابر دشمن جدايى افكن و مشركان و يهوديان كينه توز و منافقان كوردل، پيروان خود را به وحدت ايمانى فراخواند و آنان را در برابر بيگانگان، چونان دست يگانه ى قدرتمندى توصيف كرد: «و هم يد على من سواهم»؛ و آنان را از اختلاف و درگيرى و دوگانگى در عمل، برحذر داشت و پيش از آنكه رزمندگان مسلمان، راهى جبهه ى احد بشوند، در ضمن خطبه اى غرا و گويا، عاقبت و سرانجام شوم جدايى و درگيرى با يكديگر و آسيبهاى ناشى از آن را يادآور شد و فرمود: و عليكم بالذى امركم به، فانى حريص على رشدكم، ان الاختلاف و التنازع و التثبيط من امر العجز والضعف، و هو مما لا يحبه الله و لا يعطى عليه النصر و الظفر. [بحارالانوار، ج 20، ص 126.]
خداى را بدانچه فرمان داده است، اطاعت كنيد، كه سخت شيفته ى رشد و تعالى شمايم؛ چرا كه نزاع و درگيرى و اينكه هر گروهى از شما ديگرى را حذف و طرد كند، از نشانه هاى سستى و ناتوانى و درماندگى و شيوه اى است ناپسند كه خداى بزرگ، آن را دوست نمى دارد و در نهايت، پيروزى و اعتلا و بالندگى را نيز به دنبال نمى آورد و موجب تباهى و شكست شماست.
بدين روى، بيشترين و هشدار دهنده ترين انذارش برحذر داشتن جامعه اسلامى است، از آنچه كه مايه ى پراكندگى امت و گسست پيوندهاى اجتماعى است.
امام على ابن ابى طالب عليه السلام در توصيف آن بزرگوار فرموده است:
دفن الله به الضغائن و اطفا به الثوائر، و الف به اخوانا، و فرق به اقرانا. [نهج البلاغه، ترجمه ى شهيدى، خطبه 96.]
كينه ها را بدو بنهفت و خونها به بركت او بخفت. مؤمنان را بدو برادران هم كيش ساخت، و جمع كافران را پريش.
همچنين على عليه السلام خطاب به خوارج فرمود: و الزموا السواد الاعظم فان يد الله على الجماعة؛ و اياكم و الفرقة فان الشاذ من الناس كما ان الشاذ من الغنم للذئب. الامن دعا الى هذا الشعار فاقتلوه و لو كان تحت عمامتى هذه. [نهج البلاغه، ترجمه ى شهيدى، خطبه 127.] و با اكثريت، همداستان شويد كه دست خدا همراه جماعت است؛ و از تفرقه بپرهيزيد كه موجب آفت است. آنكه از جمع مسلمانان به يك سو شود، بهره ى شيطان است؛ چنانكه گوسفند، چون از گله دور ماند، نصيب گرگ بيابان است. آگاه باشيد! هر كه مردم را بدين شعار بخواند، او را بكشيد، هر چند زير عمامه ى من باشد. [مراد از اين شعار، دورى جستن از جماعت و بر راى خود بودن و خودكامه زيستن است (شرح نهج البلاغه، ابن ميثم، ج 3، ص 247).] و بدين سان، مى نگريم كه پپيشوايان ما در صدر آنان، على عليه السلام، ضمن دفاع از موضع خويش، همواره پاسداران وحدت و يگانگى مسلمانان و مصالح كلى و جهانى اسلام بوده اند.
علاوه بر عناصر وحدت بخش كه قرآن كريم در آموزه هاى خود آورده است، نقش مبارك و حياتى اهل بيت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در تحقق وحدت و انسجام بالنده ى امت نيز در كلمات و سخنان آنها، بويژه حضرت صديقه ى طاهره عليهاالسلام به عنوان فلسفه ى عالى و اجتماعى امامت و حكمت والاى پيشوايى آنان، مورد توجه قرار گرفته است: و طاعتنا نظاما للملة، و امامتنا امانا من الفرقة. و براى سامان يافتن امت (آيين و شريعت)، پيروى ما را و براى امنيت از پراكندگى، امامت ما را (قرار داد).
براى توضيح و تشريح اين نقش عملى و جايگاه آن در معارف اسلامى، كه مهمترين و محورى ترين تكيه گاه وحدت امت است، بايد گفت:
1) قرآن مجيد كه صقع ربوبى فرود آمده است، كتاب زندگى و مايه ى طراوت و شادابى حيات مادى و معنوى انسانهاست:
يا ايها الذين آمنوا استجيبوا لله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم. [سوره ى انفال، آيه ى 24.]
اى كسانى كه ايمان آورده ايد، چون خدا و پيامبر شما را به چيزى فراخواندند كه به شما حيات مى بخشد، آنان را اجابت كنيد.
2) از آنجا كه فهم و درك معارف دينى، پيش از عمل، ضرورى است، چرا كه فهم بى عمل، تباهى مى آورد، و عمل بدون فهم و درك درست، محال و ناشدنى است، ناگزير، مسلمانان نيازمند فهم درست و درك صحيح مقصود از اين معارف اند.
3) فهمها و دركها متفاوت آفريده شده است و همين گونه گونى در آفرينش، اگر چه امرى طبيعى و موجب زيبايى و جمال آدميان و راز و رمز «احسن تقويم» است؛ ليكن تفاريق فهمها در برخورد با كتاب الهى، خود، دريافتهاى گوناگونى را به دنبال دارد، تا آنجا كه بسيارى از دريافت ها، موجب تضاد آرا و رويارويى دانايان امت با يكديگر است.
4) چون فهمها مقدمه و زمينه ساز رفتارها و اقدامهاى آدمى است، روشن است كه اين تضاد در فهم، پيروان اين كتاب آسمانى را در حوزه ى عمل، به تضاد و درگيرى وامى دارد، و بايد بپذيريم كه عامل عمده در جبهه گيرى هاى شيعه و سنى و ديگر فرقه هاى اسلامى، از همين تضادها و برداشت هاى گوناگون مايه مى گيرد، اگر چه عامل عمدى ديگر، هواهاى نفسانى و هوسهاى شيطانى و تعصب هاى جاهلانه ى عالمان بى تعهدى است كه با ترازوى دين، كالاى اندك دنيا را خريدارند.
5) از سوى ديگر، مى دانيم كه اين درگيرى ها و رويارويى ها، چگونه امت اسلامى را پراكنده كرده و كام جان مصلحان و مسلمانان خيرانديش را آزرده است و مايه ى ذلت و زبونى گشته و رنگ و بوى مسلمانى را برده است. خداوند در قرآن مى فرمايد: و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم. [سوره ى انفال، آيه ى 46.] و با هم نزاع نكنيد كه سست شويد و مهابت شما از بين برود. تا مل و دقت در امور پنجگانه، نياز جامعه اسلامى را به فهمى معصوم و مصون از خطا و لغزش، حتمى مى نمايد، تا معيارى باشد براى ارزيابى فهمهاى گوناگون كه از سوى انديشمندان و دانايان دين، ارائه مى شود؛ و ما شيعيان پيرو مكتب اهل بيت عليهم السلام برآنيم كه اين «فهم معصوم»، همان فهم عترت است كه در سخن وزين و سنگين رسول گرامى اسلام، آمده است كه مى فرمايد:
انى تارك فيكم الثقلين، ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا بعدى و هما كتاب الله و اهل بيتى عترتى، لن يفترقا حتى يردا على الحوض، فاتقوا الله كيف تخلفونى؟ [مسند احمد، ج 3، ص 14 و 17.]
من در ميان شما دو چيز ثقيل مى گذارم. چنانچه به آن دو بگرويد، هرگز گمراه نمى شويد. آن دو، كتاب خدا و اهل بيت (عترت) من اند. هر يك از ديگرى جدا نخواهد شد تا در حوض كوثر بر من وارد گردند. پس خداى را بپرهيزيد و مراقب باشيد كه چگونه پس از من عمل خواهيد كرد؟
نكته ى سزاوار تامل اينكه درباره ى توضيح معناى «ثقل»، مطالبى گفته شده است كه هر يك برخاسته از ديدگاهى ويژه درباره ى كتاب و عترت است. ليكن مناسب ترين معناى آن «وزن» است كه با معناى لغوى آن نيز سازگارتر است و به احتمال قوى، علت به كارگيرى آن درباره ى اين دو حقيقت عظيم و جاودانه، براى آن است كه «كتاب خدا» و «عترت»، دو تكيه گاه نيرومند و پايدار و دو ركن وثيق و ماندگارند كه مسلمانان را از انحطاط و پراكندگى حفظ مى كنند، چنانچه از كاربردهاى متداول و رايج آن برمى آيد و مثلا مى گوييم: «سنگينى بار، به دوش فلان شخص است» كه مقصود اين است كه تكيه گاه، اوست. بدين روى، در سخن پيامبر صلى الله عليه و آله تعبير «ثقل» آمده است؛ چرا كه وزن و سنگينى رسالت اسلام و حيات عزيزانه ى مسلمانان، به كتاب خدا و عترت بى بديل پيامبر صلى الله عليه و آله متكى است.
آرى! وحدت و يگانگى امت و سامان بخشى به زندگى مسلمانان كه آرزويى ديرينه و انباشته در سينه ى پر تپش مصلحان بيدار دل و اميدى است شورانگيز (كه واپسين لحظه هاى زندگى پرشور قهرمانان آزادى و آزادگى و اصلاح طلب را بدرقه كرده است)، جز در پرتو تعاليم زنده ى كتاب الهى و پيروى از هدايت «عترت معصوم» پيامبر صلى الله عليه و آله كه عالمان و شارحان شريعت غراى محمد صلى الله عليه و آله هستند، امكان پذير نيست و اين، همان حكمتى است كه فاطمه عليهاالسلام بدان اشاره كرده است.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page