ابداع و كاربرد آن

(زمان خواندن: 7 - 14 دقیقه)

و اژه ى ابداع، به عنوان يك اصطلاح فلسفى، به طور عمده از سوى فيلسوفان مسلمان، خصوص شيعيان، و بيش از همه توسط اسماعيليان و همفكران ايشان به كار رفته است. متكلمان و بويژه معتزله، اين واژه را كمتر به كار مى برند و بيشتر از اصطلاحات خلق و ايجاد و تكوين، استفاده مى كنند. همچنين در نخستين نوشته هاى مربوط به اشعريان، واژه ى ابداع به چشم نمى خورد. ابوالحسن اشعرى، خود در مسئله ى اثبات وجود بارى، هرگز واژه هاى ابداع يا مبدع را به كار نبرده است؛ اما در دوره هاى بعد، تحت تاثير نوشته هاى فلاسفه، واژه ابداع و مشتقات آن به آثار اين نحله نيز راه يافت.
به عنوان نمونه، عبدالكريم شهرستانى در مهمترين اثر كلامى خود، نهاية الاقدام فى علم الكلام، مى گويد:
در ميان همه ى اهل ملل، عقيده ى (مذهب) اهل حق، اين است كه جهان، محدث و مخلوق است و بارى تعالى، آن را پديد آورده و ابداع كرده است. (يعنى) خداى تعالى بود و چيزى با وى نبود؛ و گروهى از اساطين حكمت و قدماى فلاسفه، در اين عقيده با ايشان موافقت داشته اند. و ى در جاى ديگرى از همان كتاب مى نويسد:
قبل از جهان، به قبليت ايجاد و ابدع، نه قبليت ايجاب بالذات، و نه قبليت زمانى، جز موجود و مبدع آن نيست؛ چنانكه فوق جهان، به فوقيت ابداع و تصرف، نه فوقيت ذات و فوقيت مكان، جز مبدع نيست.
از سوى ديگر نخستين كاربرد واژه ى ابداع را در احاديث ائمه ى شيعه عليهم السلام مى يابيم كه درباره ى مسئله آفرينش الهى، به طور قطع، با در نظر داشتن واژه هاى قرآنى صنع و بديع، ابداع را در آفرينش آغازين به كار برده اند. در اينجا به نمونه هايى از اين گونه احاديث اشاره مى شود:
1. امام رضا عليه السلام در پاسخ عمران صابى فرمود: و اعلم ان الابداع و المشية و الارادة معناها واحد و اسماؤها ثلاثة و كان اول ابداعه و ارادته و مشيته الحروف التى جعلها اصلا لكل شى ء و دليلا على كل مدرك و فاصلا لكل مشكل... [التوحيد، ص 436.]
بدانكه معناى ابداع و مشيت و اراده، يكى است با سه نام، و نخسيتن ابداع و اراده و مشيت وى، حروف الفباست كه آنها را اصل هر چيزى، و دليل هر مدركى، و گره گشاى هر مشكلى قرار داد...
آن حضرت، سپس در ادامه ى گفتارش در باب حروف فرمود:
فالخلق الاول من الله- عز و جل- الابداع لا وزن له و لا حركة و لا سمع و لا لون و لا حس. [التوحيد، ص 436.]
نخستين آفرينش خداوند- عزوجل- ابداع است كه نه آن را وزنى است و نه حركتى،نه سمعى، نه رنگى و نه حسى.
2. يكى ديگر از نخستين منابعى كه واژه و مفهوم ابداع در آن يافت مى شود، نوشته هاى منسوب به جابر بن حيان است كه گفته مى شود شاگرد حضرت امام صادق عليه السلام بوده است. وى در يكى از نوشته هايش نظريه «كمون» و ابدع را بدين نحو بيان مى كند:
«تجنسى (بر رويشى) كه از ظهور برخى چيزها از بعضى ديگر پديد مى آيد؛ مانند جنين از نطفه، و درخت از دانه، و كميت از كميت، و كيفيت از كيفيت و مانند اينها، از دو حال بيرون نيست: يا اينكه از نهفتگى برخى چيزها در برخى ديگر است؛ مانند گفته ى مانويان، يا از استحاله و ابداع دوباره از هيچ؛ و اين گفته ى پيروان نظريه ى ابداع از هيچ است... ظهور برخى از اجسام و اجساد از برخى ديگر، ممكن نيست كه از كمون (نهفتگى) برخى در برخى ديگر باشد و آنچه ممكن نيست، ممتنع است؛ و اگر آن به علتى جز كمون باشد، همان گفته ى پيروان نظريه ى ابداع باقى مى ماند... اما پيروان نظريه ابداع، قائل به توحيدند و گفته ى مانويان و كسانى را كه پيرو نظريه ى كمون برخى چيزها در برخى ديگرند، باطل مى شمارند. [دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 2، ص 373.] تا آنجا كه از منابع برمى آيد، واژه هاى ابداع ابتدا، مبدع، مبدع و بديع، به عنوان تعابيرى فنى، براى نخستين بار پس از قرآن كريم، در گفتارها و استدلالهاى امامان شيعه عليهم السلام و بخصوص در سخنان على عليه السلام كه غنى ترين و پرمايه ترين گفتارها را در تبيين معارف توحيدى دارد و پيش از او در خطبه ى پر جاذبه و ماندگار همسرش، فاطمه عليهاالسلام- كه مورد بحث ماست- در زمينه ى آفرينش آغازين، به كار رفته است: «ابتدع الاشياء لا من شى ء كان قبلها».
كونها بقدرته و ذراها بمشيته.
با توانايى بيكرانش پديده ها را آفريد و با مشيت و خواست خويش، آنها را در زمين پراكند.
تكوين: آفرينش، ايجاد، پيدايش، ايجاد شى ء مسبوق به ماده و مدت.
قدرت: كون الفاعل بحيث اذا شاء فعل و اذا لم يشا لم يفعل؛
هر گاه گفته مى شود فاعل (كننده) داراى قدرت است؛ يعنى داراى صفت و حالتى است كه با داشتن آن، اگر اراده كند، انجام مى دهد، و اگر اراده نكند، انجام نمى دهد.
ذرا: آفريد «ذر الله الخلق اى اوجد اشخاصهم؛ موجودات را آفريد و آنها را در زمين پراكند».
مشيت: مشيت در آدمى، خواست باطنى اوست؛ همچنان كه اراده، هنگام عمل، تحقق مى يابد. در مورد خداى تعالى، مرحله ى قبل از فعل را مشيت مى گويند و مرحله ى وقوع آن را مرحله ى اراده. البته مشيت و اراده و مفاهيمى از اين قبيل، در مورد خداوند، مفاهيم عقلى و انتزاعى است. اينكه مى گويند: فلان كار، موافق مشيت خداست؛ يعنى بر خلاف رضاى او نيست و در مقام عمل، مجبور نيست، بنابراين، طبق اراده ى اوست:
قل ان الفضل بيد الله يوتيه من يشاء. [سوره ى آل عمران، آيه ى 73.]
بگو: (اين) تفضل به دست خداست؛ آن را به هر كس كه بخواهد، مى دهد.
نكته ى قابل تامل اينكه آفرينش، يك امر عمومى و شامل است و بر هر چيزى كه از هستى بهره اى دارد، گسترش يافته است؛ بدين معنا كه هيچ موجودى نيست، جز آنكه به قدرت و صنعت خداوند، هستى يافته است. تعبير روشن «الله خالق كل شى ء» كه در جاى جاى ذكر مبارك آمده است و قرينه اى وجود ندارد كه دلالت بر تخصيص آن داشته باشد بيان كننده ى عموميت و شمول آفرينش خداوند است:
قل: «من رب السموات و الارض قل الله قل افاتخدتم من دونه اولياء لا يملكون لانفسهم نفعا و لا ضرا قل هل يستوى الاعمى البصير، ام هل تستوى الظلمات و النور، ام جعلوا لله شركا خلقوا كخلقه فتشابه الخلق عليهم قل الله خالق كل شى ء و هو الواحد القهار». [سوره ى رعد، آيه ى 16.]
بگو: «پروردگار آسمانها و زمين كيست؟». بگو: «خدا». بگو: «آيا نابينا و بينا يكسان اند؟ يا تاريكى ها و روشنايى برابرند؟ يا براى خدا شريكانى پنداشته اند كه مانند آفرينش او آفريده اند و در نتيجه، (اين دو) آفرينش بر آنان مشتبه شده است؟» بگو: «خدا آفريننده ى هر چيزى است، و اوست يگانه ى قهار».
در جاى ديگر آمده است كه:
الله خالق كل شى ء و هو على كل شى ء وكيل. [سوره ى زمر، آيه ى 62.]
خدا، آفريدگار هر چيزى است، و اوست كه بر هر چيز، نگهبان است. و در سوره ى ديگرى آمده است:
ذلكم الله ربكم خالق كل شى ء لا اله الا هو فانى توفكون. [سوره ى غافر، آيه ى 62.]
اين است خدا، پرودگار شما (كه) آفريننده ى هر چيزى است. خدايى جز او نيست؛ پس چگونه (از او) بازگردانيده مى شويد؟
اين آيات و آيات ديگرى مانند اينها، نه تنها جوهره ى ذات موجودات را به خداى تعالى و قدرت و مشيت او ارتباط مى دهد؛ بلكه حدود وجودى و هندسه ى هستى و همچنين گسترش آنها و تحولات غايى را كه در مسير هستى خويش دارند، تماما منتهى به تقدير و هدايت خداوند مى داند.
الذى له ملك السموات و الارض و لم يتخذ ولدا و لم يكن له شريك فى الملك و خلق كل شى ء فقدره تقديرا. [سوره ى فرقان، آيه ى 2.]
همان كسى كه فرمانروايى آسمان ها و زمين، از آن اوست، و فرزندى اختيار نكرده و براى او شريكى در فرمانروايى نبوده است، و هر چيزى را آفريده و بدان گونه كه در خور آن بوده، اندازه گيرى كرده است.
قال ربنا الذى اعطى كل شى ء خلقه ثم هدى. [سوره ى طه، آيه ى 50.]
(موسى) گفت: «پروردگار ما كسى است كه هر چيزى را خلقتى كه در خور اوست، داده؛ سپس آن را هدايت فرموده است».
الذى خلق فسوى- و الذى قدر فهدى. [سوره ى اعلى، آيه ى 2- 3.]
همان كه آفريد و هماهنگى بخشيد، و آنكه اندازه گيرى كرد و راه نمود.
قل هو الذى ذراكم فى الارض و اليه تحشرون. [سوره ى ملك، آيه ى 24.]
بگو: «اوست كه شما را در زمين پراكنده كرده، و به نزد اوست كه گرد آورده خواهيد شد».
اين آيات بيان كننده ى حقيقت متعالى است كه به ضرورت عقل، هيچ يك از موجودات عالم، خويش را نيافريده و هيچ موجودى مثل خودش نيز در آفرينش او نقش نداشته است؛ زيرا موجود مثل او هم، مانند خود او نيازمند موجود ديگرى است كه ايجادش كند و آن موجود نيز نيازمند موجود ديگرى است؛ و اين نيازمندى همچنان ادامه دارد تا اينكه منتهى شود به «موجود بالذاتى» كه نيازمند غير و بيگانه نباشد و عدم و نيستى در او راه نيابد؛ و اگر جز اين بود، هيچ موجودى به عرصه ى هستى راه نمى يافت. بنابراين، تمامى موجودات و همه ى مراتب هستى، به ايجاد خداوند دانا و توانايى كه بالذات، حق و غير قابل بطلان است و هيچ گونه تغييرى در او راه ندارد، موجود شده اند:
ام خلقوا من غير شى ء ام هم الخالقون- ام خلقوا السموات و الارض بل لا يوقنون. [سوره ى طور، آيه ى 35- 36.]
آيا از هيچ خلق شده اند؟ يا آنكه خودشان خالق (خود) هستند؟ آيا آسمان ها و زمين را (آنان) خلق كرده اند؟ (نه) بلكه يقين ندارند. [بنابراين كه «شى ء» را به معناى علت فاعلى بگيريم.]
نكته مهمتر اينكه هيچ آفريده اى پس از پديد آمدن نيز از پديد آورنده ى خود، بى نياز نيست؛ يعنى هر موجودى همچنان كه در ابتداى تكون و حدوث، وجودش را از خداى تعالى مى گيرد، در بقا و دوام خود نيز هر لحظه، وجودش را از خداى تعالى دريافت مى كند و تا هنگامى باقى است كه از سوى خداوند به وى افاضه ى هستى بشود و هر گاه اين فيض نرسد، نيست گشته، نامش از لوح هستى محو مى گردد؛ چنانكه خداوند مى فرمايد:
كلا نمد هولاء و هولاء من عطاء ربك و ما كان عطاء ربك محظورا. [سوره ى اسراء، آيه ى 20.]
هر دو (دسته)، اينان و آنان را از عطاى پروردگارت مدد مى بخشيم، و عطاى پروردگارت (از كسى) منع نشده است. و در سوره ى الرحمن آمده است:
يسئله من فى السموات و الارض كل يوم هو فى شان. [سوره ى الرحمن، آيه ى 29.]
هر كه در آسمان ها و زمين است، از او درخواست مى كند. هر زمان، او در كارى است.
بنابراين، عالم با همه ى وسعت و پهناورى كه دارد و با همه ى دقت ظرافت و لطافتى كه در نظام اوست، مستقل و بى نياز از خدا نيست، و خداى داناى توانا، هم خالق و پديد آورنده ى آن است، و هم در بقاى آن، افاضه ى فيض وجود مى كند، چرا كه: «اگر نازى كند، در هم فروريزند قالبها».
از ديدگاه اسلام، جهان را خداوند آفريده است و همو آن را حفظ و تدبير مى كند و سرانجام نيز جهان به او بازمى گردد. يكى از معانى آيه ى «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن» [سوره ى حديد، آيه ى 3.] اين است كه خداوند،مبدا و منتهاى جهان است و نيز اينكه او معناى باطنى همه ى چيزهاست و حتى نشانه هاى بيرونى و جنبه هاى ظاهرى اشيا، بازتاب اسما و صفات اويند. كل جهانى كه ما مى شناسيم و مى توانيم آن را به تجربه دريابيم، مخلوق خداوند است؛ اگر چه فعل خلقت آن به دست خداوند، مسلما ابتدا يا آغاز زمانى نداشته است. اين جهان، ازلى يا قديم نيست؛ وگرنه تغييرى در ذات الهى روى مى داد كه اسلام آن را نمى پذيرد. نظام هستى- آن گونه كه ما مى شناسيم و مى بينيم- آغاز و پايانى دارد؛ آغاز آن از فرمان «كن فيكون» نشأت يافته است و به او نيز بازمى گردد؛ و «انا لله و انا اليه راجعون»، نه تنها زبان گوياى فطرت انسان است؛ بلكه اقرارى كيهانى و متعلق به كل هستى است كه بر همه چيز برگ هاى درختان، سينه ى كوهها، ژرفناى درياها و اقيانوسها، و بر چهره ى دلرباى آسمان هاى پر ستاره نقش بسته است.
در حقيقت، جهان يك نظم مستقل از واقعيت خداوند نيست؛ بلكه در هر لحظه و لمحه از وجودش بر نگهبانى و حمايت الهى متكى است. علاوه بر اين، قوانين و انسجام و نظم آن، همه و همه، از خداوند نشئت مى گيرد. انسجام و همسازى حيرت انگيز نظم مخلوق، بازتابى از توحيد است و ظهور آن يگانه در جهان تعدد و تكثر.
در آيينه ى آيات الهى، قوانين طبيعت، قوانين مستقلى نيست كه هر يك به راه خود رود، آنچنان كه گويى جهان، استقلال وجودى خاص خويش را دارد؛ بلكه اين قانونها، بازتاب حكمت الهى و نيز نتيجه ى مشيت اوست. اين خداوند است كه دانه و هسته را مى شكافد؛ زنده را از مرده و مرده را از زنده، بيرون مى آورد؛ و هموست كه سپيده را مى شكافد و شب را براى آرامش، و خورشيد و ماه را وسيله ى حساب، قرار داده است و خواسته است تا خورشيد، هر صبح از شرق برآيد و هر شامگاه در غرب، غروب كند؛ آفريده هايى در هوا پرواز كنند و آفريده هايى نيز در آب شناور باشند:
إن الله فالق الحب و النوى يخرج الحي من الميت و مخرج الميت من الحي ذلكم الله فأنى تؤفكون- فالق الإصباح و جعل الليل سكنا و الشمس و القمر حسبانا ذلك تقدير العزيز العليم- و هو الذي جعل لكم النجوم لتهتدوا بها في ظلمات البر و البحر قد فصلنا الآيات لقوم يعلمون- و هو الذي أنشأكم من نفس واحدة فمستقر و مستودع قد فصلنا الآيات لقوم يفقهون- و هو الذي أنزل من السماء ماء فأخرجنا به نبات كل شي ء فأخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراكبا و من النخل من طلعها قنوان دانية و جنات من أعناب و الزيتون و الرمان مشتبها و غير متشابه انظروا إلى ثمره إذا أثمر و ينعه إن في ذلكم لآيات لقوم يؤمنون- و جعلوا لله شركاء الجن و خلقهم و خرقوا له بنين و بنات بغير علم سبحانه و تعالى عما يصفون- بديع السماوات و الأرض أنى يكون له ولد و لم تكن له صاحبة و خلق كل شي ء و هو بكل شي ء عليم- ذلكم الله ربكم لا إله إلا هو خالق كل شي ء فاعبدوه و هو على كل شي ء وكيل. [سوره ى انعام، آيه ى 95- 102.]
خدا شكافنده ى دانه و هسته است؛ زنده را از مرده، و مرده را از زنده بيرون مى آورد. چنين است خداى شما؛ پس چگونه (از حق) منحرف مى شويد؟ (هموست كه) شكافنده ى صبح است و شب را براى آرامش و خورشيد، و ماه را وسيله ى حساب قرار داده. اين اندازه گيرى آن تواناى داناست. و اوست كسى كه ستارگان را براى شما قرار داده تا به وسيله ى آنها در تاريكى هاى خشكى و دريا راه يابيد. به يقين، ما دلائل (خود) را براى گروهى كه مى دانند، به روشنى بيان كرده ايم؛ و او همان كسى است كه شما را از يك تن پديد آورد. پس (براى شما) قرارگاه و محل امانتى (مقرر كرد). بى ترديد، ما آيات (خود) را براى مردمى كه مى فهمد، به روشنى بيان كرده ايم. و اوست كسى كه از آسمان، آبى فرود آورد. پس به وسيله ى آن، از هر گونه گياه برآورديم، و از آن (گياه)، جوانه ى سبزى خارج ساختيم كه از آن، دانه هاى متراكمى برمى آوريم، و از شكوفه ى درخت خرما، خوشه هايى است نزديك به هم؛ و (نيز) باغهايى از انگور و زيتون و انار- همانند و غير همانند- خارج نموديم. به ميوه ى آن، چون ثمر دهد و به (طرز) رسيدنش بنگريد. قطعا در اينها براى مردمى كه ايمان مى آوردند، نشانه هاست. و براى خدا شريكانى از جن قرار دادند، با اينكه خدا آنها را خلق كرده است، و براى او، بى هيچ دانشى، پسران و دخترانى تراشيدند. او پاك و برتر است از آنچه وصف مى كنند. پديد آورنده ى آسمانها و زمين است. چگونه او را فرزندى باشد، در صورتى كه براى او همسرى نبوده، و هر چيزى را آفريد، و اوست كه به هر چيزى داناست. اين است خدا، پروردگار شما. هيچ معبودى جز او نيست؛ آفريننده ى هر چيزى است. پس او را بپرستيد، و او بر هر چيزى نگهبان است. [براى آگاهى بيشتر درباره ى آيات فوق، ر. ك: تفسير الميزان، ج 7، ص 302 به بعد.]

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page