حكيمان الهى در توصيف حكمت مى گويند: از صفات فعل، و منشا ذاتى فعل و نيز از صفات آن، حب به خير و كمال و آگاهى از اين دو است؛ يعنى چون خداى متعال، خير و كمال را دوست دارد و به جهات كمال و خير موجودات نيز آگاه است، آفريده ها را به گونه اى مى آفريند كه هر چه بيشتر داراى خير و كمال باشند.
آنان همچنين معتقدند: حب به ذات- كه جامع كمالات غير متناهى است- حبى بالاصالة است و بالتبع، مستلزم حب به آفريده هايش خواهد بود و بر اساس اين اصل كه حب به شى ء، مستلزم حب به آثار شى ء است، جهان آفرينش را پديد آورد. در تعريف قدرت نيز گفته اند: قدرت، عبارت است از مبدئيت فاعل مختار براى افعالش.
بنابراين، با آفريدن پديده هاى هستى، آفرينش، پرتوى از قدرت نامتناهى آفريدگار دانا و حكيم خواهد بود. على عليه السلام مى فرمايد:
فتجلى لهم فى كتاب من غير ان يكونوا راوه بما اراهم من قدرته. [خورشيد بى غروب (نهج البلاغه)، خطبه ى 147.]
بدين ترتيب، خداوند سبحان، قدرت نمايى هاى خويش، بى آنكه با چشمش ببينند، در افقهاى كتاب هستى بر آنان چهره نمود.
همچنين فرموده است:
الحمد لله المعروف من غير روية؛ الخالق من غير منصبة خلق الخلائق بقدرته. [خورشيد بى غروب (نهج البلاغه)، خطبه 182.]
سپاس خدايى را سزاست كه بى ديده شدن، شناخته شده است؛ و بى رنج بردن ، آفريدگار است؛ با قدرتش، آفريدگان را آفريد. و نيز در جاى ديگر مى فرمايد: و ارانا من ملكوت قدرته، و عجائب ما نطقت به آثار حكمته و اعتراف الحاجة من الخلق الى ان يقيمها يمساك قوته. [خورشيد بى غروب (نهج البلاغه)، خطبه 90.] و برايمان از ملكوت قدرتش و شگفتى هايى كه آثار حكمت او گوياى آن اند، و از اعتراف تمام آفريده ها به نيازشان به قدرت او، چندان به نمايش گذاشت كه شناختنش آفتابى شد، بى نياز از هر برهان. و باز در جاى ديگر فرموده:
خداوند، پديده هاى جهان را به گونه اى شگفتى از باز آفريد؛ بعضى را جاندار و گروهى را بيجان؛ جمعى (را) آرام و شمار را جنبان. پس بر سازندگى سراسر لطافت و توان عظيم خويش، چندان گواهانى روشنگر فرانمود كه تمامى انديشه ها آن همه را اعتراف كردند و بى چون و چرا رام شدند. [خورشيد بى غروب (نهج البلاغه)، خطبه ى 164.]
خداوند در قرآن مى فرمايد:
افلا ينظرون الى الابل يكف خلقت- و الى السماء كيف رفعت- و لى الجبال كيف نصبت- و الى الارض كيف سطحت. [سوره ى غاشيه، آيه ى 17- 20.]
آيا به شتر نمى نگرند كه چگونه آفريده شده؟ و به آسمان كه چگونه برافراشته شده؟ و به كوهها كه چگونه بر پا داشته شده؟ و به زمين كه چگونه گسترده شده است؟
اين آيات، «با همزه ى استفهام انكارى و توبيخى» آمده كه گويى مى خواهد تا انديشه هاى خفته را بيدار كند و امواج برخاسته از ژرفاى درياى قدرت الهى را پيش روى انسان فطرى به نمايش بگذارد. اين قبيل سخن گفتن، در خردهاى به گور خفته ى منكران حقيقت، رستاخيز فراهم مى آورد تا راهپيمايى شتر آرام و بردبار را در بيابانها و دشتها و پيچ و خم دامنه ى كوهها نيك بنگرند، و در افق رنگارنگ زمين به هنگام طلوع و غروب آفتاب، و كشتى مواج و نورافشان خورشيد، و آسمان پر ستاره ى شب و سايه هاى تاريك و روشن كوههاى متحرك، با دقت و تامل بنگرند و چگونگى پيدايش و سمت و سوى حركت تكاملى و هدفدار آنها را دريابند. اين نگريستن و دقت، باعت مى شود تا انسان در اين تخت روان (شتر)، چگونگى خلقت خداوند را ببيند كه با گردنى برافراشته و چشمانى سياه و پر فروغ به هر سو مى نگرد و راه مى جويد، و با آن پاهاى آهنين و پهن، استوار قدم برمى دارد و آسان به زمين بخوابد و چون كشتى، لنگر اندازد تا مسافر بار خود را بردارد، و با آن عضلات فنر مانندش پستى و بلنديهاى زمين را زير پا مى گذارد؛ خار مى خورد و براى چندين روز در بدنش آب و غذا ذخيره مى كند و از چربى كوهانش سوخت و حررات توليد مى شود و از شير و پشمش گرسنگان و تشنگان و برهنگان غذا و آب و لباس تهيه مى كنند؛ شبانه روز راه مى رود و راه و چاه و آشنا و بيگانه را مى شناسد.
به راستى آسمان، با همه ى آذين بندى هايش (خورشيد و ستارگان) و با وجود شكوه و جلالش محكوم و مسخر كيست؟ و چه دست قدرتمندى آن را برافراشته است: «و الى السماء كيف رفعت؟». اين كوهها چگونه از ژرفاى مين برآمده و چگونه استوار گشته اند: «و الى الجبال كيف نصبت؟» و آفاق پهناور زمين، چگونه گسترده شده است: «و الى الارض كيف سطحت؟». به راستى كدام مبدا قدرت و اراده ى حكيمانه، اين همه جلوه هاى زيبا را بر تابلوى آفرينش ترسيم كرده است؟ [براى توضيح بيشتر درباره ى اين آيات به تفسير پرتوى از قرآن مراجعه شود.]
پاسخ اين پرسش ها را چه كسى جز يادگار آموزگار حكمت، فاطمه عليهاالسلام مى تواند بگويد؟ «ابتدع الاشياء... تثبتا لحكمة و تنبيها على طاعته و اظهارا لقدرته».
خداوند، بدون هيچ الگوى پيش ساخته و بى پيروى از آفريدگارى پيش از خويش، پديده هاى جهان را آفريد تا شگفتى هاى آثار حكمتش را به نمايش بگذارد و قدرت بيكران و بى زوالش را بنماياند و انسانهاى خفته و غفلت زده را بيدارى و آگاهى بخشد و با دست قدرت خويش، قافله ى بشرى هماهنگ با هستى را در سوى كمالى كه در پيش رو دارند، به راه آورد و به تعبير مولا على عليه السلام همسر و همپاى فاطمه عليهاالسلام در تبيين معارف الهى كه گويى شارح گفتار اوست:
تمام آفريدگانش را- به گونه اى خلل ناپذير- به رشته ى محكم تقدير كشيد و با لطفى تمام، به نظمشان درآورد و به سوى كمالى سزاوار، سمتشان داد؛ چنانكه از محدوده اى معين فراتر نروند و تا رسيدن به سرانجام، دچار قصور نشوند، و چون در جهت اراده و فرمان او به پيش رانده شوند، احساس دشوارى نكنند. [خورشيد بى غروب (نهج البلاغه)، خطبه ى 90.]
آفرينش، پرتوى از قدرت خداوند
- بازدید: 571