فاطمه عليهاالسلام به بيان اين قانون عمومى پرداخته كه تمام پديده هاى جهان در تلاش و حركت خود، رو به سوى كمال مطلق دارند و اقتضاى حكمت الهى يا به تعبير فيلسوفان مسلمان، «عنايت ربابى»، اين است كه در حركت هدفمند، آنها را يارى كند و به سر منزل مقصود، كه كمال در خور هر پديده اى است، برساند:
ربنا الذى اعطى كل شى ء خلقه ثم هدى. [سوره ى طه، آيه ى 50.]
پروردگار ما كسى است كه هر چيزى را خلقتى كه در خور اوست، داده؛ سپس آن را هدايت فرموده است.
الذى خلق فسوى- و الذى قدر فهدى. [سوره ى اعلى، آيه ى 2- 3.]
همانكه آفريد و هماهنگى بخشيد، و آنكه اندازه گيرى كرد و راه نمود.
همچنين به تبيين حكمت آفرينش انسان نيز اشاره فرموده؛ بلكه در نگرش فاطمه عليهاالسلام ، هدفدارى جهان، اساس و مبناى هدفدارى آفرينش انسان است؛ زيرا هر انسان يكتاپرستى مى داند كه او و همه ى آنچه در اين جهان است، آفريده هاى خداى متعال اند و همه در راهى يگانه براى وصول به مقصودى مشترك به پيش مى روند: «انا لله و انا اليه راجعون». [سوره ى بقره، آيه ى 156.] و نيز مى داند كه يكپارچگى و خويشاوندى و وحدت كه جلوه ى زيباى وحدت خداوند است، بين همه ى اجزاى جهان با يكديگر، و بين آنها با انسان، به گونه اى فرمان مى راند؛ چرا كه همه، اجزاى يك مجموعه اند و كل جهان، يك واحد است و داراى هدف واحد:
ما ترى فى خلق الرحمان بين تفاوت فارجع البصر هل ترى من فطور. [سوره ى ملك، آيه ى 3.]
در آفرينش آن خداى بخشايشگر، هيچ گونه اختلاف (و تفاوتى) نمى بينى. باز بنگر، آيا خلل (و نقصانى) مى بينى؟
اگر يك ذره را برگيرى از جاى خلل يابد همه عالم سراپاى
(شبسترى)
فاطمه عليهاالسلام هماهنگى و وحدت بين اجزاى جهان و پهنه ى بيكران آن را ميدان تعامل موجودات و عرصه ى فعل و انفعال قوانين بيشمار آفرينش كرده است، به طورى كه كوچك ترين پديده ى جهان از شعاع همه ى اين قوانين، بيرون نيست و آهنگ موزون هستى از برخورد همين قوانين و سنتها شكل گرفته و نظم دل انگيزى را در جهان پديد آورده است.
عارفان مى گويند كه جهان هستى، مجموعه اى از كثرتهاى بيگانه از هم و غير مرتبط به هم نسيت؛ بلكه ارتباط و نسبت همه ى اشيا به همديگر و جامعيت آنها نيز مرتبط به هم است. به عبارت ديگر، چون هستى، حقيقت يگانه اى است و هر ذره از ذرات وجود متجلى است، به گونه اى كه همه را سرشار كرده است؛ بنابراين، تمام اجزاى عالم با محكم ترين و مطمئن ترين روابط به يكديگر پيوسته اند و حتى اضدادى كه به اعتبار اصول منطقى، جدا از هم دو در تضاد با يكديگر به نظر مى رسند، نه تنها با هم پيوستگى دارند؛ بلكه هر يك در ديگرى مندرج است:
الم تر ان الله يولج الليل فى النهار و يولج النهار فى الليل. [سوره ى لقمان، آيه ى 29.]
آيا نديده اى كه خدا شب را در روز درمى آرود و روز را (نيز) در شب درمى آورد.
در اين عالم، همه ى اشيا هر يك با ديگرى و هر يك با همه، و در نهايت، همه با هم در ارتباطاند و هر موجود جزئى، مظهر و مظهر واقعى كل است و حقيقت هستى با همه ى شئون و صفات و اعتبارات خود، در حقيقت هر موجودى سارى است و بدين ترتيب، عرفا هر يك از موجودات را جهان كوچكى مى دانند كه با جهان بزرگ، قابل مقايسه است:
اگر يك قطره را دل بر شكافى برون آيد از آن صد بحر صافى
دل هر حبه اى صد خرمن آمد جهانى در دل يك ارزن آمد
(گلشن راز شبسترى)
همچنين براى انسان مومن، روشن است كه خداى حكيم، بعضى از آنچه را كه در جهان است، براى بعضى ديگر، و همه ى آنها را براى انسان آفريده است. در حديث قدسى آمده است:
يابن آدم خلقت الاشياء لاجلك و خلقتك لاجلى. [شرح چهل حديث، ص 232 ( به نقل از: حق اليقين، فيض كاشانى).] .
اى پسر آدم! همه چيز را براى تو آفريدم و تو را براى خودم. و هر چه در عالم هستى است، فرمانبردار خداى تعالى است و بدين گونه، خود را در پرستشگاهى عظيم احساس مى كند كه هر چه در آن است، به حالت سجود، در برابر عظمت و كبريايى خداوند قرار گرفته است:
الم تر ان الله يسبح له من فى السموات و الارض و الطير صافات كل قد علم صلاته و تسبيحه. [سوره ى نور، آيه ى 41.]
آيا ندانسته اى كه هر كه (و هر چه) در آسمانها و زمين است، براى خدا تسبيح مى گويند، و پرندگان (نيز) در حالى كه در آسمان پر گشوده اند (تسبيح او مى گويند]؟
همه ستايش و نيايش خود را مى دانند. و ان من شى ء الا يسبح بحمده. [سوره ى اسراء، آيه ى 44.] و هيچ چيز نيست، مگر اينكه در حال ستايش، تسبيح او مى گويد.
اگر چه در اين بين انسان، به لحاظ داشتن آفرينش ويژه و استعداد فوق العاده، بر خلاف ديگر پديده هاى عالم كه رام و دست بسته در گذرگاه هاى فطرى و طبيعى خود در راه اند- از نيروى اختيار و انتخاب برخوردار است و براى وصول به هدف عالى خويش، بايد با گزينش پيش برود:
الم تر ان الله يسجد له من فى السماوات و من فى الارض و الشمس و القمر و النجوم والجبال والشجر والدواب و كثير من الناس و كثير حق عليه العذاب. [سوره ى حج، آيه ى 18.] .
آيا ندانستى كه خداست كه هر كس در آسمانها و هر كس در زمين است، و خورشيد و ماه و (تمام) ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان و بسيارى از مردم، براى او سجده مى كنند؟ و بسيارى اند كه عذاب بر آنان واجب شده است.
آرى! تمام پديده هاى جهان، بى هيچ قيد و شرطى، تسليم پروردگار دانا و تواناى خود هستند و همه ى آنها در برابر خداى بزرگ، سر تعظيم فرود آورده اند، جز آدمى كه با داشتن آزادى و قدرت گزينشى كه از رهگذر آفرينش به وى داده شده است، از اين قانون عمومى و شامل، مستثناست. گروهى از انسانها با اراده و اختيار و در كمال آزادى، نيروى عقل خود را به كار انداخته اند و در آفرينش حكيمانه ى خداوند، انديشيده، سرانجام با معرفت و خلوص، به فرمان او تن داده اند و گروهى ديگر، از آزادى و اختيار خود، استفاده ى در خور ننموده اند و بر اساس تقليدهاى جاهلانه، از راه توحيد و اطاعت خداوند، سرپيچى كرده و به بيراهه رفته اند و اين ويژگى، يعنى آزادى در انتخاب و عمل، از آن انسان است.
ارتباط و همبستگى انسان و جهان
- بازدید: 681